استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

موسسه بیان معنوی

درباره وبلاگ

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا / پروردگارا مرا در هرکار صادقانه واردکن وصادقانه خارج نما وازسوی خود سلطان ویاوری برای ماقرار ده.
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی / پروردگارا سینه ی مرا گشاده دار و کار مرا بر من آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.
-------------------------------------------
به امیدآنکه مقدمه سازان ظهورحضرتش باشیم
-------------------------------------------
لطفا در معرفی این وبلاگ به دوستان همت کنید.
شهید علمدار :
برای بهترین دوستانتان آرزوی شهادت کنید.
----------------------------------------------
لطفا با وضو معارف اهل بیت را مرور کنید.
-------------------------------------------

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

دوشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۱، ۰۳:۱۶ ب.ظ

۱

یادداشت 228 : مراتب ایمان

دوشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۱، ۰۳:۱۶ ب.ظ

ایمان وقتی که سلسله‌مراتب می‌رسد به اولیاء خدا، تازه خودش را نشان می‌دهد. امام صادق(ع)، یکی از یارانش را نشان داد فرمود: هیچ‌کسی مثل او نمی‌شود برای من. گفتند: مگر او چگونه است؟ فرمود: من اگر به او بگویم این سیب، نیمی از این سیب حلال است، نیمی از این سیب حرام، تهِ دلش هم سؤال ایجاد نمی‌شود. چرا؟ آخر چرا؟ یابن رسول‌الله چرا؟! سؤال ایجاد نمی‌شود. نه چون نادان است سؤال نمی‌کند، نه چون انسان ساده‌لوحی است پرسش نمی‌کند، نه چون انسانی است که عقل ندارد و پرسش نمی‌کند، از بس می‌فهمد و از بس مؤمن است.

من علّت حلال و حرام بودن این سیب را بفهمم، دیگر نمی‌پرسم. آقایان! یک جواب به من بدهید من بحث را جمع کنم، اگر امام صادق(ع)، بگوید نیمی از این سیب حلال است، نیمی از این سیب حرام است، ما اگر علّت این حرام و حلال بودن نیمی از این سیب را بفهمیم، دیگر پرسش نمی‌کنیم، می‌گوییم خب حالا می‌دانیم. درست است آقایان؟! بله؟ این علم من به حرام و حلال بودن نیمی از سیب اهمیّتش بالاتر است یا علم من به صداقت امام صادق(ع)، ایمان من به صداقت امام صادق(ع)؟ آقا! من تو را خیلی قبول دارم، چشمم چیز دیگری ببیند می‌گویم اشتباه کرده، با عقلم به ایمان تو رسیدم ولی دیگر پای ایمان تو ایستاده‌ام.

آدم اوّل محاسبه می‌کند بعد ایمان می‌آورد. ایمان که آورد تمام است دیگر. آمد گفت: آقا! قیام کنید. آقا فرمود: می‌روی توی تنور؟ گفت: آقا! تنور چرا؟ من زن و بچّه‌ام منتظر هستند، من چه خطایی ازم سر زده؟ تنور روشن بود آخر آقا! می‌فرمایید بروم. آقا فرمود: خب بله من می‌دانم روشن است، برو توی تنور دیگر، مگر نمی‌خواهی من بیایم قیام کنم؟ گفت: آقا! مگر بخواهید قیام کنید من را می‌فرستید تنور آتش؟ گفتیم قیام کنید با دشمن‌ها مبارزه کنیم، جنگ راه بیندازیم. آقا فرمود: خب حالا شما بنشینید فعلاً.

یکی از یاران‌شان آمدند از نزدیکان. فرمود: فلانی! برو توی تنور. این دلش ریخت. آن آقا رفت توی تنور، این رنگش پرید، آن آقا توی تنور بود این داشت جلزّ و ولز می‌کرد. بعد از مدّتی آقا امام صادق(ع)، فرمود: خب، بی‌قرار هستی، برو برو برو ببین رفیقت چیکار کرد توی تنور. دوان‌دوان آمد دید وسط آتش نشسته دارد تسبیح می‌گوید، ذکر می‌گوید. تو نسوختی؟ نه. تو اینقدر به امام صادق ایمان داری؟ بله.

نظرات  (۱)

سلام..درخواب دیدم رویم روغن داغ ریختن ولی مثل آب خنکی بود چون در حال صلوات فرستادن بودم .اقای پناهیان .. برای عاقبت به خیریم  دعائی کنید وانشاالله همه ی ما عاقبت به خیر شویم ,..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی