استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

موسسه بیان معنوی

درباره وبلاگ

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا / پروردگارا مرا در هرکار صادقانه واردکن وصادقانه خارج نما وازسوی خود سلطان ویاوری برای ماقرار ده.
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی / پروردگارا سینه ی مرا گشاده دار و کار مرا بر من آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.
-------------------------------------------
به امیدآنکه مقدمه سازان ظهورحضرتش باشیم
-------------------------------------------
لطفا در معرفی این وبلاگ به دوستان همت کنید.
شهید علمدار :
برای بهترین دوستانتان آرزوی شهادت کنید.
----------------------------------------------
لطفا با وضو معارف اهل بیت را مرور کنید.
-------------------------------------------

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

چهارشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۱، ۰۹:۲۲ ق.ظ

۸

یادداشت 164 : چگونه در دانشگاه کار فرهنگی کنیم ؟

چهارشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۱، ۰۹:۲۲ ق.ظ

روزی جوان دانشجویی که برای مشورت در مورد کار فرهنگی در دانشگاه آمده بود، گفت «می خواهم در دانشگاهمان کار فرهنگی کنم. چه کار کنم بهتر است؟» از او پرسیدم «بلدی رخت و لباس بشویی؟» گفت «بله، رخت و لباس که بلدم بشویم اما این چه ربطی به کار فرهنگی دارد؟ من می خواهم کار فرهنگی کنم.» گفتم «حاضری لباس های هم اتاقی خودت در خوابگاه را بشویی.» گفت «نه، کار سختی است.» بعد به شوخی گفت «اینجا که جبهه نیست تا ما از این جور ایثارگری ها کنیم.» گفتم «جبهه نیست ولی هم اتاقی تو که آدم است. تو برای آدم بودن او چقدر ارزش قائلی؟» گفت «ممکن است بچه خوبی نباشد.» گفتم «اتفاقاً چون ممکن است بچه خوبی نباشد، دارم این سوال را می کنم. آیا قیمت آدم بودنش برای تو این قدر هست که اگر یک وقت پیش آمد، بتوانی با طیب خاطر و لذت، لباسش را بشویی و بگویی دارم لباس یک انسان را می شویم؟» صادقانه گفت «نه، من این جوری نیستم.» صمیمانه گفتم «اگر این انسان این قدر نزد تو اهمیت ندارد، چرا می خواهی برای هدایتش کار فرهنگی کنی؟ به تو چه ربطی دارد که نگران بهشت و جهنم مردم باشی؟ تو که آدم ها را دوست نداری، چه کار به سرنوشتشان داری؟»

 البته موضوع شستن لباس دیگران، صرفاً یک شیوه برآورد است نه اینکه واقعاً شستن لباس دیگران یک شاخص قطعی باشد. به هر حال انسان باید نگاه کند و ببیند چقدر برای دیگران ارزش قائل است. (منبع ک.ا ص220)

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۱/۰۶/۰۱

نظرات  (۸)

بسیارعالی ومفید.
سلام
این متن را با توجه به ارجاع اختصاری از روی کتابی برداشتید می شود نام کاملش را بفرمایید؟
با تشکر
پاسخ:
سلام - این متن از یکی از سخنرانیهای استاد برداشته شده و مربوط به کتابهای ایشان نیست.
۱۳ آذر ۹۲ ، ۱۸:۳۹ ایلیا خوئی
"و جمعه ها به شیرخوارگاهِ شُبیر
می برم کودکانِ سر ِراه،میانِ راه و پایانِ راه را
به حمّام
چرکِ تن شان بریزد
ترس شان از هر چه طوفان
از هرچه گرد و غبار ِ راه".
سلام. درس خیلی آموزنده ای بود. یاد شعر بالا افتادم . شعر یه بنده خدایی که در دهه ی هشتاد به سبک باباچاهی می سرود.

۱۳ آذر ۹۲ ، ۱۲:۴۸ کشکول غریب
سلام . استفاده کردیم . جالب بود .
سلام ممنون جالب بوووووووووود
واقعا عالی بود ولی ای کاش یه راهکار برا اونایی که ارزش قایلند برا ادما میذاشتین که چه طوری کار فرهنگی بکنند و خلاء فرهنگی دانشگاها را پر کنند.بازم ممنون......
من هم مسئول فرهنگی یکی از پایگاه ها هستم.
خیلی این مطلبتون برام جالب و تأثیرگذار بود.
ازتون متشکرم
 ممنون ازتون
من تند تند سر می زنم و مطالبتون داغ داغ استفاده می کنم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی