استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

موسسه بیان معنوی

درباره وبلاگ

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا / پروردگارا مرا در هرکار صادقانه واردکن وصادقانه خارج نما وازسوی خود سلطان ویاوری برای ماقرار ده.
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی / پروردگارا سینه ی مرا گشاده دار و کار مرا بر من آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.
-------------------------------------------
به امیدآنکه مقدمه سازان ظهورحضرتش باشیم
-------------------------------------------
لطفا در معرفی این وبلاگ به دوستان همت کنید.
شهید علمدار :
برای بهترین دوستانتان آرزوی شهادت کنید.
----------------------------------------------
لطفا با وضو معارف اهل بیت را مرور کنید.
-------------------------------------------

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

پنجشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۸:۵۷ ق.ظ

۱

یادداشت اول : جهنمی شدن برخی یاران حضرت حجت

پنجشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۸:۵۷ ق.ظ

آیا میدانید :

عده‌ای از کسانی که جزء یاران حضرت هستند، بر سرِ فهمشان از کتاب خدا با حضرت اختلاف کرده و او را انکار می‌کنند، تا اینکه حضرت آنها را می‌آورد و گردنشان را می‌زند. در روایت دیگری نیز آمده که گروهی که در رکاب حضرت جنگیده‌اند، به‌دلیلِ فهمشان از دین، به انکار حضرت اقدام می‌کنند و لاجرم حضرت گردن آنها را می‌زند ولی برای دیگران مایۀ عبرت نشده و این مسأله تا 4 مرتبه تکرار می‌شود.(اثبات الهداة(

 

آخرین وظایف منتظران-1

علیرضا پناهیان: یکی از آخرین و مهمترین وظایفِ منتظران «آمادگی جهت برخورداری از امام معصوم و مقتدر» است

این استاد حوزه و دانشگاه که در جمع طلاب مدارس علمیۀ تهران سخن می‌گفت، با اشاره به اینکه بشر در طول تاریخ، با موضوع مظلومیتِ اولیاءالله خوگرفته است و به ‌همین دلیل مواجهه با امام مقتدر و تغییر این ذهنیت برای بشر کمی دشوار است، گفت: «امام مقتدر، امامی است که منفعل نبوده و به دلیل اقتداری که ناشی از بصیرت و قوت ایمان شیعیان او است، اجازه نمی‌دهد هیچ امری به او تحمیل شود.»

·  خداوند حیات بشر را عرصۀ امتحانات و ابتلائاتی قرار داده است تا معلوم شود چه کسانی بهتر از دیگران عمل می‌کنند و بیشتر از نعمات الهی بهره برداری می‌کنند. به این ترتیب زندگی ما تبدیل به فضای مسابقه‌ای خواهد شد که باید آن فضا را درک کرده و جدّی بگیریم. این مسابقه گاهی تبدیل به یک جنگ تمام عیار می شود که در آن، با کوچکترین غفلتی ممکن است انسان به هلاکت و نابودی کشانده شود.

·  ما همیشه در بستر امتحانات الهی قرار داریم و این امتحانات گاهی بسیار حیاتی بوده وگاهی به اوج جدیّت و اهمیّت می رسند. امتحانات آخرالزمان که ائمه هدی ما را از آنها ترسانده‌اند، جدّی‌ترینِ امتحانات و فتنه‌ها هستند و بهمین دلیل برای اینکه از این امتحانات سربلند بیرون آئیم لازم است به اوج آمادگی رسیده و ایمان خود را قبل از ظهور حضرت تکمیل کنیم.  امام صادق(ع) فرموده‌اند «ایمان خود را قبل از ظهور تکمیل کنید چون در لحظات ظهور ایمانها به سختی مورد امتحان و ابتلاء قرار می‌گیرند.»(کافی/1/370/6 ؛ کمال‌الدین/1/18)

·  سخت بودن امتحانات آخرالزمان امری طبیعی و معقول است و همانطور که در آخرین لحظات عمر یک انسان، ابلیس بیشترین تدبیر و اصرار وفشار خود را در جهت گمراهی فرد، به‌کار می‌گیرد؛ شیطان در آخرالزمان بیشترین تلاش خود را برای سقوط افراد انجام می دهد. شیطان با مقدمه سازی و تدبیر کار می کند و برای انجام نقشه های خود طرح ریزی می کند و لذا ما باید تدبیر خود را برای پیشگیری از سقوط، افزایش دهیم و ایمانمان را کامل‌تر کنیم.

·  یکی از ترفندها و شیوه‌های ابلیس اینست که قبل از اقدام به گمراهی و به انحراف کشاندنِ بعضی افراد، مدتی به آنها فرصت انجام کارهایِ خوب می‌دهد و به بیان دیگر در انجام کارهای خوب مانع آنها نمی‌شود، با این هدف که وقتی دچار انحراف و سقوط شدند بیشتر غافلگیرشده و لطمۀ اجتماعی ناشی از سقوط آنها نیز بیشتر باشد. البته واضح است؛ آنهایی که دچار ریزش می شوند از قبل این زمینه در آنها وجود داشته است وگرنه کسانی که زمینه انحراف و ریزش ندارند و از هوشیاری بالایی برخوردارند، شیطان در آنها نفوذی ندارد. «إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعیفاً»( نساء/76)    

·  جدیّت امتحانات و فتنه های آخرالزمان برای منتظران وضع جدیدی را ایجاد می کند که با شرایط عادی متفاوت بوده و لذا رفتارهای خاصّی را می‌طلبد.  با توجه به متفاوت بودن شرایط و بروز فتنه‌های سهمگین در آخرالزمان، منتظرین در آستانۀ ظهور یک سلسله مسئولیتهای ویژه‌ای را که متناسب با زمانۀ خودشان است به‌عهده دارند.  به بیان دیگر با عنایت به ریزشهای فراوان ناشی از شدّت فتنه‌های آخرالزمان و ضرورت افزایش ایمان، در آخرالزمان وظایف خاصی بردوش منتظران قرار می‌گیرد. اساساٌ طبق یک قاعده کلی، می‌توان گفت متناسب با هر زمانی، وظایفی بر عهدۀ مؤمنین قرار می‌گیرد وطبق همین قاعده می‌توان گفت در آستانه ظهور، در مسیر دینداری تفاوتهایی در رفتار منتظران ایجاد می‌شود.

·  از بزرگترین مهلکه ها در فتنه های آخرالزمان «یکی دانستن آخرالزمان و دیگر زمانها و تأسّی کردن به اسوه‌هایی است که رفتارشان برای زمان دیگری بوده است» این یکی از مواضعی است که در جریان فتنه‌های آخرالزمان برخی دچار ریزش می‌شوند. مثلاٌ یکسان دانستنِ اخلاق اسلامی در حال حاضر و اخلاق اسلامی در زمان قبل از انقلاب و یا یکی دانستن شرایط امر به معروفِ الآن با قبل از انقلاب، یک اشتباه است. حتی سیرۀ برخی از بزرگان که در دورانهای قبل می‌زیسته‌اند در زمان ما نمی‌تواند حجّت باشد. کسانی که به جنگ‌های امیرالمؤمنین(ع) عادت کرده بودند، در صلح امام حسن(ع) ریزش کردند و کسانی که به مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن(ع) در پذیرفتن شرایط و تحمیل‌ها عادت کرده بودند، بر روی امام حسینی که تسلیم نشد، شمشیر کشیدند.

·  آخرالزمان اقتضائات خاص خودش را دارد که باید مراقب آنها باشیم. طبیعی است وقتی که بیشترین فتنه‌ها و بیشترین ریزشها و بیشترین تدابیرِشیطانی در آخرالزمان رخ می‌دهد معلوم است که این زمان اقتضائات ویژه‌ای خواهد داشت.

·  یکی از آخرین و مهمترین وظایفِ منتظران «آمادگی جهت برخورداری از امام معصوم و مقتدر» می‌باشد، امامِ مقتدری که دیگر مظلوم نیست. البته واضح است که معنای مقتدر بودن ظالم بودن نیست بلکه به معنای اقدام فعّالانه از سوی امام است. امام مقتدر امامی است که منفعل نبوده و به دلیل اقتداری که ناشی از بصیرت و قوت ایمان شیعیان او است، اجازه نمی‌دهد هیچ امری به او تحمیل شود. می‌دانیم که  بسیاری از امور به پیامبر و امیرالمؤمنین و سایر ائمه هدی تحمیل شده است تا جایی که امیرالمؤمنین فرمود : «تا دیروز من امیر بودم و فرمان می‌دادم، و امروز شما به من فرمان می‌دهید: من لَقَدْ کُنْتُ أَمْسِ أَمِیراً فَأَصْبَحْتُ الْیَوْمَ مَأْمُوراً»(نهج البلاغه، خطبه 208)

·  بشر در طول تاریخ، با موضوع مظلومیتِ اولیاءالله خوگرفته است و به‌همین دلیل مواجهه با امام مقتدر و تغییر این ذهنیت برای بشر کمی دشوار است و بهمین جهت پس از ظهور برخی به حضرت اعتراض خواهند کرد و خواهند گفت ایشان پسر پیغمبر نیست، مگر می‌شود پسر پیغمبر اینقدر با شدت برخورد کند؟(غیبت نعمانی، باب13، حدیث113) این تقریباً برای اولین بار در طول تاریخ انبیاء و اولیاء الهی است که بشریت، خود را در آستانۀ برخورداری از امام معصومِ مقتدر می‌بیند. اکثر مردم تصورشان از یک آدم خوب اینست که آدم خوب باید مظلوم باشد، مثل امام حسین (ع) و این ذهنیت برای ما شکل گرفته است ولذا باید این ذهنیت را تغییر دهیم.

