شماره سامانه پیامک : 30008810100110
ایمیل : r.pishgaman@gmail.com
شماره سامانه پیامک : 30008810100110
ایمیل : r.pishgaman@gmail.com
سلام
من بعضی از سخنرانیای استاد پناهیان رو گوش دادم و دیدم یعنی بیشترشو..فوق العاده عالی بودن
یعنی فوق العاده هم براشون کمه
دوس داشتم باهاشون تماس بگیرم اما نمیدونم میشه یا نه؟؟؟؟؟؟؟
یه راست میرم سر اصل مطلب...
من " ما " رو گم کردم...خودم و خدا رو
گیجم هنگم..دیگه نمیدونم ...سردرگمم..چجوری برم سمتش؟
دوس دارم عاشقش بشم اما چجوری؟
چیکار کنم خالص برم سمتش؟
من حرفام زیاده چی بگم..موندم..
مثلا پوششم مانتو..حجابمم بد نیست..حجاب ندارم اما مثل سایرین هم نیستم ک بعضیا با وضع بد میان بیرون...
حجاب دوس دارم...
اما میدونم اگه حجاب کنم دیگه باید برای همیشه باشه..
چیکار کنم؟خسته شدم..
:(
با سلام
می خواستم استاد چند کتاب معرفی کنند درمورد موضوع زیر:
سیره پیشوایان با رویکرد سیاسی که باعث افزایش بصیرت شود و همچنین کتاب درباره تاریخ انقلاب
با استاد پناهیان توی جلسه بودیم
استاد ته اتاق پشت میزشون نشسته بودن و با احترام خاصی داشتند حرفهای ما رو گوش میدادند که یکهو بلند شدند و امدند این سمت اتاق پشت سر ما و پنجره را باز کردند و رفتند نشستند دو باره بعد از چند دقیقه بلند شدند و ان را بستند
جالب این بود که بنده کنار پنجره بودم و میتوانستند بگویند و ان کار را بنده انجام دهم
واقعا عامل به سخنانشان هستند...
تواضع تواضع تواضع...
سلام
خدا قوت
سوال مهمی چند وقته دارم نمیدونم کجا باید جوابشو پیدا کنم
چرا استاد برای مجالسی که تشریف میبرن مبالغ میلیونی دریافت میکنن-
یکی از سخنرانی های استاد رو میخواستم به دوستم بدم که گوش کنه اما چیزی برام گفت که ذهنم رو درگیر کرده
من از مریدان و محبان استادم دلم میخواد خاطر جمع راجع بهشون حرف بزنم
اما بنده خدا مستند حرف زد و گفت استاد 20 میلیون باببت 2-3 ساعت از عموی خودش پول گرفته
خواهشا برام دروغ بودنشو روشن کنید
>>>>>> نامه ها و دل نوشته های و سوالات بینندگان از استادپناهیان
================================================
المراه ریحانه و لیست بقهرمانه
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
یه جایی بود به نام حوزه دانشجویی؛ ترم اول که واردش شده بودیم؛ استاد اخلاقمون حاج آقا محمدیان بودن... اما مسئول حوزه مون تلاششون بر این بود که هر یه مدت یه بار یه استاد اخلاق خانم هم برامون بیارن... میگفتن: «باید» یه خانم ؛ استاد اخلاق خانم داشته باشه...
برای تبیینش مثال مقطعی از زندگی حضرت زهرا.س. را میاوردن که ایشون چقدر هزینه برای خرید عطرشون شده بوده و... به این مضمون میگفتن که آموزه های اخلاقی ٍ یه استاد مرد؛ برای یه زن؛ «زمخت» میشه
برام قابل باور نبود چون یه سری چیزها جزو ذاتیات ِ یه خانم هستش.. -مثل عطر زدن/ که بخاطر دینمون کوتاه میایم و بیرون عطر نمیزنیم.. پس آموزه های یه استاد مرد برای مخاطب زن و مرد هستش
»«»«»«»«»««»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»
همیشه سعـــــــــی کردم صحبتهای استاد را عملی کنم....
مثلا از حدود دوماه پیش برای (فکرکنم) آخرین دفعه ای که شنیدم استاد راجع به روی زمین خوابیدن شهدا گفتن؛ دیگه از تخت استفاده نکردم و (در این یه مورد) پیرو ـ شهدا شدم...
اما دیشب که داشتم از فلسطین به منزل برمیگشتم؛ ذهنم درگیر این بود که آیا این سختی هایی که استاد میفرمایند؛ برای خانمها هم لازمه؟! یا مخاطب اصلیشون آقایون هستن؟
مسائل زیادی توی ذهنم چرخید؛ مثل آرامشی که قرار هست یه زن داشته باشه تا بتونه منبع آرامش در خونه باشه... تا... تا...
اما چیزی که بیشتر از همه پررنگ شد و تفکرات ذهنیم با توجه به اون جهت گرفت؛ این عبارت بود
با سلام چطور می تونم سی دی امتحانات الهی در مهدیه تهران را دانلود کنم ؟متشکرم
با سلام از حاج اقا ممنون هستیم انشالله خداوند عمر با عزت در سایه اقا امام زمان بدهد
پاسخ"؟؟؟؟"
"پس ..." یعنی پس برای غیر خدا کاری را کردن....مثلا: برای استاد پناهیان به هیئت رفتن...نه برای خدا...
خدا انشالله همه ی مارا با محبتش به اخلاص برساند....
بسم الله الرحمن الرحیم...
در پاسخ به "؟؟؟؟" :
اولا : این سخن که از امام ره فرمودید شعر است...وآن که من گفتم وصیت نامه ...
ثانیا: این شعر امام خمینی ره با آن وصیتشان منافاتی ندارد...و هر دو درست است ...به نظر من "خریدار بودن" اینجا یعنی دوستدار بودن...من گفتم که منم استاد رو دوست دارم...اما اصالت با چیست؟؟... با همان "تویی" که امام ره فرمودند خریدار ِ خریدارِ "توام"...
.
.
یه بار شاید درگیر همین موضوع با خودم بودم... بعد نمیدونم چی شد اما انگار دست نفسم و خوندم ...حرفایی که داشت بهم ناخودآگاه میگفت و ترجمه کردم وگویا مچش را گرفتم...
این ها گفتگوی من با نفسمه ( قصد جسارت ندارم):
نفس : " وای چه جلوه ی زیبایی از خدا !!!... چون من علاقه هام به چیزهای خوب است و او چیز خوبی است و جلوه ی خداست و زیبا........پـــــــــــــــــــس....؟!؟!..."
خودم : " پس چی ؟؟؟؟ پس هر غلطی دلت میخواد بکنی؟؟؟؟ این حربه ی نفس و شیطان است ، مغالطه ی زیبا شده ،آرایش شده ، نه زیبا بوده و آراسته بوده....
بله اگر اینجا بهشت بود این حرف درست بود، اما باید دید ما کنون در چه موقعیتی قرار داریم...
اینجا دنیاست ، محلی که درش تکلیف هست... در حالی که در بهشت تکلیف نیست...
در این دنیا رابطه با جلوه های خداوند اصالتی ندارد...
بلکه اطاعت از خداوند است که تحت هر شرایطی اصالت دارد...
در این دنیا حتی گاهی دیدن رسول لله (ص) هم میتواند از روی هوای نفس باشد...
هرچند تو به دلیل زیبایی های وجودی اش عاشق او باشی...
اوِیس کسی است که نشان داد گاهی ندیدن پیامبر (ص) در هنگامِ خواستن ِ او و در هنگام تمنای دیدن ِ او میشود رضایت خداوند...و میشود تکلیف...و میشود بوی خوش و نور... و این ندیدن ِ کاملترین جلوه ی خداوند گاهی در عالم خاک بهتر میشود از دیدن او..."
خلاصه اون روز فک کنم نفَسِ نفسم به شماره افتاده بود ...
سلام خدا حفظ کنه استاد پناهیان عزیزو که انگار آدمو از خواب بیدار می کنه و از غبار این زندگی های ماشینی درمون میاره . دید تازه دادن به آدما خیلی مهمه.
سوال دارم از ایشون ای کاش میشد یه جوری سوالمو بپرسم.
در ادامه....
بسم الله الرحمن الرحیم...
...هیچ موجودی جز او (خداوند) جل و علاسزاوار پیوند نیست و پیوند با اولیای او اگر برای پیوند به او نباشد حیله ی شیطانی است و از هر طریق سد راه حق کند...{ امام خمینی ره در وصیت به پسرشان ،احمدآقا ،}
ما که حاج آقا رو دوست داریم (بخصوص برای کم تجربه هایی مثل من در مسیر رشد) باید حواسمان به نیت هامون باشد که چرا پای منبر استاد میرویم و چرا و چراهای دیگر؟؟؟.... آیا چون استاد را دوست داریم و فقط برای همین... آیا اهم و مهم میکنیم؟؟...آیا استاد برایمان اصل شده است؟؟؟...آیا اگر بین استاد و چیزی مهمتر که خدا در آن موقع از ما انتظار دارد، تقابل پیش آید ، حاضریم منبر و استاد را رها کنیم و یا برای رسیدن به دل بخواهی مون شروع به توجیه میکنیم ؟؟...آیا اگر پای قربانی کردنِ این دوست داشتنی مون به هر دلیلی برایمان پیش آید حاضریم آن را قربانی کنیم؟؟...آیا حاضریم بگذریم یا در این مرحله از مسیر رشد متوقف شده ایم و مسحور مانده ایم؟؟؟...آیا حاضریم از جلوه های حق بگذریم و همه ی حجاب ها را پس زنیم و به وصال حق برسیم؟؟؟...و درواقع یک موحد واقعی بشویم و همه ی درجات شرک را پشت سر بگذاریم؟؟...
سلام
الهی قربان حاج آقا پناهیان عزیز بشوم! امکان ندارد صحبتی از ایشان بشنوم اما به قول خودشان احساس ابتهاج نکنم! مخصوصاً اگر درباره "قواعد حیات" باشد که وقتی به آن گوش دادم سر از پا نمی شناختم.
خدا بهره ما را از صحبتهای ایشان افزون کند، آمین!
برای "ناشناس":
خوشحال شدم از شنیدن حرفهاتون... چون حس قشنگی دارن... به نظرم کم هستند آدمایی که
مثل شما با حرفای منتقدانه این طوری رفتار کنن... منم گفتم که ایشون و خیلی دوست
دارم ...
و منم مثل شما این عقیده رو دارم که ایشون به خدا دعوت می کنن....
البته شما من رو ببخشید که حرفهایِ از سر ِتواضع شما رو بد برداشت کردم... واقعیتش (این و
دارم با مزاح میگم و به فکر خودم میخندم) من هرچی فکر کردم خادم بودن تو بهشت و
نفهمیدم...ولی شما از روی تواضع گفتید...
و شاید اون چیزی که بیشتر میخواستم بگم که درست نیست، واسطه قرار دادن کسی غیر از ائمه ع بین خود و خداست...
انشالله به آرزوهای قشنگتون برسید...
سلام آقای رئوفی
حاج آقا یک عبارتی بیان فرمودند به این مضمون که امیر المومنین ع به کمیل فرمودند" کمیل با ما زیاد برخواست می کنی بر ما واجب می شود که یک چیزهایی به تو بدهیم، چیز هایی که حتی به آدم خوب ها نمی دهیم "
لطفا منبع این فرمایش را ممکن بفرمایند که ما عین عبارت را بخواهیم بررسی کنیم و نقل کنیم، منبع داشته باشیم.
خدا عوض خیر بهتان بدهد.
برای ناشناس(با اصلاحات):
سلام ... منم استاد پناهیان و خیلی دوست دارم ... نه فقط دوستشان دارم بلکه بسیار قبولشان دارم...و به نظر من ایشان دانشمندی متفکر هستند که شاید در آینده ابعاد بیشتری چه ابعادعلمی و چه ابعاد شخصیتی از ایشان کشف شود..
استاد به خاطر اتصالی که به خداشون دارند بسیار دوست داشتنی هستند... اما اینکه من به
جای التماس و اتصال به خدایم به ایشان متوصل شوم و ایشان را واسطه ی بین خود و خدایم
قرار دهم ، را نمیفهمم...بله دوست داریم دوستدار شما(ائمه ع )را...اما دوست داریم...دوست
داشتنی همراه با صلابت ...مگر من چه چیزی کم دارم ... چه چیزی کمتر از هر کسی ،
وقتی خدا را دارم؟؟؟
چه کسی حائل میان من و خدای من است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آیا همان خدای استاد ، خدای من هم نیست؟؟؟
آیا خدای من مرا محدود و ممنوع کرده است ؟ که از او نخواهم ؟ و به او وصل نشوم ؟ و با او درد دل نکنم ؟ و نزدش نشکنم و گریه نکنم؟؟؟
آیا من هم با اتصال به خدای استاد پناهیان که مولای من و خدای من هم همان است، نمی توانم زیبا و تماشایی و بی نیاز بشوم؟؟؟
آیا نمیتوانم خودِخودِ خدا را از خدا بخواهم؟؟؟
آیا خدایم مرا بی نهایت طلب خلق نکرده است؟؟؟ و
آیا خدایم برتر از هر چیزی نیست؟؟؟
در اواخر زیارت جامعه کبیره آمده است "اللهم انّی لو وجدت شفعاء اقرب الیک من محمد و
اهل بیته الاخیار الائمة الابرار لجعلتهم شفعائی". . یعنی "خدایا اگر من شفیعانی را میافتم که
نزدیکتر باشند به درگاهت از محمد ص و خاندان نیکش ، آن پیشوایان نیکوکار،بطور مسلم
آنها را شفیعان خود قرار میدادم... و سند این زیارت صحیح است...
به نظر من شاید یکی از دلایل این سخنان که در اواخر زیارت آمده است، این است که شیعه
متفکر و عاقل است لذا تا خوبتر هست به دنبال تمنای خوبان واتصال به خوبان هم نمیرود...به نظرم این یعنی
خداوند ما را آدم حساب کرده است...یعنی بینهایت طلب ، یعنی خداطلب حساب کرده است....
اگر همین زیارت را بخوانیم متوجه میشویم چرا ما مجاز هستیم به ائمه ع متوصل شویم و
آنها را واسطه ی میان خود و خدای خود قرار دهیم.... ما برای این کار از جانب خداوند
حجت داریم.... انشالله این زیارت را بخوانیم....
برای "ناشناس":
سلام .. منم استاد پناهیان و خیلی دارم ... نه فقط دوستشان دارم بلکه بسیار قبولشان دارم...و به نظر من ایشان عالمی متفکر هستند که شاید بعد ها ابعاد بیشتری چه ابعادعلمی و چه ابعاد شخصیتی از ایشان کشف شود...استاد به خاطر اتصالی که به خداشون دارند بسیار دوست داشتنی هستند... اما اینکه من به جای التماس به خدا به ایشون التماس کنم رو نمیفهمم...بله دوست داریم دوستدار شما(ائمه ع )را...اما دوست داریم...دوست داشتنی همراه با صلابت ...مگر من چه چیزی کم دارم ... چیه چیزی کمتر از هر کسی ، وقتی خدا را دارم؟؟؟
چه کسی حائل میان من و خدای من است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آیا همان خدای استاد ، خدای من نیست؟؟؟
آیا خدای من مرا محدود و ممنوع کرده است ؟ که از او نخواهم ؟ و به او وصل نشوم ؟ و با او درد دل نکنم ؟ و نزدش نشکنم و گریه نکنم؟؟؟
آیا من هم با اتصال به خدای استاد پناهیان که مولای من و خدای من هم همان است، نمی توانم زیبا و تماشایی و بی نیاز بشوم؟؟؟
آیا نمیتوانم خود ِ خوِدِ خدا را از خدا بخواهم؟؟؟
آیا خدایم مرا بی نهایت طلب خلق نکرده است؟؟؟ و
آیا خدایم برتر از هر چیزی نیست؟؟؟
در اواخر زیارت جامعه کبیره آمده است "اللهم انّی لو وجدت شفعاء اقرب الیک من محمد و اهل بیته الاخیار الائمة الابرار لجعلتهم شفعائی". . یعنی "خدایا اگر من شفیعانی را میافتم که نزدیکتر باشند به درگاهت از محمد ص و خاندان نیکش ، آن پیشوایان نیکوکار،بطور مسلم آنها را شفیعان خود قرار میدادم... و سند این زیارت صحیح است...
به نظر من شاید یکی از دلایل این سخنان که در اواخر زیارت آمده است، این است که شیعه متفکر و عاقل است لذا تا خوبتر هست به دنبال خوبان هم نمیرود...به نظرم این یعنی خداوند ما را آدم حساب کرده است...یعنی بینهایت طلب ، یعنی خداطلب حساب کرده است....
اگر همین زیارت را بخوانیم متوجه میشویم چرا ما مجاز هستیم به ائمه ع متوصل شویم و آنها را واسطه ی میان خود و خدای خود قرار دهیم.... ما برای این کار حجت داریم.... این زیارت را بخوانیم....
سلام یک سوال برام پیش اومده می خوام اگروقت کردید جوابشو بهم بدید.آیامبارزه بانفس برمبنای تفکرتضادلذت های مادی ومعنوی است؟ یعنی آیالذات دنیا موجب می شوند ما ازلذات برترمحروم باشیم؟
سلام
چطور میتونم سوالمو ازخود اقای پناهیان بپرسم ؟؟؟؟؟؟؟؟
چراجوابمو هیچکی نمیده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/پاسخ به ناشناس:
حرفی که زدم ،عارفانه بود یا نبود و نمیدونم.... اما کاملا واقع بینانه است و اگر تفکر کنید متوجه میشوید که عاقلانه است و منبع مهمش عقل است و ایمان... شما اگر میتونی تقدیر و عوض کن ... اما اگه با دعا حل نشد چی ؟... پیشنهاد میکنم بحث "تنها مسیر" استاد پناهیان رو از اولش دقیقا گوش کنید...
سلام
چطور میتونم سوالمو ازخود اقای پناهیان بپرسم ؟؟؟؟؟؟؟؟
سایتی هست که متعلق به خودشون باشه بدون هیپ واسطه ای؟؟
در پاسخ به فاطمه :
اینکه کسی دوست داشته باشدازدواج کند بد نیست ... در حالت کلی طبیعی ست ... خودِ خداوند این تمایلات را در انسان قرار داده است... اما در این دنیا ممکن است شرایطی پیش آید که برای کسی موقعیت ازدواج پیش نیاید یا موقتا پیش نیاید... در این صورت این را هم خودِ خداوند خواسته و گاهی اراده ی شما در آن نقشی ندارد..او خواسته :شما اکنون بخواهید و او اکنون ندهد...چرا که شما را دوست دارد و این نشانه ی عشق اوست به شما...شما باید در این شرایط به گونه ای زندگی کنید که مورد رضایت خداوند باشد..این موجب رشد شما میشود...و باید راضی بشوید به این تقدیر و خود را به خودش بسپارید و با دیدن دست خداوند در پسِ این تقدیر ،بیشتر عاشق خودش بشوید...زندگی ِواقعی در دنیای دیگری است ...فلسفه ی این دنیا زندگی کردن برای زندگی کردن نیست...اگر بود دیگر مرگ نبود...بلکه زندگی کردن برای بندگی کردن است...اگر ازدواج هم بکنید چیز دیگری راخواهید خواست که باید از آن بگذرید...
سلام تو رو خدا من چندین بار پیام دادم ؟ولی جوا ب ندادید تورو خدا از حاج اقابپرسید اگه یکی دوست داشته باشه ازدواج کنه ولی کسی قسمتش نشه تکلیف فرد چیه؟ این خواستش هم نفسانی وباید مبارزه با هوای نفس بکنه ؟؟ کلا وظیفش چیه
سلام
دوستای خوبم که مثل من مرید استادید، امروز خیلی دنبال این بودم که یکم مطالب پیدا کنم برای معرفی استاد به جوونا تا تو نشریمون چاپ کنیم،ولی موفق نمیشدم تا اینکه از خدا خواستم خودش کمکم کنه تا منم یه کاری کرده باشم،در حال گشتن تو اینترنت بودم که همون لحظه دیدم اینجام.
توصیفای مریدان استاد ازشون ،بهترین معرفیه.
التماس دعا.
سلام، بچه ها مواظب باشید شیطون خیلی زرنگه
با عرض سلام و خسته نباشید میخواستم از استاد در رابطه با ازدواج طلبه ها بپرسم:
آیا این نظر درست است که طلبه در صورتی که فشار زیادی را تحمل نمیکند لازم نیست ازدواج کند زیرا از درسش می ماند؟ میخواهم بدانم مگر ازدواج فقط ناشی از فشار های جنسی و روحی باید انجام گیرد؟ حقیر معتقدم که ازدواج کنم تا رشد کنم هر چند به قیمت افت تحصیلی باشد اما از طرفی هم به خودم میگویم اگر میخواهی رشد کنی درس ات را خوب بخوان و با مبارزه با نفس و دوری از ابطال عمر این رشد را برای خود محقق ساز و ازدواج را به تاخیر بیانداز ؟
سوال دیگر اینکه یک طلبه برای ازدواج باید به چه نکاتی توجه کند و به دنبال چه ویژگی هایی در همسرش باشد و سوالاتی از این دست؟
با تشکر فراوان
محبان الرضا(ع)، پیروان ولایت فقیه
حجت الاسلام پناهیان
حاج محمدنوروزی، مقداد پیرحیاتی، اکبر هوشمند
خیابان آزادی، بعد از دانشگاه صنعتی شریف، بلوار اکبری، بقعه متبرکه شیخ عبدالله طرشتی
ازشنبه 9آذر به مدت 5شب ساعت 20
باعرض سلام
وقتی یه سوالی برای من پیش میاد ،وبه سخنرانی های استادگوش میدم(خیلی اتفاقی از سی دی های بیان معنوی یا سایت ها یک موضوع رو که شایدبه سوال من هم مربوط نباشه انتخاب می کنم وگوش میدم یابعضی مواقع هم درهیئت به صورت حضوری شرکت می کنم)جواب سوالم رو دقیقا بدون هیچ ابهامی از زبان استادمی شنوم.
نه فقط من ،خیلی ازدوستان هستند که مثل من جواب های سوالاتشون رو اززبان استادمی شنوند.
این موضوع واقعا برای من جالبه ومن خداروشاکرم که شاگردایشون هستم.
با سلام
در ایام سال جلسات هفتگی استاد کجا برگزار میشه؟میشه آدرس و زمانهاشو برام ایمیل کنید.
با این تعاریفی که از استاد کردید مشتاق شرکت در جلسات ایشون شدم. ممنون از محبتتون.
ای خوبان ما بدان را هم دعا کنید. که سخت محتاج دعای شماییم.
