ذکر نواقص گذشته و آینده را جبران میکند.
ذکر انسان را لایق عنایات حضرت حق میکند.
ذکر دنیا بیش از خود دنیا انسان را خراب میکند.ذکر دنیا بیش تر از گناه انسان را خراب میکند.
خدایا کمکمان کن تا تو را به وضوح ببینم.
دانلود 4.5mb
ذکر نواقص گذشته و آینده را جبران میکند.
ذکر انسان را لایق عنایات حضرت حق میکند.
ذکر دنیا بیش از خود دنیا انسان را خراب میکند.ذکر دنیا بیش تر از گناه انسان را خراب میکند.
خدایا کمکمان کن تا تو را به وضوح ببینم.
دانلود 4.5mb
شما در طول زندگی دنیا به لحاظ کسب مقامات معنوی چقدر دوست داری رشد کنی ؟ اگر شهید بشوی میدانی چه میشود؟ هر چقدر دوست داشتی رشد کنی یا میتوانستی رشد کنی یا باید رشد میکردی همهاش را بیزحمت برایت مینویسند.
شهادت عجب فرصتی است! تصور کن، فوقش چهل سال دیگر میخواهی زندگی کنی در آن چهل سال میخواهی چکار کنی؟ دوست داری ایدهآلترین در این چهل سال زندگی کنی؟ همین فقط دوست داشته باش، اگر شهید بشوی آن ایدهآل را برایت مینویسند به اضافۀ اینکه هیچ گناهی هم از گذشته برایت نمینویسند. شهادت استثناست. من زندگیام را دوست دارم برای بالا بردن آن ارتفاع، چون تنها فرصتم الان است الا شهید شدن. اصلاً شهادت را به آدم حسابیها مطرح میکنی ها! همینجوری آب در دهانشان راه میافتد واقعاً میشود؟ امکانش هست؟ میدانی من چقدر میبرم؟ میدانی من چقدر میبرم؟ بخواهد با محاسبۀ عقلانی صورت بگیرد.
محاسبۀ عقلانی هم غلط نیست ها! فکر نکن کسی که میخواهد شهید بشود نسبت به محاسبۀ عقلانی کور میشود. محاسبۀ عقلانی با محبت یکی است؛ یعنی میشود من با یک فرصتِ شهید شدن در اعلا علّیّین در جوار علی بن ابیطالب قرار بگیرم؟ شنیدم شهدا را میبرند پیش امام حسین ع، هزار سال زندگی کنم نمیتوانم به آنجا برسم.
غصۀ ارتفاع را کسی بخورد دست از شهادت برنمیدارد، چون یک عمر زندگی یک قدم است، شهادت به اضافۀ آن یک قدم میشود هزار قدم، با هیچچیز دیگر هم قابل جبران نیست و این را باید به نوجوانها فهماند. آی آموزش پرورش! آی! آی! آی!
دانشجوها، دبیرستانیها را میبرند جبهه جای شهدا را میبینند انقلاب پدید میآید، تحول پدید میآید. هیچ کسی نمیخواهد بعد سالها بفهمد، پس این نقص آموزش پرورش ماست که شهادت و شهید را به نوجوان که سالمتر است معرفی نکردیم؟
گزیدۀ مباحث مطرح شده در بیست و نهمین و آخرین جلسه سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین پناهیان در مسجد امام صادق(ع) با موضوع «راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی» را میخوانید:
· در این جلسه که جلسۀ پایانی بحث محسوب میشود، در ابتدا خلاصهای از مطالب عنوان شده در جلسات قبل ذکر میکنیم و در انتها چند راه عملی یا چند قاعدۀ عملیاتی برای مدیریت مبارزه با هوای نفس بیان میکنیم.
· گفتیم فلسفۀ خلقت انسان این است که 1- انسان برای رشد یافتن به وسیلۀ رنج و سختی آفریده شده است 2- صرفنظر از فلسفه و هدف خلقت انسان، ساختار وجودی انسان به گونهای است که باید زجر بکشد. چون انسان چندین نوع تمایل دارد که اینها با هم در تعارض هستند و لذا انسان نمیتواند به همۀ خواستههایش برسد 3- انسان در دنیا، در بستر زندگی و حیاتی قرار دارد که این زندگی با انسان سرِ ناسازگاری دارد، لذا محال است شما در مسیر زندگی خود با افرادی مواجه نشوید که در اثر سوء تفاهم یا به دلایل دیگری به شما بدی کنند.
· خداوند حیات و خلقت انسان را طوری طراحی کرده است که هم دنیا به ما زجر میدهد و هم در وجود خودمان یک زجرهایی تعبیه شده است؛ چه به سمت خدا حرکت کنیم و چه نخواهیم به سمت خدا حرکت کنیم این زجرها وجود خواهد داشت. (لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَد؛ بلد/4)
داروخانه ی معنوی آیت الله بهجت (ره) :
برای
دوری از ریا : لاحول و لاقوه الا بالله زیاد
بگویید.
برای درمان عصبانیت : زیاد صلوات بفرستید.
برای تمرکز فکر : زیاد لااله الا الله بگویید.
برای رفع اختلاف زوجین : صدقه متعدد به افراد متعدد بدهید.
برای دفع شر و بلا : بخوانید اللهم صل علی محمد و آله وادفع عنا السوء
برای محفوظ ماندن هر صبح و غروب سه بار بگویید:
اللهم اجعلنی فی درعک الحصینه التی تجعل فیها من ترید
خداوندا مرا در زره قوی و نگهدارنده خود , که هر کس را بخواهی در آن قرار میدهی ، قرار بده !
داستان واقعی جوان فقیر کارگر و گوهرشاد خاتون
گوهر شاد یکی از زنان باحجاب بوده همیشه نقاب به صورت داشته و خیلی هم مذهبی بود. او می خواست در کنار حرم امام رضا (ع) مسجدى بنا کند .
به همه کارگران و معماران اعلام کرد دستمزد شما را دو برابر مى دهم ولى شرطش این است که فقط با وضو کار کنید و در حال کار با یکدیگر مجادله و بد زبانى نکنید و با احترام رفتار کنید. و اخلاق اسلامى و یاد خدا را رعایت کنید . او به کسانى که به وسیله حیوانات مصالح و بار به محل مسجد میآورند علاوه بر دستور قبلى گفت سر راه حیوانات آب و علوفه قرار دهید و این زبان بسته ها را نزنید و بگذارید هرجا که تشنه و گرسنه بودند آب و علف بخورند . بر آنها بار سنگین نزنید و آنها را اذیت نکنید . اما من مزد شما را دو برابر مى دهم ..
گوهرشاد هر روز به سرکشی کارگران به مسجد میرفت؛ روزى طبق معمول براى سرکشى کارها به محل مسجد رفت بود، در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى چهره او را دید . جوان بیچاره دل از کف داد و عشق گوهرشاد صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به مرگ نزدیک کرد. چند روزی بود که به سر کار نمی رفت0 و گوهر شاد حال او را جویا شد . به او خبر دادند جوان بیمار شده لذا به عیادت او رفت..
چند روز گذشت و روز به روز حال جوان بدتر میشد. مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید تصمیم گرفت جریان را به گوش ملکه گوهرشاد برساند .وگفت اگر جان خودم را هم از دست بدهم مهم نیست. او موضوع را به گوهرشاد گفت و منتظر عکس العمل گوهرشاد بود. ملکه بعد از شنیدن این حرف با خوشرویى گفت: این که مهم نیست چرا زودتر به من نگفتید تا از ناراحتى یک بنده خدا جلوگیرى کنیم؟ و به مادرش گفت برو به پسرت بگو من براى ازدواج با تو آماده هستم ولى قبل از آن باید دو کار صورت بگیرد . یکى اینکه مهر من چهل روز اعتکاف توست در این مسجد تازه ساز . اگر قبول دارى به مسجد برو و تا چهل روز فقط نماز و عبادت خدا را به جاى آور. و شرط دیگر این است که بعد از آماده شدن تو . من باید از شوهرم طلاق بگیرم . حال اگر تو شرط را مى پذیرى کار خود را شروع کن.
