استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

موسسه بیان معنوی

درباره وبلاگ

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا / پروردگارا مرا در هرکار صادقانه واردکن وصادقانه خارج نما وازسوی خود سلطان ویاوری برای ماقرار ده.
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی / پروردگارا سینه ی مرا گشاده دار و کار مرا بر من آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.
-------------------------------------------
به امیدآنکه مقدمه سازان ظهورحضرتش باشیم
-------------------------------------------
لطفا در معرفی این وبلاگ به دوستان همت کنید.
شهید علمدار :
برای بهترین دوستانتان آرزوی شهادت کنید.
----------------------------------------------
لطفا با وضو معارف اهل بیت را مرور کنید.
-------------------------------------------

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

آخرین مطالب

۱۱ مطلب با موضوع «رسانه، تلویزیون، مستند :: موسیقی» ثبت شده است

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۱۰
محمد رئوفی

بشر حافى یکى از اشراف زادگان بود که شبانه روز به عیاشى و فسق و فجور اشتغال داشت . خانه اش مرکز عیش و نوش و رقص و غنا و فساد بود که صداى آن از بیرون شنیده مى شد. روزى از روزها که در خانه اش محفل و مجلس گناه برپا بود، کنیزش با ظرف خاکروبه ، درب منزل آمد تا آن را خالى کند که در این هنگام حضرت موسى ابن جعفر(ع ) از درب آن خانه عبور کرد و صداى ساز و رقص به گوشش رسید. از کنیز پرسید: صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟ کنیز جواب داد: البته که آزاد و آقا است . امام (ع ) فرمود: راست گفتى ؛ زیرا اگر بنده بود از مولاى خود مى ترسید و این چنین در معصیت گستاخ نمى شد. کنیز به داخل منزل برگشت

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۰۲
محمد رئوفی

ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﺪ ﺩﺭ ﻗﻄﺐ ﺷﻤﺎﻝ ﮔﺮﮒ ﻫﺎﺭﺍ ﭼﻄﻮﺭ ﺷﮑﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ؟

ﺭﻭﯼ ﺗﯿﻐﻪ ﺍﯼ ﺧﻮﻥ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﯾﺨﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺭﻫﺎ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ . ﮔﺮﮒ
ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ – ﺧﻮﻥ ﺭﺍ. ﻟﯿﺲ ﻣﯿﺰﻧﺪ .ﯾﺦ ﺁﺏ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺗﯿﻐﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﮔﺮﮒ ﺭﺍ ﻣﯿﺒُﺮﺩ . ﮔﺮﮒ ﺧﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ
ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ ﻭ ﺗﺼﻮﺭ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺷﮑﺎﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺪﺳﺖ ﺍﻭﺭﺩﻩ … ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻟﯿﺲ ﻣﯿﺰﻧﺪﻭﺧﻮﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ … ﺁﻥ
ﻗﺪﺭ ﺍﺯ ﮔﺮﮒ ﺧﻮﻥ ﻣﯿﺮﻭﺩ ﮎ ﺗﻮﺳﻂ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯿﻤﯿﺮﺩ.ﻭ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺎﻫﻮﺍﺭﻩ ﻭ ﺷﺒﮑﻪ ﻫﺎﯼ
ﺿﺪ مسلمان ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻭ ﺟﻢ ﺗﯽ ﻭﯼ ﻭ ﺍﻣﺜﺎﻟﻬﻢ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ … ﺧﻮﺩﺕ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻣﯿﮑﺸﯽ …
ﺗﺼﻮﺭ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﮔﺮﮒ ﺩﺍﻧﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﯾﮏ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﮐﺜﯿﻒ ﺷﺪﯼ …
ﻟﻘﻤﻪ ﻫﺎ ﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺣﺮﺍﻡ ﻧﮑﻨﯿﻢ…

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۳ ، ۰۸:۴۵
محمد رئوفی



دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 30 ثانیه
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۸:۳۵
محمد رئوفی


دریافت
مدت زمان: 5 دقیقه 58 ثانیه
۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۲ ، ۱۱:۰۱
محمد رئوفی