سلام
من از مریدان حضرت استاد هستم
خودم در هیئت خاتم الاوصا قم منبر دارم ولی مبنای حرفهای بنده و چارچوب فکری حقیر از استاد هستش
2 تا سوال که یکیش قبلا پرسیدم جواب داده نشده:
1- اینکه حاج علیرضا چرا دیگه قم کم میاد؟ شنیدم که آقا فرمودند ولی مگه ما دل نداریم که ایشون تهران میرن
2- خیلی دوست داشتم از سبک زندگی خود حضرت استاد اطلاع پیدا کنم که ایشون برنامه های زندگیشون چطور هستش و آیا صحبت هایی که میکنن آیا به همش عمل میکنن (البته این سوال رو جوایش رو خودم میدونم اما میخوام از زبون ایشون بشنوم)؟
ممنون میشم جواب بدید
سلام
میشه از حاج اقا بپرسید گریه کردن برای امام حسین هم نفسانی میشه؟
یعنی من که عاشق گریه کردن برای امام حسینم برای دل خودمه؟ برای امام حسین نیست؟
یعنی اگه خواسته ی نفسمه یه جا اروم بشینم به خودم بگم مبارزه کن با نفست گریه نکن؟
سینه زنی چی؟ محکم سینه زدن چی؟
میشه یه کم این قضیه رو شرح بدید
سلام.دلم بد جوری حال وهوای توبه داره.باید چه کار کنم.چه جوری بگم خدا غلط کردم.از کجا شروع کنم
سن ازدواج رو حاجاقا چه سنی میدونند برای پسرا؟
تشکر
سلام.لطفا درباره افزایش روزی بفرمایید.باتشکر
عارفان که جام حق نوشیدهاند
رازها دانسته و پوشیدهاند
هر کرا اسرار کار آموختند
بنده در مورد مصداق یا بهتر صحبت کنم ، در مورد شخص ایشان صحبت نکردم ، بلکه مبنای کلی را عرض کردم ، و تعیین مصداق با خود فرد (برای مثال : حضرتعالی) است ،
چون برای تعیین و تشخیص مصداق در افراد متفاوت نیاز به چندین مؤلفه است ، که چند مورد آن : طریقه صحبت کردن ، نگاه کردن ، نشستن ، چهره ظاهری و ... می باشد ،
و اگر این طور نباشد ، نه تنها بنده ، بلکه هر کس دیگری هم که بخواهد بدون در نظر گرفتن چنین مؤلفه هایی تعیین مصداق کند ، قطعا دچار تهمت و قضاوت زود هنگام خواهد شد .
و بنده در پایان نتیجه گیری خود را مجددا عرض می کنم :
مبنای کلی این است که : « نباید مردم را به خود دعوت کرد ، بلکه باید مردم را به خدا دعوت کرد »
و هم اینکه : « هر کرا اسرار کار آموختند / مهر کردند و دهانش دوختند »
مجددا تکرار می کنم بنده در مورد هیچ شخص به خصوصی ، صحبت نمی کنم ، بلکه که تنها قاعده ، اصل ، معیار آن را بیان می کنم ، و مشخص کردن و معین کردن این قاعده با خود حضرتعالی هستید .
و علت اینکه بنده بر خود لازم دیدم در سدد بیان پاسخِ پرسش شما باشم ، ظهور پدیده ای به نام مدعیان دورغین است ؛ برخی افراد به دلایل متعدد (از جمله کمبود محبت و ...) به سراغ افراد جویای معنویت آمده ، و با برخی از آنان ارتباط می گیرند ، و برای جذب اینان ، سراغ محافل مذهبی و جوان پسند (از جمله جلسات استاد گرانقدر حجت الاسلام و المسلمین پناهیان) مراجعه کنند و برخی از آنان را با روش های متفاوت (از جمله غیب گوئی) به خود جذب کنند .
* خدای ناکرده مجددا بنده را به قضاوت زود هنگام متهم نکنید ، که آن فرد اصلا قیافه اش به این جور آدم ها نمی خورد و من اصلا این آقا را در جلسات استاد دیده بودم و با استاد ارتباط نزدیک داشتند و ... بنده تنها یک هشدار و یک معیار را عرضه داشتم و اصلا روی مطلب بنده ، سر سوزنی به اینجناب نبوده و نخواهد بود .
وفقکم الله
استاد پناهیان،
مردی بزرگ برای تمام قلب ها...
خداوند حافظشان باد، إنشاءالله.
سلام
یه سوال،یه انتقاد:
سوال:
چرااستادوقتی میخوان دعای جوشن کبیر رو بخونن اول قسمت هایی که اللهم انی اسئلک داره بسم الله میگن؟
به نظرم حتمادلیل مهمی داره که من متوجه نمیشم.
.
.
.
انتقادم:
میشه شب های قدریک جا کامل مراسم روبرگزارکنن.یعنی بعدازدعای جوشن کبیر مسجدامام صادق جای دیگه ای(مصلی) نروندوسخنرانی هم داشته باشن.به عبارتی یک جا مراسم کامل باشه.
بسم الله الرحمن الرحیم
... وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ...
با عرض سلام و ادب وعرض تسلیت بمناسبت ایام سوگواری امیرالمومنین علیه السلام...
امسال که پس از اتمام دوره سربازی با مدرک کارشناسی کامپیوتر تصمیم ورود به حوزه را گرفتم ، سومین باری هست که قصد ورود به این راه را دارم منتها تفاوت آشکار امسال با سالهای قبل در اینه که امسال خداوند کریم مرا به یک نکته بسیار مهمی آشنا کرد که سرمایه خوبی شد که با قوت و قدرت در این راه وارد بشم و اونهم درک جایگاه صدق وعده های خداوندی است که در قرآن کریم به اونها اشاره شده که البته این توفیق رو بسیاربسیار مدیون اشاره های مکرر مقام معظم رهبری در توجه دادن به این موضوع هستم که باعث شد نسبت به اهمیت این باب حساس بشم و دیگه ترسی نداشته باشم از اینکه نکنه خدای ناکرده در این راه کم بیارم و شرمنده خدا و اهل بیت بشم.