جوان عاشق وقتى پیغام گوهر شاد را شنید از این
مژده درمان شد و گفت چهل روز که چیزى نیست اگر چهل سال هم بگویى حاضرم . جوان رفت و مشغول نماز در مسجد شد به امید اینکه
پاداش نماز هایش ازدواج و وصال همسری زیبا بنام گوهرشاد باشد . روز چهلم گوهر شاد قاصدى
فرستاد تا از حال جوان خبر بگیرد تا اگر آماده است او هم آماده طلاق باشد . قاصد به جوان گفت فردا چهل روز تو تمام مى
شود و ملکه منتظر است تا اگر تو آماده هستى او هم شرط خود را انجام دهد . جوان عاشق که
ابتدا با عشق
گوهرشاد به نماز پرداخته و حالا پس از چهل روز حلاوت نماز کام او را شیرین کرده بود جواب داد : به
گوهر شاد خانم بگوید اولا از شما ممنونم و دوم اینکه من دیگر نیازى به ازدواج با شما ندارم.
قاصد گفت منظورت چیست؟ مگر تو عاشق گوهرشاد نبودى ؟؟ جوان گفت آنوقت که عشق گوهرشاد من را بیمار و بى
تاب کرد هنوز با معشوق حقیقى آشنا نشده بودم ، ولى اکنون دلم
به عشق خدا مى طپد و جز او معشوقى نمى خواهم . من با خدا مانوس شدم و فقط با او آرام میگیرم. اما از گوهر شاد هم ممنون هستم که
مرا با خداوند آشنا کرد و او باعت شد تا معشوق حقیقى را پیدا کنم . . و آن جوان شد اولین
پیش
نماز مسجد
گوهر شاد و کم کم مطالعات و درسش را ادامه داد و شد یک فقیه کامل و او کسی نیست جز آیت اله شیخ
محمد صادق همدانی.
گزیدۀ مباحث مطرح شده در بیست و هشتمین جلسه سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین پناهیان در مسجد امام صادق(ع) با موضوع «راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی» را میخوانید:
· معمولاً گفته میشود که ما باید به کمک عقل علیه احساسات خود قیام کنیم یا احساسات خودمان را کنترل کنیم و بر آنها غلبه کنیم. (و گاهی به جای کلمۀ عقل از فکر یا علم یا ایمان هم استفاده میشود) اصل این سخن درست است اما خیلیها برداشت دقیقی از آن ندارند. معنای دقیق و صحیح اینگونه سخنان، چیزی نیست که معمولاً برداشت میشود.
· اگر گفته میشود که باید به وسیلۀ عقل، ایمان، علم یا تفکر با هوای نفس خودتان مخالفت کنید، همۀ اینها معنای دقیقش این است که به کمک عقل و علم و ایمان، تمایلات خوب خودتان را بیدار و تقویت کنید و بعد توسط این تمایلات خوب علیه تمایلات بد خود اقدام کنید. عقل، ایمان، علم و اندیشه همگی بیدارکننده و تقویتکنندۀ علاقههای خوب هستند.
هیئت هفتگی شهدای گمنام/تاریخ تحلیلی اسلام-1
در مجلس شورای اسلامی، برادر بزرگواری به برخورد پیامبر(ص) در عفو مشرکین مکه و بخشیدن قاتلین حمزۀ سیدالشهداء اشاره کردند و گفتند که باید در برخورد با فتنهگران 88 به این رفتار پیامبر(ص) تأسی کنیم. آیا در فضای کنونی باید از برخورد پیامبر(ص) با مشرکین مکه سخن گفت، یا باید از نحوۀ برخورد امیرالمؤمنین(ع) با برخی از متمردین زمان خودش سخن گفت؟! ... مثالی که آن نمایندۀ محترم مجلس مطرح کرد، عفو پیامبر(ص) نسبت به کسانی بود که بیرون جامعۀ اسلامی بودند، ولی وضعیت فعلی ما مربوط به آن گروه از متمردین است که در درون جامعۀ اسلامی قرار دارند. در اینجا باید از مواردی در تاریخ اسلام مثال زد که گروهی از مؤمنین در داخل جامعۀ اسلامی، متمردانه عمل کردند و بعد برخورد پیامبر(ص) یا امیرالمؤمنین(ع) با آنها را مطرح نمود و مقایسه کرد.
این نبرد برای ما گران تمام خواهد شد اما تاوان آن از در خانه در انتظار دشمن ماندن تا بیایند و ما را مانند چهار پا سر ببرند کم هزینه تر است.
سید حسن نصرالله: بار دیگر به قاتلان میگویم که شما از مردم سوریه حمایت نمی کنید و اگر فکر میکنید که با کشتن زنها و کودکان ما و نابود کردن خانه هایمان، ما را وادار خواهید کرد که از مواضع خود عقب نشینی کنیم سخت در اشتباهید؛ شما بهتر است به سابقه 30ساله ما با اسرائیل توجه کنید.
یکی از پاسخ های ما به اقداماتی نظیر انفجار بیروت این خواهد بود که اگر یک هزار رزمنده در سوریه داریم آنها به دو هزار نفر خواهند رسید و اگر پنج هزار نیرو داشته باشیم؛آنها 10 هزار نفر خواهند شد زیرا شما محل اشتباهی را برای حمله انتخاب کرده اید اگر نبرد با تروریست ها ایجاب کند که خود من و همه حزب الله به سوریه برویم برای حمایت از مردم سوریه، لبنان،فلسطین، قدس و مسئله مقاومت به سوریه خواهیم رفت.
هیچ کسی گمان نکند که اگر در جنگی علیه ما وارد شد می تواند تکلیف این نبرد را تعیین کند زیرا ما تکلیف نبرد و پایان آن را مشخص خواهیم کرد و همانگونه که در جنگ هایمان با اسرائیل همواره پیروز میدان بوده ایم به همگان میگویم که ما در نبردمان علیه تروریسم جهادی نیز پیروز خواهیم بود.
این نبرد برای ما گران تمام خواهد شد اما تاوان آن از در خانه در انتظار دشمن ماندن تا بیایند و ما را مانند چهار پا سر ببرند کم هزینه تر است.
برخورد با اخلالگران در امنیت مردم وظیفهی نظام است
بیانات در سالروز ولادت حضرت امیرالمومنین(ع) 1388/04/15
نظام اسلامى با اخلالگران در امنیت مردم طبعاً برخورد میکند. این، وظیفهى نظام است. نظام اسلامى اجازه نمیدهد که کسانى دستخوش فریب و توطئهى دشمن بشوند، زندگى مردم را خراب کنند، آسایش مردم را به هم بزنند، جوانهاى مردم را تهدید کنند. فرزندان این کشور عزیزند؛ همه عزیزند. نظام این اجازه را نخواهد داد؛ اما این را هم باید همه توجه داشته باشند:
مبادا دشمن را با دوست اشتباه بکنیم. دوست را به خاطر یک خطا به جاى دشمن بگیریم و از آن طرف یک عدهاى هم دشمن خونى و معاند را دوست فرض کنند، به حرف او گوش کنند، توجه بدهند.
این فتنههائى که دشمن بر پا کرده بود، امید بسته بود که شاید بتواند از این آب گلآلود ماهى بگیرد. بحمداللَّه این فتنهها تمام شد. هر فتنهاى در مقابل حق، در مقابل ملت هوشیار از بین خواهد رفت؛ گرد و غبار فرو خواهد نشست. همیشه همین جور است.
هیچ گرفتاری و بلایی نیست ،
گزیدۀ مباحث مطرح شده در بیست و هفتمین جلسه سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین پناهیان در مسجد امام صادق(ع) با موضوع «راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی» را میخوانید:
داروهای روحی برخلاف داروهای جسمی، برای اثرگذاری به «معرفت» و «نیّت مخلصانه» نیاز دارند/ باید بدانیم که قرار است نماز در ما «تذلّل» ایجاد کند و تکبرمان را تضعیف کند
برای اینکه دارو بر جسم انسان اثرگذار باشد، نیازی به «معرفت» و «نیّت» ندارد؛ یعنی اولاً نیازی نیست بدانیم یک قرص در سیستم بدن ما چه کاری انجام میدهد و ثانیاً لازم نیست قرص را به نیّت خوب شدن گلودرد مصرف کنیم. زیرا در هر صورت قرص یا دارو اثر خودش را بر جسم انسان خواهد داشت؛ چه معرفت و نیّت داشته باشیم و چه نداشته باشیم.
اما داروهایی که برای روح انسان هستند، برخلاف داروهای جسمی، برای اثرگذاری، هم به «معرفت» و هم به «نیّت مخلصانه» فوقالعاده نیازمند هستند