·  برای اینکه بتوانیم خود را آماده پذیرش امام مقتدر بکنیم، علاوه بر تقویت ایمان و صفای باطن، باید قدرت درک و فهم خود را در مسائل مختلف سیاسی و فرهنگی بالا ببریم. باید از پیچ و خم‌های مسائل سیاسیِ عالم خبر داشته باشیم و در عرصۀ سیاست فرق گنه‌کار و بی‌گناه را تشخیص دهیم. باید افراد ظالم را در پشت چهره‌های به ظاهر بی‌گناهشان بشناسیم و گرگ را در لباس میش بتوانیم تشخیص دهیم. باید مفهوم «الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْل»(بقره/191) را بفهمیم.

اخرین وظایف منتظران جلسه دوم

پناهیان: منتظران عصر ظهور باید برای مواجهه با «امامی که با الهام الهی و حکم داودی قضاوت می‌کند» آماده شوند

ما برای برخورداری از امامی که عقل کلّ است و تحلیل رفتارهای او بسیار دشوار است، باید آماده باشیم. اگر ما آمادگی برخورداری از یک امام عالِم مطلق و عاقلِ کامل را نداشته باشیم نه تنها نمی‌توانیم رفتارهای او را تحلیل کنیم بلکه یک جاهایی به مخالفت با ایشان هم اقدام خواهیم کرد.

·  هر زمانی اقتضائات خاص خود را دارد و درک مقتضیات زمان در موقعیتهای مختلف نیازمند عقل و فهم است. این قاعدۀ کلی در ارتباط با عصرِ ظهور و در آستانۀ ظهور نتایج خاصی به‌دنبال خواهد داشت. آیا در آستانۀ ظهور وظایف ویژه‌ای بر دوش ما می‌آید؟ آن نکات حساسی که البته مطالب جدیدی نیستند ولی بدلیل مقتضیات زمان، اهمیت و حساسیت فوق‌العاده می‌یابند و باید مورد توجه قرار گیرند «آخرین وظایف منتظران» هستند. لذا ما به‌عنوان آخرین منتظران، باید وظایف خود را عمیقاً مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم.

·  برخی از این وظایف در مقام نگرش هستند و همانطور که ذکر شد یکی از آنها «آمادگی برخورداری از امام مقتدر» است. برای تصوّر بهتر این موضوع حداقل کاری که می‌توان انجام داد اینست که «اقتدار» اولیاءالله در صدر اسلام را در ذهن خود به تصویر بکشیم و ظرفیت پذیرش آنرا در خودمان ایجاد کنیم هرچند اقتدار امام عصر(عج) به‌دلیل شرایط متفاوت با دوران صدر اسلام، بسیار بیشتر از اقتدار پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین (ع) خواهد بود. همچنین ساخت فیلمهایی با این موضوع می‌تواند کمک شایانی به این تصویرسازی بنماید.

·  دوّمین وظیفه از وظایف آخرین منتظران، آمادگی برخورداری از امامی است که «عالِم به اسرار غیب» و «برخوردار از الهام الهی» است و به «حکم داودی» قضاوت خواهد کرد. امامی که بر اساس مصالح والاتر و دوراندیشانه‌تر عمل خواهد کرد، نه بر اساس مصالح ظاهری و قابل لمس. (امام صادق(ع): إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ ع حَکَمَ بَیْنَ النَّاسِ بِحُکْمِ دَاوُدَ لَا یَحْتَاجُ إِلَى بَیِّنَةٍ، یُلْهِمُهُ اللَّهُ تَعَالَى فَیَحْکُمُ بِعِلْمِهِ،( غیبت نعمانی، ج2،ص386) /امام حسن عسکری(ع): إِذَا قَامَ [القائم] قَضَى بَیْنَ النَّاسِ بِعِلْمِهِ کَقَضَاءِ دَاوُدَ ع لَا یَسْأَلُ الْبَیِّنَةَ؛کافی،ج1،ص509) مواجهه با امامی که «عقل کلّ» است و افق درک و فهم او بسیار بالاتر از ماست و به دلیل رفع محدودیت‌ها و مظلومیت‌ها مطابق فهم خود عمل می‌کند، کار راحتی نیست. درست است که امام زمان(ع) نیز همچون پیغمبر(ص)، بشری است مثل ما، ولی به این معنا نیست که حضرت همانند ما فکر می‌کند و به اندازه ما می‌فهمد. همچنین شرایط تاریخی و اجتماعی به‌گونه‌ای است که ناچار نیست در حد فهم مردم عمل کند.

·  این نقل تاریخی در مورد عدم همراهی مردم با امیرالمؤمنین(ع) معروف است که گفته شده‌است: علی(ع) کسی همانند مردم نبود بلکه از مردم خیلی فاصله داشت و مردم کسی را که مانند خودشان باشد بیشتر می‌پسندند، (إِنَّ عَلِیّاً تَقَدَّمَهُمْ إِسْلَاماً وَ فَاقَهُمْ عِلْماً وَ بَذَّهُمْ شَرَفاً وَ رَجَحَهُمْ زُهْداً وَ طَالَهُمْ جِهَاداً فَحَسَدُوهُ وَ النَّاسُ إِلَى أَشْکَالِهِمْ وَ أَشْبَاهِهِمْ أَمْیَلُ مِنْهُمْ إِلَى مَنْ بَانَ مِنْهُمْ فَافْهَم‏/امالی شیخ طوسی،حدیث1256) ما از دور و از پسِ تاریخ از شنیدن علم و حکمتِ علی‌(ع) لذت می‌بریم ولی باید دید از نزدیک و در مواجهه با چنین انسانی چه اتفاقی برای ما خواهد افتاد. با یادآوری داستان حضرت موسی(ع) در مواجهه با حضرت خضر(ع) و اشاراتی که در این قصۀ قرآنی شده، متوجه می‌شویم که موضوع تا چه حدّ پیچیده خواهد بود.

·  ما برای برخورداری از امامی که عقل کلّ است و تحلیل رفتارهای او بسیار دشوار است، باید آماده باشیم. اگر ما آمادگی برخورداری از یک امام عالِم مطلق و عاقلِ کامل را نداشته باشیم نه تنها نمی‌توانیم رفتارهای او را تحلیل کنیم بلکه یک جاهایی به مخالفت با ایشان هم اقدام خواهیم کرد.

·   امام زمان(ع) با نشانه‌ها کار می‌کند و نیازی به بیّنه ندارد. ایشان در مقام قضاوت به حکم داودی رأی می‌دهند و نیازی به شاهد ندارند. با این توصیف هیچ فرد متخلّفی توان گریز از یک چنین دادگاهی را نخواهد داشت وطبیعتاً این امر تحوّلی عظیم در عالَم ایجاد خواهد کرد.(عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ ع حَکَمَ بَیْنَ النَّاسِ بِحُکْمِ دَاوُدَ لَا یَحْتَاجُ إِلَى بَیِّنَةٍ یُلْهِمُهُ اللَّهُ تَعَالَى فَیَحْکُمُ بِعِلْمِهِ وَ یُخْبِرُ کُلَّ قَوْمٍ بِمَا اسْتَبْطَنُوهُ وَ یَعْرِفُ وَلِیَّهُ مِنْ عَدُوِّهِ بِالتَّوَسُّمِ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ وَ إِنَّها لَبِسَبِیلٍ مُقِیمٍ/ارشاد مفید،ج2،ص386)

·  چرا یک چنین فضایی در عصرِ پس از ظهور به‌وجود ‌خواهد‌آمد؟ فلسفۀ ایجاد یک چنین فضایی چیست؟ آیا فلسفه‌اش این نیست که اگر بنا بر حاکمیت حقّ باشد باید همۀ حقّ به‌تمامِه باشد. «هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ»(توبه/33) اگر بخواهیم جامعه‌ای در نهایتِ حکومت حقّ داشته باشیم، دیگر هیچ روزنه‌ای نباید از اجرای حق خالی بماند و راه اجرای حق نباید در هیچ نقطه‌ای مسدود باشد که در این صورت، از همان روزنه کلّ حق نابود خواهد شد. گاهی یک شکاف موجب خواهد شد خدشه به کل حق وارد شود و تمام حق از بین برود. اینجاست که لزوم پر کردن شکافها و فضاهای خالی مشخص می‌شود.

·  به عقل کاملی که می‌خواهد یک چنین جامعه‌ای را اداره کند بیندیشیم. وقتی کسی خیلی بیشتر از دیگران بفهمد، تحمل او و درک او بسیار سخت است. به‌همین دلیل در روایات داریم: «حضرت دستی به سرِ مؤمنین می‌کشد تا عقل آنها زیاد شود»(کافی/1/25) اگر کسی عاقل باشد در مواجهه با اوامر و احکام صادره از سوی حضرت، حداقل «احتمال صحت» می‌دهد و این انعطاف پذیری عقلانی در جای خود بسیار مفید است.