برادر، من در سن 27 سالگی می خوام وارد این راه بشم و حساسیت های خاصی برای خودم دارم از جمله اینکه منطبق بر عرایض فوق ، اراده الهی اینگونه جاری شده که من به عنوان تکلیف و احساس وظیفه قدم در این راه بگذارم و بخواهم در مسیر انبیاء و رسالت الهی گام بردارم. اهمیت این موضوع برام به حدیه که نمی توانم ساده از کنارش بگذرم.
رو این حسابه که فکر می کنم باید در مسیر طلبگی مخصوصا در سالهای نخستین این راه، نسبت به نکاتی توجه داشته باشم که منطبق بر روش انبیاء و مقتضیات زمان باشه.
با توجه به صحبت های مقام معظم رهبری در اینکه اولویت امروز کشور، جنگ نرمه می خوام بگم که البته برای من اجتهاد مهمه و بسیار مطلوب، اما مهمتر اینه که در این مسیر به وظیفه عمل کنم و بتوانم مبلغ خوب و موثری باشم باذن الله .
اینها رو گفتم که بگم برای منِ نوعی در آغاز راه یه چیزهایی خیلی مهمترازخود درس و تحصیله. حقیقت، من از روحانیتی که از جامعه غریبه است و گرفتار ریا و خودبزرگ بینی شده بیزارم و نمی خوام در این مسیر گرفتار این آفات بشم. لذا یک سری نکاتی را تحت عنوان ادب طلبگی برای خودم آماده کردم که میخوام خودم را ملزم به رعایت اینها در سالهای نخستین کنم. می خواستم ببینم نظر شما در باره این نکات و کل صحبت هایی که عرض شد چیه؟! آیا نکته ای هست که در آغاز راه من ازش غافل باشم ؟! آیا موضوع مهمتری هست که باید متوجه باشم؟! خلاصه می خواستم بنده رو از راهنمایی و نصیحت لازم محروم نکنید... یاعلی
ادب طلبگی با توجه به مقتضیات زمان :
1- ایمان و اتقان کامل به هدف و این راه
2- توسل دائمی به اهل البیت (ع) در سایه معرفت ناب به آنها
3- تهجد و قیام شب
4- استقامت و پشتکار
5- خلوص ویقین
6- شجاعت و شهامت
7- تعیین افق و نظام حرکتی در حوزه
8- خود شناسی و مبارزه با نفس
9- قطع تعلقات دنیایی
10- سکوت
11- انس با قرآن کریم و حفظ آن درمدت 3 الی 4 سال
12- ورزیدگی بدنی و تناسب اندام
13- کسب تسلط به زبان انگلیسی و عربی
14- ازدواج و عقل معاش (قناعت ، تدبیر در سایه توکل )
15- شما بفرمائید ...
. بحار الأنوار: ج 42 ص 259.
سلام درود خدا بر بهترین فرمانده هان جنگ نرم در این شرایط حساس منطقه و جهان
خدا قوت دلاوران و پرچم داران ولایتمدار
اگر در مراسمی خدمت نائب عام حضرت ولی عصر (عج) امام خامنه ای رسیدید سلام این حقیر را خدمت ایشان رسانده و بگوئید پس از فتنه 88 این سرباز کوچک شما بعد از 12سال دوری از درس وبا وجود تاهل ، یک فرزند و کار با تاکسی به ادامه تحصیل پرداخته تا اگر خدا قسمت کرد و شهادت در راه ولایت فقیه را عطا فرمود( آلبته با دعای شما دوستان )نگویند از بی سوادی و نفهمی بود .
البته میدانم در دهان این یاوه گویان را نمیشه بست .ولی بنده به تکلیف خود که همان تحصیل علم و آموزش های جسمانی در شرایط کنونی است خواهم پرداخت انشالله.
با سلام
من یک آدم ساده معمولیم که خیلی دلم میخاد آدم خوبی باشم ولی در اکثر موارد به دلایل مختلف از جمله فراموشی و سستی اراده در مفابل هوای نفسم شکست خوردم.امروز داشتم سخنرانیهای استاد پناهیان در باب عرفان و عاشورا رو گوش میدادم.احتیاج مبرم به یک برنامه خودسازی دارم. خواهش میکنم کمکم کنید
نامه ها و دل نوشته ها و سوالات بینندگان از استاد پناهیان
باعرض سلام..
لطفا -همونطور که در سرفصل وعده داده اید- پاسخ این سوال را از حاج آقا پناهیان بپرسید...
سوال:
«جمهوری» بودن ِ یک کشور؛ چگونه با «اسلامی» بودن ِ آن در تضاد نیست؟؟!
اسلام و عدالت اسلامی؛ یعنی هرچیزی سرجای خود قرار بگیرد... هرچیزی سرجای حقیقی خود قرار بگیرد...
و آیا مردم تعیین کنندهء حقیقت ِ پدیده ها هستند که بخواهند با رای شان هرچیزی را سرجایش قرار دهند؟
قطعا اگر نگاه عادلانه و اسلامی داشته باشیم؛ برای هرپستی تنها یک نفر است که اصلح است... و آیا عادلانه است که صاحب ِ این پست ؛ با نظر مردم تعیین شود؟
و نیز آیا عادلانه است که قوانین کشور با نظر مردم تعیین شود؟ (انتخاب قانون گذاران)
و.......؟ آیا عادلانه و اسلامی ست؟
نتیجه ی انتخابات حاصل تلاش هشت ساله ی دشمن بود استادماچارسال بیشتروقت نداریم،زمان زیادی نیست میشه بهمون برنامه بدید؟
ازکجاشروع کنیم،که مقاومت پیروزبشه؟
منتظرراهنمایی هاتون هستیم.
