استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

موسسه بیان معنوی

درباره وبلاگ

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا / پروردگارا مرا در هرکار صادقانه واردکن وصادقانه خارج نما وازسوی خود سلطان ویاوری برای ماقرار ده.
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی / پروردگارا سینه ی مرا گشاده دار و کار مرا بر من آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.
-------------------------------------------
به امیدآنکه مقدمه سازان ظهورحضرتش باشیم
-------------------------------------------
لطفا در معرفی این وبلاگ به دوستان همت کنید.
شهید علمدار :
برای بهترین دوستانتان آرزوی شهادت کنید.
----------------------------------------------
لطفا با وضو معارف اهل بیت را مرور کنید.
-------------------------------------------

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زندان اوین» ثبت شده است

سالها قبل من رفتم زندان اوین، من را بردند زندان اوین برای سخنرانی. نترسید بردند زندان اوین، گفتند بیا برویم. آمدم برای زندانی‌ها صحبت کنم. چشم‌ها را نگاه می‌کنم، می‌بینم هیچکس اینجا نیست. جسم‌ها آنجاست. برای لحظه اول جالب است برای‌شان این آقاهِ را ببینند. آقاهِ را، آقاهِ را دیدند، بعد بقیه‌اش را می‌خواهم حرف بزنم، دنبال چک‌های پاس نشده. بعد خانواده دارد این، زن و بچه‌اش بیرون، اصلاً اینجا نیست. من چه بگویم؟ هر چه بگویم می‌گوید حاج‌آقا صدایت از جای گرم در می‌آید. آزاد هستی. گیر کردم.

بسم الله الرحمن الرحیم. لا حول و لا... انسان، خدا، بشر، قیامت، هدایت، هی دارم می‌گویم که یک چیزی گیر بیاورم بگویم. گوش نمی‌دهند، حق دارند. چه داری برای اینها می‌گویی حاج آقا؟ صدایت از جای گرم در می‌آید. الآن بلند می‌شوی می‌روی پیش زن و بچه‌ات با آنها غذا می‌خوری. من اینجایم. چه داری می‌گویی؟ از خدا چه می‌خواهی برای من ، می‌خواهی صحبت کنی؟ داغونم.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۱ ، ۱۹:۳۵
محمد رئوفی