·  گروهی که فاقدِ انعطاف پذیری عقلانی بوده و اسیر فهم ناقص خود هستند، اجتهاد و فقاهت حضرت را زیر سؤال می‌برند و در مقابل ایشان خواهند ایستاد. یکی از آفات اهل علم اینست که گاهی اسیر فهم و علم خود می‌شوند و از عقلانیت فاصله می‌گیرند. این اسارت علم، در جریان امتحانات قبل از ظهور نیز دیده خواهد شد بطوریکه در آستانه ظهور شاهد جنگ عقلها و فهم‌های مختلفِ دینی خواهیم بود.( غیبت نعمانی/ص206) گروهی در قبل و بعد از ظهور هستند که بر روی افکار و درک نادرست خود از دین، پافشاری کرده و موجبات هلاکت خود و دیگران را فراهم می‌کنند.

·  در برخی از روایات مربوط به ظهور به ایستادگی عده‌ای از یاران حضرت در مقابل ایشان و برخورد قاطع حضرت با آنها اشاره دارد که درک و تحلیل آن دشوار است. امام صادق(ع) پس از قرائت آیه «وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ فَاخْتُلِفَ فِیهِ»(هود/110) فرمودند: اِخْتَلَفُوا کَمَا اخْتَلَفَتْ هَذِهِ الْأُمَّةُ فِی الْکِتَابِ وَ سَیَخْتَلِفُونَ فِی الْکِتَابِ الَّذِی مَعَ الْقَائِمِ، الَّذِی یَأْتِیهِمْ بِهِ حَتَّى یُنْکِرُهُ نَاسٌ کَثِیرٌ فَیُقَدِّمُهُمْ فَیَضْرِبُ أَعْنَاقَهُمْ.(کافی/8/287) عده‌ای از کسانی که جزء یاران حضرت هستند، بر سرِ فهمشان از کتاب خدا با حضرت اختلاف کرده و او را انکار می‌کنند، تا اینکه حضرت آنها را می‌آورد و گردنشان را می‌زند. در روایت دیگری نیز آمده که گروهی که در رکاب حضرت جنگیده‌اند، به‌دلیلِ فهمشان از دین، به انکار حضرت اقدام می‌کنند و لاجرم حضرت گردن آنها را می‌زند ولی برای دیگران مایۀ عبرت نشده و این مسأله تا 4 مرتبه تکرار می‌شود.(اثبات الهداة)

·  ما به‌جهت کسب آمادگی برای ظهور، باید این مسائل را برای خود حل کنیم و آمادگی مواجهه با چنین صحنه‌هایی را داشته باشیم. فهم ما از دین باید آنقدر بالا برود که بدانیم دین عادت کردن به یک سلسله مناسک و آداب خاص نیست. دین تنزل دادن امر خدا و حقایق عالم به قدر اندیشۀ کم و کوتاه ما نیست. دین علاقۀ سطحی داشتن به خدا و خوبیها نیست. دین امر دیگری است که در پسِ این ابتلائات کم کم خود را نشان می‌دهد و درجۀ عبودیت بندگان را مشخص خواهد کرد.

  

آخرین وظایف منتظران-3

آمادگی برای  مواجهه با امامی که با تشخیص‌های غلط به شدت برخورد می‌کند/گاهی تشخیص نادرست نشانۀ بیماری قلب است

·  امتحانات الهی گاهی معطوف به «قلب» انسان، گاهی معطوف به «عمل» انسان و گاهی معطوف به «قدرتِ درک و تشخیص» اوست.

·  وقتی انسان در عرصۀ عمل مورد امتحان قرار می‌گیرد معلوم خواهد شد تا چه حدّ به انجام طاعات و ترک معاصی پایبند است. ولی آنچه معمولا مورد غفلت است امتحاناتی است که معطوف به قدرت درک و تشخیص است. خیلی‌ها فکر می‌کنند چون تشخیص‌شان این بوده پس معافند که طبق آن عمل بکنند در حالیکه باید دید چرا به این تشخیص رسیده است و آنجا مواخذه خواهد شد.