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۱ ، ۱۶:۳۱
محمد رئوفی

شهرهای اروپایی آخه تو بگو چه امتیازی دارند؟ چه امتیازی دارند؟ انسان‌ها را تبدیل بکنند به کارمندان مرفهی که باطن زندگیشان بردگی است و ظاهر زندگیشان...گفتم می‌دانید چرا در آنجا آدم‌ها می‌رقصند اینقدر؟ برای اینکه بردگی‌شان را فراموش کنند، می‌دانید چرا ضرب آهنگ موسیقی‌ها اینقدر آنجا تند می‌شود؟ برای اینکه این بردگی خودشان را فراموش کنند، رنجی که می‌کشند از دنیا فراموش کنند، می‌دانید چرا آدم‌ها اینقدر عرق می‌خورند مست می‌کنند؟ برای اینکه فراموش بکنند که اینقدر ذلیل هستند. می‌دانید آنجا چرا اینقدر عکس و فیلم می‌اندازند با اِفِ می‌ایستند لبخند ژوکند می‌زنند، هی عکس می‌گیرند؟ فقط برای اینکه خوشبختی‌شان در همین لحظه عکس است و این لبخندی که هست، حقیقت و خوشبختی در وجودشان نیست، آدم‌ها سرد هستند، عشق در وجودشان نیست.

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۱ ، ۱۶:۳۲
محمد رئوفی

یک کنیز زیبا رویی را آوردند هدیه دادند به اباعبدالله‌الحسین، به حدّی زیبارو بود که ظاهراً برای دیگران هم جلب توجه شده بود، حضرت فرمودند: اسمِ تو چیست؟ گفت اسمم هواست، گفت بَه اسمت هم که به خودت می‌آید، چه هنری داری؟ گفت: من آواز خواندن و نواختن بلد هستم، گفت: بَه هنرت هم که جور است. فرمود: آن کیسۀ درهم و دینار را بردارید بیاورید، فرمود: کنیز! من تو را در راه خدا آزاد کردم این هم پول برای خودت، جهیزیه بگیر برو بنشین در خانه‌ات، بگذار بیایند خواستگاری، و با تو ازدواج کنند،

(داد همه در آمد، حسین از چنین زن زیبارویی گذشت، حسین است، حسین است، هر کس حسینی بشود اخلاق این‌جوری پیدا می‌کند.) قله‌ها را نشان بدهید، نگو نگاه حرام نکن! این‌جوری، این را بگو! بگو بگذر! از همۀ دنیا بگذر! لبخند بزن به کل دنیا.

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۱ ، ۱۷:۱۶
محمد رئوفی

آقا! شما از کجا می‌گویید این موسیقی تخریب می‌کند روح آدم را؟ آقا ! خب این همه گوش کردند، طوری‌شان نشده،

استاد: تو از کجا می‌دانی طوری‌شان نشده؟ همه ممکن است روحشان  نقص داشته‌ باشند ، من آدم کامل برایت مثال بزنم؟

علامه طباطبایی رضوان خدا بر او باد، رفت برای عمل جراحی چشمش، دکترها گفتند حضرت آقا! علامه بزرگوار! می‌خواهیم شما را بیهوش کنیم تا این عمل را انجام بدهیم، آقا فرمودند برای چی می‌خواهید بیهوش کنید؟ خب آقا! می‌خواهیم چشم‌تان را عمل کنیم ، چشم شما را سوزن می‌زنیم، نمی‌دانم بخیه می‌زنیم، پاره می‌کنیم، می‌دوزیم، پلک بزنی کار ما خراب می‌شود، علامه : خب پلک نمی‌زنم.

دکتر:  آقا! خب دردتان می‌آید، علامه : درد به شما چه؟ من دردم می‌گیرد به شما چه؟ آخر آقا! اگر به این دلیل می‌خواهید بی‌هوش کنید، دلیل‌تان بی‌جاست، دکتر گفت : آخر پانزده دقیقه عمل ما طول می‌کشد، علامه  : خب من برای شما هفده دقیقه چشمم را باز نگه می‌دارم، حضرت علامه اجازه ندادند، همۀ شاگردان‌شان این خاطره را در جریان هستند از زبان مبارک خودشان شنیدند، چشمان‌شان را باز نگه‌ داشتند، عمل جراحی چشم انجام شد.

حضرت علامه می‌فرماید که مقابل چشمان متعجب اطبا ، ایشان هفده دقیقه چشمان‌شان باز نگه داشتند، دکترها: گفتند حاج آقا! بس است دیگر، حالا می‌توانید پلک بزنید، اینها قدرت‌های انسان‌هاست.  اکثر آدم‌ها از قدرت‌هایشان استفاده نمی‌کنند برای چی؟ برای اینکه توی قواعد عالم روح را رعایت نکردند، مریض هستند. وحالشان خوب نیست.

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۱ ، ۱۱:۵۳
محمد رئوفی

نیاز شخصیه شهوانی را بهش بپردازی ضعیف میشوی ، خیلی ساده است، حضرت امام ره ، مرحوم شاه آبادی استاد عرفان حضرت امام و  آقای بهجت رضوان الله این بزرگواران در مورد موسیقی که صحبت میکردند یک حرف مشترک داشتند و آن اینکه موسیقی آدم را ضعیف و بی اراده میکند.

لذت میبری ؟ خب  ، مرگش برای همین لذتی هست که میبری . خوشت می آید؟ خب تمام شد فاتحه ات خوانده است. این ضعف کجا خودش را نشان میدهد ؟ خیلی جاها.

امام خمینی ره در جایی فرمودند:  موسیقى خراب می‏کند دِماغ بچه‏ هاى ما را؛ مغز بچه ‏هاى ما را فاسد می‏کند. دائماً تو گوش یک جوان موسیقى باشد، این دیگر به کار نمی‏رسد؛ این دیگر نمی‏تواند فکر جدى بکند. (در جایی دیگر میفرمایند:)

اینکه میگویند که اگر چنانچه موسیقى در رادیو نباشد آنها میروند از جاى دیگر میگیرند موسیقى را، بگذار بگیرند از جاى دیگر، شما عجالتاً آلوده نباشید؛ آنها هم کم کم برمیگردند به اینجا. این عذر نیست که اگر موسیقى در رادیو نباشد، آنها میروند از جاى دیگر موسیقى میگیرند. حالا اگر از جاى دیگر موسیقى بگیرند، ما باید به آنها موسیقى بدهیم؟! ما باید خیانت بکنیم؟! این خیانت است به یک مملکتى، خیانت است به جوانهاى ما. این موسیقى را حذفش کنید بکلى، عوض این یک چیزى بگذارید آموزنده باشد. کم کم مردم را و جوانهاى ما را عادت به آموزندگى بدهید؛ از آن عادت خبیثى که داشتند برگردانید. اینکه میبینید که جوانها اگر این نبود میروند سراغ موسیقى دیگر، براى این که اینها عادت کردند! این شاهد بر این است که جوانهاى ما فاسد شدند. الآن ما موظّفیم که این نسلى که فاسد شده برگردانیم به صلاح و نگذاریم این کوچکهاى ما فاسد بشوند، اینها را جلویش را بگیریم، (صحیفه امام جلد 9)

گزیده ای از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی با موضوع موسیقی1375