سلام
استاد
من به شخصه سی دی های شما رو گوش میکنم برای کسب دیدگاههای جدید
چندوقتی است سعی کردم مطالب شما را طور دیگر بیان کنم
مونده بودم کار درستیه یا نه؟
تا چند روز پیش توی یکی از سخنرانیها گفته بودین ما وقتی وقت داریم با اطرافیان سعی میکنیم یک مطلب را به چند زبون مطرح کنیم
خدارو شکر
شما خوب مخاطبینتون رو انالیز میکنید
سلام
ابتدا باید بگم حاج اقازندگی ما رو تحت الشعاع قرار دادن
و در زندگی داریم سعی میکنیم عامل باشیم
هرچند که به گفته حاج اقا ادمها خیلی سخت تغییر میکنند
در حد توان وبلاگی زدم
که در یه سبک دیگه حرف های حاج آقا رو مینویسم
با محوریت سخنان ایشون اما در قالبی دیگر
دوست داشتم اگر برای شما یا اهل فن مقدوره سری بزنید ومنو راهنمایی کنین
به نام خدا
استاد پناهیان از رسانه سنتی منبر، خیلی مدرن و کلاسیک استفاده می کند. نشستن پای منبر ایشان، نه گوش دادن صرف است به سخنان یک واعظ، نه فیلم خوب دیدن، نه تماشای تئاتری شایسته، نه خواندن مقاله ای ناب، نه گوش دادن به یک موسیقی متین، نه خیره شدن به منظره ای محشر از طبیعت، نه نگاه کردن به عکس قابل تقدیر یک عکاس، نه چشم دوختن به نقاشی فلان نقاش، و نه خواندن رمانی دوست داشتنی، اما همه اینها با هم هست.. استاد پناهیان می داند فرق منبر مسجد با منبر دانشگاه چیست و نیز می داند چه تفاوتی دارد منبر مسجد دانشگاه تهران با منبر تکیه دانشگاه هنر.. استاد پناهیان می گوید؛ “خدای دوکوهه”. می گوید؛ “قائم با شک، بازی عارفانه ای است” و بعد شرح می دهد که؛ “اگر تو بعد از چشم گذاشتن و تا ۱۰ شمردن، خدا را پیدا کنی، و سک سک کنی، این دفعه خداست که دنبال تو می گردد”. استاد از عالم ربانی آیت الله بهجت، خاطره تعریف نمی کند. نقل قول نمی کند. جوری است که انگار، خاطره را هنرمندانه به توی مستمع نشان می دهد. و تو خود را کاملا در فضای خاطره احساس می کنی و انگار داری آن واقعه را با چشم خود می بینی. گاهی سخنران از حرکات دست خود و احیانا تغییراتی که در نقطه تماس ابروان می دهد و تن صدایی که کم و زیاد می کند، برای انتقال بهتر مفاهیم به مستمع استفاده می کند، که یقینا لازم و ضروری است اما مسئله اینجاست: تو پای منبر حاج آقا اصلا احساس مستمع بودن نمی کنی. بیشتر می بینی، تا اینکه بشنوی. و بیشترتر حس می کنی تا اینکه بشنوی و ببینی. این “حس” بسیار مهم است. استاد پناهیان در زنده کردن این حس برای افرادی که پای منبرش نشسته اند، هنرمندانه عمل می کند. و تو استاد و آنچه را که می گوید، احساس می کنی. فقط بحث دیدن و شنیدن نیست. از دیگر هنرمندی های ایشان متوجه کردن مخاطب خود به بدیهیاتی است که خیلی ساده از کنار آن می گذرد. استاد به خوبی نشان می دهد فلان اتفاقی که برای ما مدام و یا به ندرت رخ می دهد، از سویی حاوی یک پیام است و از دیگر سو جزئی است از زنجیره علت و معلول های این هستی. شاید ما را راهی به درک این دومی نباشد اما آن اولی یعنی “پیام” را باید زیرکانه دریافت کنیم. مثلا وقتی که مریض می شویم و نمی توانیم فلان کار را در وقتی که پیش بینی اش کرده بودیم، انجام دهیم. ما با این مرض به جز بحث معالجه بیماری ۲ تا کار داریم. نخست ببینیم که چرا به این مریضی دچار شده ایم و از آن مهمتر، دقت کنیم که این بیماری چه پیامی برای ما داشته است. این سلسله پیام ها سخن گفتن خداست با ما. و حاج آقا پناهیان با سلسله سخنرانی های هنرمندانه اش با ما کاری می کند که “پیام” را از “بر” کنیم. منبر بهترین رسانه است برای آنکه ما از بر کنیم پیام هایی که از طرف خدا به ما می رسد و ما غافلیم از آن. وقتی که ایشان روضه می خواند که سکینه دارد خودش را برای حسین ناز می کند و یا وقتی از دل رقیه می گوید در جوار راس الحسین روی نی، یا وقتی از خیمه حسین می گوید در شب عاشورا و آن دلدادگی ها، من فقط افسوس می خورم که چرا برای کربلا، بعد از ۱۴۰۰ سال، یک رمان شایسته نوشته نشده است؟! فیلمی قابل اعتنا ساخته نشده است؟! ایشان سخنرانی نمی کند، که دارد این رمان را برای ما می خواند، که دارد این فیلم را به ما نشان می دهد. ایشان “حاج آقا” است اما یاللعجب که “هنرمند” اصطلاحی است که این روزها به فیلم ساز و رمان نویس اطلاق می شود! من روی منبر ، یک “هنرمند” می بینم که از روی رمان نانوشته نویسندگان و از روی فیلم ناساخته کارگردانان و از روی متن نادیده فیلم نامه نویسان، “می خواند” و “نشان می دهد” و “می نویسد”. “هنررانی” در وصف منبر استاد صدبار بهتر از “سخن رانی” است. سخن را چه بسیار که گفته اند و می گویند؛ پای منبر ایشان، هنر را باید “شنید” و “دید” و “خواند
با سلام و عرض ادب خدمت حضرت استاد پناهیان/امیدوارم که دست عنایت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرج و شریف بر حال و کار و اهدافتان باشد و همواره در پناه حق باشید ...استاد شما را به اهل بیت عصمت و طهارت کمکم کنید که به گمگشته خودم در زندگی برسم/شرکت در کلاسهای تهذیب /شرکت در کلاسهای سیرو سلوک و عرفان /که بتونم به خدا نزدیک شوم /کمکی به تهذیب نفسم باشد /لذت عبادت را با تمام وجودم درک کنم/...اهل عبادت هستم اما باید کامل شوم...نمیدونم چطور منظورم و این نیاز و علاقه در این مسیر را برایتان باز کنم و بنویسم/از زندگیم لذت نمیبرم /آرام و قرار ندارم /عمرم تمام شدبه لذت واقعی زندگی که همان درک صحیح و واقعی از عبودیت و بندگیست نرسیدم/دست به توسل خیلی داشتم و از خداوند و اهل بیت خواسته ام راه را بر من باز کنند و کمکم کنند...حضرت استاد طبق بیان علامه قاضی رفتن در مسیر سیرو سلوک و عرفان بدون استاد خطرناک است و گاهی منجر به گمراهی میشود/شما را به امام حسین ع و به اشک چشم حضرت رقیه در خرابه شام /کمکم کنید/که چگونه میتوانم در محضرتان شرف یاب شوم و مراتب را در محضرتان توضیح دهم و شرایط شرکت در این گونه جلسات چگونه است ...منتظر جواب پیام هستم /از تحصیلات عالیه برخوردارم اما چه سود که برای رسیدن به خواسته درونیم کمکم نکردند و برام مفهومی ندارند ....امیدوارم به امام حسین خواسته ام مقبول واقع شود و ردم نکنید واگر لازم بود وصلاح دانستید بفرمایید که خودم را سمت/وضعیت کاری /محل زندگیم و مراتبی که لازم است خدمت شما توضیح دهم و معرفی نمایم....در پناه حق باشید
ه نام خدا/با سلام و احترام وخسته نباشید...با تشکر از زحمات شما/اجرتان با یوسف زهرا س.اینجانب چندین سال است که به دنبال استاد هستم جهت شرکت در جلسات سیرو سلوک و عرفان /جهت تهذیب نفس شناخت ودرک صحیح معنویت/پیشرفت در مسائل معنوی و خداشناسی/قرب الی الله...عشق و علاقه در راه یابی به این مسیر آرام و قرارم را گرفته /زندگی برام جذاب و لذت بخش نیست /همیشه به دنبال گمشده خود هستم شما را به مهدی فاطمه س/پیام را دیدید این مسئله را جدی بگیرید و واقعا کمکم کنید.تحصیلات عالیه دارم ...اما برام ارزش ندارند.به هر دری هم که زدم بازهم جوابگوی من نبوده ومرا به هدفم نمیرساندند.اگر ممکنه اجازه شرفیابی به محضر استاد پناهیان را بفرمایید که کجا و چگونه میتوانم در محضرشان شرف یاب شوم /یا شرایط شرکت در کلاسهای استاد چگونه است ...منتظر پاسختان هستم.شما را به اهلبیت عصمت و طهارت مورد را جدی بگیرید و کمکم کنید .چون بدون استاد نمیتوان به مقصد رسید/علامه قاضی هم میفرمایند بدون استاد راه خطر ناک است و گاهی موجب گمراهی میشود/اجرتان با امام حسین ع.
سلام.من و یکی از دوستان باتوجه به سخنرانی های استاد عزیز تصمیم گرفته ایم وارد عرصه مستند سازی شویم از شما می خواهیم مارا راهنمایی کنید
آشیخ علیرضا آقاجون ماست و بهترین هدیه خدا به من به هست.
14 سالم بود که در مسجد محلمون از منبر پر فیض ایشان استفاده می کردم تا حالا که 31 سالمه . این هدیه رو خدا وقتی کامل کرد که اربعین امسال در بین الحرمین بالاخره پیداش کردم درحالیکه داشت زیارت اربعین می خواند و من در کنارش در اوج لذت بودم و بعد به زیارت ابالفضل (ع) و...
با سلام و عرض احترام به ساحت مقدس حضرت صاحب الزمان (عج) و عرض تشکر از این ابتکار بسیار عزیز شما. یکی از اثراتی که بنده از سخنرانی های حاج آقا گرفتم این هست در زمانی که نزدیک به تولد فرزندم بود بنده سخنرانی "نهال ولایت در نهاد خانواده " رو شنیدم و این جمله که حاج آقا فرمودند: ما باید بچه هایی رو تربیت کنیم که سرباز امام زمان (ع) بشوند در ذهن من ماند و من همیشه این جمله رو در گوش فرزندم چه در زمانی که در رحم مادرش بود و چه الان که متولد شده است زمزمه کردم و می کنم. در کنار اینکه به فرزندم می گویم عسلم، عزیزم،پسرم. او را سرباز امام زمان (عج) هم صدا می کنم تا این اندازه که این جمله بر زبان همسرم هم افتاده است.انشالله بتوانیم در تربیت سرباز امام زمانمان توفیق یابیم. انشالله خداوند استاد عزیزمان و شما دوستان مروج تعالیم اهل بیتی (ع) را حفظ یفرماید.
التماس دعا-کاشانی
سلام استاد تو را به خدابه داد طلاب نسل جدیدبرسید که با این نظام اموزشی حوزه ومحتوای کهخیلی از انها به درد جامعه الان نمیخورد یرسید
ایا مجموعه هیئت شهدا گمنام و میثاق با شهدا ،برنامه ای مجزا برای نوجوانان دارند.
در صورت وجود برای استفاده راهنمایی فرمایید.