·  وقتی قلب انسان و مرکز گرایشهای او در معرض امتحان الهی قرار می‌گیرد میزان ایمان او و تعلق او به پرودگار و خوبیها و یا میزان تعلقات نفسانی انسان مشخص خواهد شد. مثلاً هرگاه درموقعیتی دچار ترس شدیم درحالی‌که نباید می‌ترسیدیم و باید به خدا توکل می‌کردیم، در چنین موقعیتی باید بفهمیم که در قلبمان مشکلی وجود دارد. وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ (بقرة / 155)

·  واقعیت اینست که بدلیل تودرتو بودن و پیچیدگی‌های قلبِ انسان، اغلب نمی‌توان فهمید، در قلب چه می‌گذرد و برای ما معلوم نمی‌شود که گرایشهای قلبی‌مان تا چه حدّ دارای بیماری و ضلالت است. مثلاً براحتی نمی‌فهمیم که در قلب ما تکبّر وجود دارد و اغلب تا وقتی تکبّر تمام قلب ما را فرا نگیرد به وجود آن در قلب پی نمی‌بریم. گاهی انسان بدیها را در قلب خود پنهان کرده یا آنها را توجیه می‌کند. حتی گاهی مکر نفس سبب می‌شود، بدیها را تفسیر به خوبی کرده و آنها را زیبا و مطابق با خواست خداوند جلوه می‌دهد. پس ما چاره ای نداریم جز اینکه در «عرصۀ عمل» و یا در «عرصۀ درک و تشخیص» قلب خود را مورد مطالعه قراردهیم. مثلاً وقتی بی رغبتی و بی‌میلی نسبت به نماز در خود می‌بینیم، باید بفهمیم که در قلبمان اتفاقی افتاده و مشکلی بوجود آمده است. وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا کُسالى‏ (نساء/142)

·     در واقع هرگاه امتحانات الهی معطوف به «عمل» و یا «قوّۀ تشخیص» انسان است، می‌توان گفت این امتحانات بطور غیر مستقیم معطوف به قلب و گرایشهای انسان است. اگر انسان توجه به قلب خود داشته باشد در پسِ این امتحانات می‌تواند قلب خود را محک زده و به امراضِ قلب خود پی ببرد. به‌طور مثال وقتی خوارج به کشتن یک زنِ باردار با آن وضع فجیع اقدام کردند، باید از رفتار خود در صحنۀ عمل می‌فهمیدند که در دلشان خدا نیست. از این عمل پلید باید به پلیدی قلب خود پی‌میبردند. فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ (بقره/10) 

·  پس مقامِ عمل مقامِ لو رفتنِ قلب پلید است. همیشه آنهایی که بیمار دل هستند یک جاهایی در عرصۀ عمل، خودشان را رسوا می‌کنند و حقیقتِ قلبِ خود را لو می‌دهند . مثل آن شخص معزولی که یکی از مریدانش شخصی را کشته بود و او در مقام دفاع از قاتل، برآمد و گفت «حالا او یک کسی را کشته است» به همین سادگی در مورد قاتلِ یک انسان بی‌گناه نظر می‌دهد. چطور شد که قتل یک انسان بی‌گناه برای او اینقدر بی‌حرمت شد؟ در عرصۀ عمل هر که می‌خواست می‌توانست رسوایی او را ببیند.

·  اما کسانی هستند که در مقام عمل خود را لو نمی‌دهند و آنقدر اعمالِ خود را کنترل می‌کنند تا نتوان به راحتی به حقیقت قلب آنها پی‌برد. «اینگونه افراد را باید در عرصۀ تشخیص شناخت» این افراد در مقام تشخیص به اشتباه می‌افتند. کسی که تشخیص غلط می‌دهد نوعاً بدلیل بیماری قلبِ اوست. البته نمی‌توان به او گفت که تو به‌دلیل هوای نفس و مرض قلب، به این تشخیصِ غلط رسیده‌ای چرا که او نخواهد پذیرفت. اینگونه افراد را باید در همان عرصۀ تشخیص گیرانداخت و مُچشان را گرفت. آنهم اگر صداقت داشته باشد و غرور نداشته باشد می‌تواند بفهمد که اشتباه کرده و منشأ آن چه بوده.

·  باید آماده شویم برای ظهور آن آقایی که اگر کسی در محضرِ ایشان تشخیص غلط بدهد حضرت به شدّت با او برخورد خواهد کرد.(رک: روایات جلسه قبل) در آن زمان بدلیل« شفافیت فضای موجود» حضرت با نشانه‌هایی معلوم خواهد کرد که تشخیصِ غلط او تنها بدلیل بیماری قلبِ اوست. البته قبل از ظهور هم بسیاری از سقوطها بخاطرِ همین تشخیصِ غلط است. غربال آخرالزمان و شرایطِ قبل از ظهور به‌گونه‌ایست که ما در مقام تشخیص مورد امتحان قرار گیریم. پس لازم است مقدمات تشخیص درست را در قلبمان ایجاد کنیم و مقدمات تشخیصِ غلط را در خود از بین ببریم.