آنان که در امر نوازندگی یا خوانندگی فعال بودند اظهار داشتند که طبق فطرت و ذوقی سلیم، نظم منطقی را در کار معمول می‌داشته، و قواعد را رعایت می‌کرده‌اند. هفت دستگاه اصلی موسیقی و دستگاه‌های فرعی آن، که تنها مربوط به موسیقی ایرانی نیست، بلکه در همه آهنگ‌های جهان وجود دارد، به گونه‌ای تکوین یافته که هر صدایی شما دربیاورید، در یکی از آن دستگاه‌ها هست. بدین ترتیب می‌توان نتیجه گرفت: هنر موسیقی، تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خدادادی است؛ که مظهر فطرت خدادادی، در درجه اول، حنجره انسان‌ها، و در درجه دوم، سازهایی است که به دست انسان‌ها ساخته شده است. پس می‌بینید که پایه، پایه الهی است. اولین نتیجه‌ای که می شود گرفت آن است که ما این هنر را، در راه خدا مصرف کنیم. ما از دوران جوانی خودمان حرف‌های برخی از اهالی هنر را می‌شنیدیم که روشنفکر مآبانه و واقعاً بی­پایه و اساس، مبتنی به این نکته بود که «ما هنر را در راه فکر و پیش‌بینی و سیاست، به کار نمی‌بندیم». آنها که ادعاهایی چنین داشتند، هنرشان- اعم از شعر و دیگر فنون- بیش از سایرین در خدمت سیاست‌ها قرار می‌گرفت. قصد ورود به چنین بحث‌هایی را ندارم. اما می‌خواهم بگویم هر کاری که متکی به اراده انسان است، باید برای هدفی انجام گیرد. هرچه هدف متعالی‌تر باشد، آن کار یا هنر ارزشمندتر می‌شود. متأسفانه هدف موسیقی در شرق، در حد تعالی خود موسیقی نبوده است. درست است که در غرب، موسیقی رقص و لهو و سایر موسیقی‌های منحط وجود دارد، اما در همان نقطه از جهان، از دیرباز موسیقی‌های آموزنده و معنادار هم بوده است؛ موسیقی‌ای که برای گوش سپردن به آن، انسان عارف واقف خردمند، می‌تواند بلیت تهیه کند، در سالن اجرای کنسرت بنشیند و ساعتی از آن لذت ببرد. در غرب موسیقی‌هایی که گاهی یک ملت را نجات داده و گاهی یک مجموعه فکری را به سمت صحیحی هدایت کرده، کم نبوده است. غرب برخوردار از چنین ویژگی‌ای نیز بوده، و هست. در شرقی که راجع به آن گفتم (یعنی در محدوده جغرافیایی مورد اشاره) متأسفانه موسیقی از چنین اعتبار و جایگاهی برخوردار نبوده است. موسیقی در اینجا عبارت از آهنگ‌ها و آلات و ادوات لهو بوده؛ که فقها از آن، به «موسیقی لهوی حرام» تعبیر کرده‌اند. فرض بفرمایید فلان خلیفه، شبی دچار بی‌خوابی می‌شده است. موسیقی­دان با آن خصوصیاتی که گفتم «اهل خرد و قریحه و ذوق است»، بایستی خود را می‌شکست، پای تخت خلیفه می‌نشست، تا خلیفه از حالت افسردگی که بیرون می‌آمد! این وضعیت موسیقی در بارگاه خلفا و امرای عرب بود. عین همین قضیه، در مورد سلاطین ایران هم صدق می‌کند. پادشاهانی که اهل موسیقی لهو بوده و دربارهای موسیقی طلب داشته‌اند، کم نیستند. که از آن جمله می‌توان به دربار قاجار و پادشاهان آن سلسله اشاره کرد. توجه می‌کنید که موسیقی در خدمت چه جریان­ها و کسانی بوده است؟! اینکه می‌بینید در کلمات فقها، موسیقی، مقوله‌ای حرام و ممنوع و دست نزدنی و نزدیک نشدنی است، به همین خاطر است. حرف من با موسیقی‌دان‌ها این است که موسیقی را به سمت معنا و هدف‌های متعالی ببرید؛ هدف‌هایی فراتر از هدف عیاشی؛ فلان عاشق کذایی که بهمان معشوقه کذایی‌تر را دوست می‌داشته، و چون مورد بی اعتنایی وی قرار گرفته و دلش شکسته است، می‌خواهد پای فلان ساز بنشیند، و در اثر آهنگ و ترانه سوزناک، اشکی از ره فراق بریزد! چنین هدفی در استعمال موسیقی ارزشمند نیست. چه ارزشی دارد که به خواهش دل یک نفر بسازند و بخوانند و بنوازند، و آن اندیشه ریاضی و محاسبه علمی و منطقی را- که اعتبار موسیقی است- چنین خوار و ذلیل کنند؟! ارزش و هدف و تعالی در موسیقی، این نیست. موسیقی متعالی، موسیقی‌ای است که برای هدف متعالی باشد. اگر چنین باشد، آن وقت می‌شود موسیقی را پاک و مقدس نامید. موسیقی را باید به سمت هدف متعالی بکشانید. این را هم فراموش نکنید که، کلام، از محسنات موسیقی ماست. اصلاً نقطه قوت در موسیقی فارسی و عربی، وجود کلام به صورت اغلبی است. یعنی غالباً چنین بوده که موسیقی با کلام همراه می‌شده است. مسلماً کلام، بر جهت‌گیری کار مجموعه شما، تأثیر می‌گذارد. درخواست من از شما آقایان موسیقی‌دان‌ها و افرادی که در این زمینه بسیار مهم صاحب نظر و هنر هستید، این است که احساس مسئولیت کنید، و موسیقی را نجات دهید. بعضی از موسیقی­دان‌های سنتی اصیل و ریشه‌دار، گاهی می‌گویند که «موسیقی قبل از انقلاب دچار ابتذال شده بود؛ ولی در دوران انقلاب الحمدالله، آن ابتذال از بین رفت». من این را نمی‌خواهم بگویم. من تقسیم دیگری را می‌خواهم مطرح کنم. چون تنها به اینکه آن ابتذال‌ها از بین برود، قانع نیستم. بلکه می‌گویم در همین موسیقی غیرمبتذل سنتی عالمانه هم، شما وظیفه دارید جهت‌گیری درست ایجاد کنید. توقع من از شما، هدف­دارکردن موسیقی است. به دنبال مسائلی چنین، در وادی موسیقی باشید. موسیقی باید در این جهت برود و صدا و سیما، موظف‌ترین و مسئول‌ترین مرکز برای این کار است. اینکه از صدا و سیما اسم می‌برم، بدین معنا نیست که وزارت ارشاد را فراموش کنیم. وزارت ارشاد هم جزو موظف‌ترین­هاست. اما شما جزو متعهدترین و موظف‌ترین­ها هستید. پس، به سراغ این کار بروید.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۱ ، ۱۸:۳۵
محمد رئوفی