استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

موسسه بیان معنوی

درباره وبلاگ

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا / پروردگارا مرا در هرکار صادقانه واردکن وصادقانه خارج نما وازسوی خود سلطان ویاوری برای ماقرار ده.
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی / پروردگارا سینه ی مرا گشاده دار و کار مرا بر من آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.
-------------------------------------------
به امیدآنکه مقدمه سازان ظهورحضرتش باشیم
-------------------------------------------
لطفا در معرفی این وبلاگ به دوستان همت کنید.
شهید علمدار :
برای بهترین دوستانتان آرزوی شهادت کنید.
----------------------------------------------
لطفا با وضو معارف اهل بیت را مرور کنید.
-------------------------------------------

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

آخرین مطالب

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «راه میانبر» ثبت شده است

شما در طول زندگی دنیا به لحاظ کسب مقامات معنوی چقدر دوست داری رشد کنی ؟ اگر شهید بشوی می‌دانی چه می‌شود؟ هر چقدر دوست داشتی رشد کنی یا می‌توانستی رشد کنی یا باید رشد می‌کردی همه‌اش را بی‌زحمت برایت می‌نویسند.

شهادت عجب فرصتی است! تصور کن، فوقش چهل سال دیگر می‌خواهی زندگی کنی در آن چهل سال می‌خواهی چکار کنی؟ دوست داری ایده‌آل‌ترین در این چهل سال زندگی کنی؟ همین فقط دوست داشته باش، اگر شهید بشوی آن ایده‌آل را برایت می‌نویسند به اضافۀ اینکه هیچ گناهی هم از گذشته برایت نمی‌نویسند. شهادت استثناست. من زندگی‌ام را دوست دارم برای بالا بردن آن ارتفاع، چون تنها فرصتم الان است الا شهید شدن. اصلاً شهادت را به آدم حسابی‌ها مطرح می‌کنی ها! همین‌جوری آب در دهانشان راه می‌افتد واقعاً می‌شود؟ امکانش هست؟ می‌دانی من چقدر می‌برم؟ می‌دانی من چقدر می‌برم؟ بخواهد با محاسبۀ عقلانی صورت بگیرد.

محاسبۀ عقلانی هم غلط نیست ها! فکر نکن کسی که می‌خواهد شهید بشود نسبت به محاسبۀ عقلانی کور می‌شود. محاسبۀ عقلانی با محبت یکی است؛ یعنی می‌شود من با یک فرصتِ شهید شدن در اعلا علّیّین در جوار علی بن ابیطالب قرار بگیرم؟ شنیدم شهدا را می‌برند پیش امام حسین ع، هزار سال زندگی کنم نمی‌توانم به آنجا برسم.

غصۀ ارتفاع را کسی بخورد دست از شهادت برنمی‌دارد، چون یک عمر زندگی یک قدم است، شهادت به اضافۀ آن یک قدم می‌شود هزار قدم، با هیچ‌چیز دیگر هم قابل جبران نیست و این را باید به نوجوان‌ها فهماند. آی آموزش پرورش! آی! آی! آی!

دانشجوها، دبیرستانی‌ها را می‌برند جبهه جای شهدا را می‌بینند انقلاب پدید می‌آید، تحول پدید می‌آید. هیچ کسی نمی‌خواهد بعد سالها بفهمد، پس این نقص آموزش پرورش ماست که شهادت و شهید را به نوجوان که سالم‌تر است معرفی نکردیم؟

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۲ ، ۱۲:۱۵
محمد رئوفی

از مرحوم قاضی(رض) پرسیدند که...، آقای قاضی استاد عرفان حضرت آقای بهجت رضوان خدا بر او باد و بسیاری از خوبانی که این‌جور که می‌گویند در تاریخ اهل معرفت کسی مانند او به این تعداد و به این کیفیّت و کمیّت شاگرد نپروریده، خیلی عجیب بود. حضرت امام(ره) در مورد آقای قاضی می‌فرمودند کوه عرفان بود ایشان، حضرت امامی که بعضی از کسانی که در این راه مشهور بودند اصلاً قبول نداشت، حضرت امامی که خودش آقای شاه‌آبادی را دیده بود.

از مرحوم قاضی پرسیدند که شما که...، حالا بقیّه‌اش را من از خودم می‌گویم که همۀ راه را رفتید و اینقدر مسلّط هستید، از ایشان پرسیدند که نزدیک‌ترین راه چیست به خداوند متعال؟ کلّ کائنات در تکلیف و تقدیر، نزدیک‌ترین راه را بگویید.

ایشان فرموده است من هر چه نگاه کردم نزدیک‌ترین مسیر برای رسیدن به حضرت حق، برای وصال ناب و لقاء وجه‌الله الاعظم چیست؟ «کبد حارّه»، جگر سوخته. آدم در مجلس روضه یک‌دفعه‌ای جگرش آتش می‌گیرد، می‌فرماید از این راه نزدیک‌تر نیست. آن‌وقت جگرش آتش می‌گیرد برای کی؟ برای فاطمۀ زهرا صدّیقۀ کبری(س)، جگرش آتش می‌گیرد برای علی‌بن ابیطالب. فقط ما قیامت می‌فهمیم این حرف‌هایی که به ما گفتند چیست، فقط قیامت درک می‌کنیم.

اینکه بعضی‌ها اینجاها که می‌رسند خواب و رؤیا نقل می‌کنند از علماء بزرگ برای اینکه چاره‌ای دیگر نیست، دیگر اصلاً به بیان نمی‌آید. آن مرجع تقلید شروع کرد یک‌دفعه‌ای اوّل درس فقهش روضه خواندن بعد درسش را شروع کرد، گفتند آقا! اینجا بحث علمی بود شما بحث چی کردی روضه گفتی.

بعد ایشان فرمود من دیشب خواب دیدم صحرای محشر ایستادم یک صف طولانی، آرام این صف جلو می‌رود، همه اشتیاق داشتند، التهاب داشتند که زودتر بروند بعد از آن طرف دیدم که بعضی از کسانی که اهل روضه هستند دارند به سرعت می‌روند جلو، من آمدم بروم توی آن صف، گفتند شما که اهل روضه نیستید، شما اهل علم هستید محاسبات‌تان انجام می‌شود می‌روید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۱ ، ۲۱:۱۷
محمد رئوفی

ساعتی قبل مهدیه تهران

کلیک کنید

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۱ ، ۰۵:۰۴
محمد رئوفی