·  یکی از راه‌های مهم در جلوگیری از تشخیص غلط و بالا بردن قدرت فهم، پذیرش انتقاد است و آمادگی برای تغییر نظر. اگر کسی به داشته‌های خود زیادی اعتماد کند و بی‌جا از نظر خود دفاع کند در دام کج فهمی‌ها خواهد افتاد. هر کسی باید با دقت در نحوۀ تفکر خود، نقطه ضعف‌های خود را در مقام تشخیص درک نماید.

·  یکی از راه‌های مهم دیگر مجالست با اهل علم و نظر است ببینید بزرگان اندیشه و درایت چگونه استدلال می‌آورند و از چه زاویه‌ای به مسائل نگاه می‌کنند. همچنانکه برخی منحرفین به اذناب خود راه غلط اندیشیدن را یاد می‌دهند.

 

آخرین وظایف منتظران-4

پناهیان: یکی از آخرین وظائف منتظران آمادگی برای محبت فراوان به انسان‌ها بویژه مومنان است/محبّت به مردم و قاطعیّت علیه دشمنان، دو روی یک سکّه‌اند

قاطعیت در برابر گروهی که قصد انحراف جامعه را دارند، را نتیجۀ عشق به مردم دانست و گفت: محبّت به آدم‌ها مهمترین دلیلِ پیدایشِ خشمی است که برعلیهِ دشمنان دین در انسان ایجاد می‌شود. حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان، بی‌تابی و دلسوزی برای هدایت مردم را اصلی‌ترین فلسفۀ انتظارِ ظهور دانست. و در کنار «عقل و بصیرت»، «عشق به مردم و دل سوزی برای آنها» را دو شرط لازم برای منحرف نشدن در پیچیده‌ترین لحظات فتنه‌های آخرالزمان برشمرد.

در ادامه فرازهایی از این سخنرانی را می‌خوانید:

·  اگر فلسفۀ شدّت و حدّت امام زمان(عج) در برخورد با آدم‌های بد را مورد بررسی قرار دهیم، ارتباط آن‌را با دلسوزی و عشق به مردم خواهیم دید. کسی که به مردم عشق می‌‌ورزد و سعادت انسانها برایش اهمیت دارد نمی‌تواند در برابر گروهی که به هر دلیل، قصد انحراف جامعه را دارند سکوت کند و بی‌تفاوت باشد. محبّت به آدم‌ها مهمترین دلیلِ پیدایشِ خشمی است که برعلیهِ دشمنان دین و منحرف کنندگان جامعه در انسان ایجاد می‌شود. این خشمِ مقدّس وقتی فوران می‌گیرد که پای گمراه کردن مردم به‌میان می‌آید.

·  عرصۀ سیاست عرصۀ تدبیر برای احقاق حقوقِ انسانهاست و درادارۀ جامعه نمی‌توان با مسائل خطیری مثل جان و دینِ مردم بازی کرد. عرصۀ سیاست جای مماشات با نامردی‌ها نیست. لذا طبیعی است که در جامعۀ مهدوی سخت گیری برعلیه آنهایی که قصد لطمه زدن به جامعه را دارند، صورت گیرد و ممکن است این مقدار قاطعیّت برای کسانی که «اندازه» در دستشان نیست، سخت‌تر از آنچه که باید به‌نظر برسد.

·     اگر به قاطعیتِ حضرت و یارانش توجه کرده‌ایم، باید آن روی این سکۀ نورانی را هم نگاه کنیم، که شاید کمتر از آن صحبت شده باشد، یک ویژگیِ مهم و کلیدی در عصر ظهور «شدّتِ مهربانی و دلسوزیِ حضرت و یاران ایشان» نسبت به مردم است. علاوه بر پیروان ایشان، عموم مردم هم مهربان‌تر از آنی می‌شوند که تصورش وجود دارد. این ویژگی در آخرین منتظران نیز دیده می‌شود. در حدیث معروفی از امام باقر(ع) نقل شده است: یاران مهدی اهلِ مواسات و رفاقت خالص واقعی بوده و از باب برادری، مرزِ مالکیت بینشان وجود ندارد. به حدّی که براحتی و بدونِ اخذ اجازه، از اموال یکدیگر استفاده می‌کنند. (اختصاص مفید،ص24) این ویژگی در صدر اسلام و در جریان هجرت نیز دیده می‌شود. آنجایی که انصار نیمی از اموال خود را به برادران دینی خود یعنی مهاجرین دادند. ببینیم الآن مهربانی و دلسوزی، ما را به چه مقدار ایثارگری وامی‌دارد؟ آیا ما را به مواسات با برادران دینیِ خود رسانده است؟

·  دل‌رحمیِ منتظران تا آنجاست که برای مردمی که «در معرضِ ریزش قرار دارند» هم دل می‌سوزانند و بی‌تابی می‌کنند. کسی که عاشق مردم باشد، عاشق هدایت مردم خواهد بود. دوست داشتنِ مردم و اینکه آدم‌ها در قلب تو دارای حرمت باشند، از کلیدی‌ترین ویژگیهای منتظران است. مؤمنینی که در پیِ هدایت انسانها هستند، وقتی مردم را در گمراهی ببینند زجر می‌کشند و دچار مشقّت می‌شوند. این از بارزترین خصائل پیامبراکرم(ص) بود. تا جایی که خداوند فرمود: ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى(طه/2)

·  بی‌تابی و دلسوزی برای هدایت مردم اصلی‌ترین فلسفۀ انتظارِ ظهور است. امام صادق(ع) در حدیث مفصّلی، دو دلیل اصلی برای تمنّای ظهور از سوی مؤمنین، ذکر می‌کنند: اول اینکه حقّ چیره شود و عدالت همه جا را فراگیرد و دوم اینکه عموم مردم از نعمت هدایت بهره‌مند شوند و در مسیر حق قرارگیرند: أَمَا تُحِبُّونَ أَنْ یُظْهِرَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى الْحَقَّ وَ الْعَدْلَ فِی الْبِلَادِ وَ یَجْمَعَ اللَّهُ الْکَلِمَةَ وَ یُؤَلِّفَ اللَّهُ بَیْنَ قُلُوبٍ مُخْتَلِفَةٍ وَ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی أَرْضِهِ وَ تُقَامَ حُدُودُهُ فِی خَلْقِهِ (کافی، ج1،ص333) این ویژگی نشان‌دهندۀ دلسوزی نسبت به مردم و عشق به هدایت انسانهاست. این در واقع همان خصلتی است که پیامبر اکرم(ص) در حدّ اعلا از آن برخوردار بودند: لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ‏( توبه / 128)

·  امر هدایت مردم از روی محبت به آنهاست و روح اهمیت فراوان رعایتِ حق‌الناس، عشق ورزیدنِ به انسان‌ها است. هرکه خود را در آستانۀ فرج می‌بیند باید این ویژگیِ مهم و کلیدی را در خود بوجود آورد. یکی از آخرین وظایف منتظران همین است. اساساً کسانی که نسبت به مردم مهربان و دلسوز نیستند به ‌درد حضرت نمی‌خورند. کسی که دچار خودخواهی‌است و برای دوست داشتنِ دیگران تمرین نکرده‌است چه ارتباطی با ظهور و یاری حضرت خواهد داشت؟

·  هرکه می‌خواهد به عاقبت به خیری برسد و در پیچیده‌ترین لحظات فتنه‌های آخرالزمان منحرف نشود، باید برای مردم دل بسوزاند. البته کسب این ویژگی کار راحتی نیست و انسان باید از حبّ نفس خالی باشد تا دیگران را دوست بدارد. این خصیصه چیز جدیدی در دین نیست بلکه از آن دسته اخلاقیاتی است که وقتی در آستانۀ ظهور قرار می‌گیریم بر اساس مقتضیات زمان، از اهمیت و حساسیتِ بالایی برخوردار می‌شود.

·  امام رضا(ع) می‌فرمایند: در آخرالزمان فتنه‌‌ای سخت‌تر از دجّال بین دوستان ما اهل بیت پیش می‌آید. ازمشخصات مهم آن فتنه دو چیز است؛ گروهی که «دشمنی می‌کنند با دوستان ما اهل بیت» و «دوستی می‌کنند با دشمنان ما اهل بیت»(وسائل‌الشیعه/16/179) این از مهمترین شاخصها برای جلوگیری از ریزش در جریان فتنه‌های آخرالزمان است.

·  یکی از آخرین وظائف منتظران آمادگی برای محبت فراوان به انسان‌ها بویژه مومنان است. برای عبور از فتنه‌های آخرالزمان باید ببینیم چقدر دلمان برای اولیاءِ خدا، محبین اهل بیت و یاران آنها می‌تپد. اگر دائماً در یادِ اولیاء خدا و دوستانِ اولیاءِ خدا نباشیم، نشانۀ خودخواهیِ ماست. مراقبِ دوستانِ اهل‌بیت باشیم. اگر دوستیِ کسی با اهلِ‌بیت از صمیمِ دل باشد، به راحتی حاضر نیست کسی از محبینِ اهل‌بیت ع را تخریب کند. اگر در دلِمان کوچکترین بی‌مهری نسبت به شیعیان و محبّین اهل‌بیت وجود داشته باشد، عاقبت‌به‌خیریِ ما لطمه می‌خورد و معلوم نیست در امتحانات سخت چه بر سرمان بیاید.

 

نظرات  (۱)

از اینکه این سایت رو راه انداختید از صمیم دل تشکر می کنم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی