استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

موسسه بیان معنوی

درباره وبلاگ

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا / پروردگارا مرا در هرکار صادقانه واردکن وصادقانه خارج نما وازسوی خود سلطان ویاوری برای ماقرار ده.
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی / پروردگارا سینه ی مرا گشاده دار و کار مرا بر من آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.
-------------------------------------------
به امیدآنکه مقدمه سازان ظهورحضرتش باشیم
-------------------------------------------
لطفا در معرفی این وبلاگ به دوستان همت کنید.
شهید علمدار :
برای بهترین دوستانتان آرزوی شهادت کنید.
----------------------------------------------
لطفا با وضو معارف اهل بیت را مرور کنید.
-------------------------------------------

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

سه شنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۱، ۰۱:۳۲ ق.ظ

۳


1.        غرض اخلاق، ولایتِ الله است که بپذیری. هر لحظه خدا هر دستوری داد بپذیری. غرض اخلاق این نیست که تو منظم بشوی، حالا منظم شدی، زنبور عسل منظم است؛ حالا من دیگر کلمات محترمانه استفاده کردم کسی بهش برنخورد.

2.        اخلاق برای تو بندۀ من، فضای تمرینی است برای عبودیت. برای اطاعت فرمان‌های نابه‌هنگام من. هِی بعضی‌ها به من می‌گویند تو چرا هِی چپ می‌روی راست گیر می‌دهی به ولایت؟ گفتم بابا! ولایت همان اطاعت از خداست، منتها اطاعت در یک سری دستورات روتین می‌شود همین اطاعت. همچین که دستور نابه‌هنگام می‌دهد که عکس‌العمل ما را ببیند، این اسمش می‌شود ولایت. آنجا بهش می‌گویند ولایت. حالا دست امام زمان باشد یا دست خودِ خدا باشد، فرق نمی‌کند. که حالا این هم حتماً تفاوتش را می‌دانید دیگر، فرمان‌های روتین و ثابت پذیرشش سهل‌تر است، از فرمان‌هایی که یک دفعه‌ای بخواهد آدم را تغییر بدهد. سر چهارراه ایستادی پشت چراغ قرمز، راحت چراغ قرمز را تحمّل می‌کنی. یک دفعه‌ای افسر می‌آید می‌گوید هنوز صبر کنید، سبز شده بایستید. یک دفعه‌ای ناراحت می‌شوی.این سخت‌تر است تحمّلش، این یعنی ولایت. آقا! این با چراغ قرمز فرق نمی‌کند، حتی در تمام کتاب‌های قوانین راهنمایی رانندگی گفتند که این مهمتر از چراغ قرمز است، تو نمی‌توانی بگویی برو کنار آقا! چراغ سبز شد، مثل اینکه افسر هستی خودت نمی‌فهمی ها! چه خبر است. می‌گوید ببین! افسر هستم، تو اولاً بیا گواهینامه‌ات را بده من یک منگنه کنم؛ در گواهینامه نوشته فرمان من مهمتر از چراغ قرمز است. این چراغ قرمز وقتی است که من نیستم، یا وقتی من نمی‌خواهم دستوری بدهم. می‌گویم باشد، من اینجا ایستادم ولی همین را اجرا کنید.ولایت یعنی آن دستور مافوق چراغ قرمز و سبز. حالا چه خدا مستقیم بگوید که به ابلیس گفت سرنگون شد، چه پیغمبر خدا بگوید چه ائمۀ هدی(ع)، چه هر کس دیگری که بر انسان ولایت دارد، مثل پدر و مادر. و تا هم می‌گویی ولایت این می‌گوید این می‌خواهد برساند به ولایت‌فقیه. نه به قرآن قسم! تو پدر و مادر دستور نابه‌هنگام بی‌ربط صادر کنند، گوش نکنی در آن بخش واجب، هیچی! دینت بر هواست. مامانت می‌گوید من راضی نیستم، رفتی. بابایت می‌گوید راضی نیستم، نمازت اصلاً قبول نمی‌شود. حالا مامانت، بابایت، چقدر آدم دین‌داری هستند، دین‌دار نیستند، جاهل هستند، عالم هستند، هر چی هستند. یک نوعی ولایت دارند دیگر، درصدی از ولایت. هر درصدی از ولایت هرکی دارد، همین کار را می‌کند دیگر.

3.        خیلی‌ها جایگاه ولایت را در عموم احکام دین الاهمّ فی الاهمّش را یعنی اهمیّتش را وقتی که الاهمّ فی الاهمّ می‌کنند دقیق نمی‌توانند تشخیص بدهند، یک چیزی شنیدند رکن رکین دین، ولایت است، حتّی نماز نیز به اندازۀ ولایت اهمیّت ندارد.

4.        خب، در این دین از نمازش تا ولایت، از حقّ‌النّاس تا حقوق والدین، اینها چه جایگاهی دارند؟ بنده یک هرمی را به شما معرّفی می‌کنم، نوک قلّۀ هرم چه می‌گذارم؟ عبودیّت. هرمِ طولیِ اهدافِ تربیتِ دینی. در نوک قله، عبودیت قرار دارد. ذیل عبودیت، ولایت. ذیل ولایت...، این همه مفاهیم دینی، اهدافی که تعقیب می‌کنند، خانواده. ذیل خانواده، حق‌النّاس. ذیل حقّ‌النّاس، عبادات. ذیل عبادات، اخلاقیات فردی.

5.        امام رضا ولایت را می‌خواهد توضیح بدهد می‌فرماید: امام، مادر است، امام، پدر است. در جامعه‌ای که پدر و مادر مخدوش است چهرۀشان؟ چه می‌خواهی بگویی؟ امام رضا فرمود: امام مثل مادر است. مادر کی هست حالا؟ البته مادر در جامعۀ ما خیلی محترم است ها! پدر هم اِی بَدَک نیست، به‌خاطر همین هم ما همین‌مقدار ولایت‌پذیری را داریم که می‌بینید.

6.        من یک جایی صحبت می‌کردم می‌گفتم: ولایت معنایش این نیست که صاحب مردم است، صاحاب مردم است، صاحب با صاحاب خیلی فرق می‌کند. صاحاب یعنی همه چی صاحاب. امّا صاحب یعنی صاحب.

7.        یکی از ویژگی‌های این جریان ولایت‌گریزی است، این جریان ولایت‌پذیر نیست، بعضی از افراد شاخص این جریان که در طیف‌های مختلفی وجود داشتند امام را هم به عنوان یک شخصیت سیاسی توافق داشتند سر بعضی از مواضعشان تبعیت می‌کردند، می‌گفتند و الا ما رو حساب ولایت امام را تبعیت نمی‌کردیم، بعضی از مواضعش را تشخیص می‌دادیم درست است تبعیت می‌کردیم. اینها ولایت موضوع درجه یکی برایشان نیست. البته اگر اذیتشان کنید از ولایت‌گریزی بعضی‌هایشان به ولایت‌ستیزی هم می‌رسند.

8.        مقدمۀ رفاه چیست؟ خب معلوم است، اگر از بچۀ هیئتی بپرسی مقدمۀ رفاه چیست می‌گوید خب معلوم است ولایت. بگویی مقدمۀ لذّت چیست؟ می‌گوید خب معلوم است ولایت. آقا! مقدمۀ آرامش چی؟ می‌گوید خب آن هم که خب معلوم است ولایت است دیگر. خب مقدمۀ عدالت چیست؟ می‌گوید آن هم که معلوم است، ولایت.

9.        معلوم است آقا، می‌خواهیم نماز یاد بدهیم، حالا چه فرقی می‌کند انقلابی باشیم یا نباشیم؟ خیلی فرق می‌کند، خیلی فرق می‌کند، دقت کن ببین چقدر تفاوت دارد. این شبیه همان حرفی است که ما نماز غیرولایی گاهی یاد می‌دهیم. یا نماز ولایی یاد می‌دهیم. یک نماز یاد می‌دهیم، آخرش از تویش ولایت‌مداری درمی‌آید. بعضی‌ها یک نمازی یاد می‌دهند، آخرش از تویش ولایت‌مداری در نمی‌آید.

10.     اخلاق خوب منهای ولایت، خیلی گمراه کننده است، زمان امیرالمؤمنین هم خوارج همین کار را کردند، آخر سر هم امیرالمؤمنین را خوارج به قتل رساندند یعنی طلحه و زبیر و صفین و معاویه را پشت سر گذاشت امیرالمؤمنین در خوارج ماند، آخر سر هم رگ‌هایی از همان خوارج تأثیرگذار شدند، فرهنگ آنها کربلا را به پا کرد.

11.     این‌جوری می‌شود که شما هزاری هم نماز اول وقت بخوانی هزاری هم در زندگیت یک دانه دروغ هم نگفته باشی اما ولایت را ازش تبعیت نداشته باشی خیلی آدم رذلی هستی.

12.     قیام امام حسین مانع بود از اینکه دین نابود بشود، قیام فاطمی مانع می‌خواست بشود از اینکه دین ذره‌ای از آرمانهای بلندش کم بشود. قیام فاطمۀ زهرا سلام‌الله‌علیها برای این بود که یک‌ذره از بر تارک ولایت گرد ننشیند ولایت مستقر باشد ، ولایت یعنی اوج آرمانهای دینی اما قیام اباعبدالله الحسین علیه‌السلام دیگر کم‌کم در ارتباط با این نبود که ولایت علوی مستقر بشود، هدف عملیاتی و به نتیجه رسیده‌شدۀ قیام امام حسین این بود که ولایت مطلقه از یزید گرفته بشود.

13.     حالا در این تفاوت چه تشابهی با قیام امام زمان وجود دارد؟ قیام امام زمان از نوع قیام حسینی است بیشتر یا از نوع قیام فاطمی؟ فاطمی. می‌آید چکار بکند قیام امام زمان؟ می‌آید ولایت عظمای حق را در روی زمین مستقر بکند.جالب است ولایت وقتی بخواهد مستقر بشود دیگر یک زمین و دو زمین نیست ، جهان را می‌گیرد، ولایت اگر بخواهد بیاید مستقر بشود همۀ عالم را فرا خواهد گرفت چون ولایت یک‌جا نمی‌ماند.

14.     ولایت وقتی که تحقق پیدا بکند جهانی و همه‌جایی خواهد شد همۀ جانها آن را خواهند پذیرفت قیام مهدوی از این جهت خیلی شبیه قیام فاطمی است.

15.     بله بچه‌ای که به پدر مادر خودش احترام بگذارد این راحت امام زمان را می‌پذیرد ، راحت ولایت می‌پذیرد. من از شما چندتا سؤال بکنم مهمترین امر دین چیست؟ مهمترین امر دین خیلی راحت بدون هیچ اختلافی بین علما ولایت است ، از نماز مهمتر است از حجاب مهمتر است، از نمی‌دانم از همه‌چیز مهمتر است.-مویش را بچه روغن می‌مالد.-آقا ولایت اهل بیت را دارد؟-آری دارد.-خب اینها قابل تحمل است.-بچه‌ام نماز نمی‌خواند.-آقا ولایت اهل بیت را دارد؟ شوخی ندارد که این حرف که! «الصلوة عمود الدین» ولی ولایت مهمتر است. درست است؟ ما اگر بخواهیم بچه‌هایمان را تربیت کنیم اگر روی ولایت تربیت بکنیم روی بقیۀ امور هم یک کمک‌کار پیدا می‌کنیم آن کمک‌کار امام زمان است.

16.     امتحان خدا برای تکبر یا تقویت ما برای از بین بردن تکبر چیست؟ این است که آن بحث عبودیت یادتان است؟ نسبت به خدا این ذلّت را پدید بیاور؟ خدا می‌آید این ولایت خودش را این ربوبیتی که دارد به خلافت بندگان صالحش ارائه می‌دهد چیزی به نام ولایت این وسط پدید می‌آید همان ولایتی که این‌قدر کمرشکن است.

17.     خدا ولایتش را می‌دهد به اولیاء خودش، اگر شما این ولایت را پذیرفتید اصلی‌ترین صفت نتیجۀ عبودیت که زایل کردن تکبر است در دلت پدید آمده آن‌وقت خدا دیگر چه انتظاری از تو دارد وقتی که می‌فرماید کسی ولایت داشته باشد شفاعت می‌شود خب حقش است دیگر! طبیعتاً حقش است، او اصلی‌ترین کار را انجام داده. بچۀ باصفایی است آدم درستی است.

18.     اسلام به ما این را داده می‌گوید ولایت دارد؟ شیعۀ ما اگر گناه کرد تو نگران نباش! یک قدم غلط بردارد قدم دوم جبران می‌کند. او نمی‌تواند اصلاً زیاد لجن بشود مگر اینکه ولایت نداشته باشد، مغایرت دارد با آن شخصیت و منشش، تکبر و خودخواهی از او زایل شده است، یک جایی افتادگی کرده. مهم‌ترین امتحان ربوبیت حضرت حق برای عبودیت ما این است که واسطه بگذارد ، همین است که حرص همه را درمی‌آورد.  یک نکته عرض بکنم که بارها با همدیگر صحبتش را کردیم ولی اینجا جایش است تکرار بکنیم. رفقا! وقتی می‌گویند ولایت، ما در ارتباط با ولایت الان یک مشکلی داریم اخیراً این مشکل ما البته حل شده ها! ولی یک مشکلی داریم آن هم این است که ما ولایت چه کسی را صحبت می‌کنیم؟ رسول خدا را که نیست، امام‌هایی که نیستند یا به شهادت رسیدند یا غایبند ؛ خب! پذیرفتن اینها که از آب خوردن هم آسانتر است باز هم معلوم نشد تو ولایت داری یا نه. ولی باید بالای سرت باشد پذیرفتنش، ببین حالا چند مردِ حلاجی؟ و الّا یهودی‌های مدینه همه می‌گفتند که ما بگذار آخرین پیامبر بیاید، منتظرش اصلاً بودند، بگذارید آخرین پیامبر بیاید شما اوس و خزرج را می‌کُشیم! انتقام جنایت‌هایتان را از شما می‌گیریم آنها یا آدمهایی بودند خیلی جاهلی و خیلی بی‌فرهنگ! رسول خدا آمد خودش را که دیدند بارش سخت است خودش را ببین! لذا ما بدبختی‌مان الان این است علی بن ابیطالب علیه‌السلام نیست هِی بگو بله! ولایتش را دارم بگذار بیاید! حالا ببین! حالا بیا خودت را امتحان کن! حساب همان معلمی است که وقتی بچه تکلیفش را انجام نداده باشد می‌گوید ای خدا پایش بشکند نیاید.

19.     ما الان این مشکل را داریم ها! تا گفتند ولایت نگو ما که دربستیم! نه! دربست معلوم نیست! چهار نفر دیگر هم سوار کردیم خودمان خبر نداریم. اهل بیت عصمت و طهارت هم اصلاً عادتشان این بوده این سیرۀ اهل بیت بوده فقط دربستی می‌گرفتند، می‌آمدند در خیابان آقا! دربست فلان‌جا! غیر دربستی اصلاً سوار نمی‌شوند خودت را بکُشی بوق بزنی بایستی، آقا بفرما؛ ما فقط دربست سوار می‌شویم.

20.     آن می‌شود معنای تحقق ولایت و ولایت‌پذیری. اخیراً گفتم این مشکل یک مقدار آسان شده با بحث ولایت فقیه آسان شده. اصلاً فلسفۀ وجودِ فلسفۀ معنوی وجود ولایت فقیه تمرینی است برای پذیرش ولایت آقا امام زمان، فلسفۀ معنوی‌اش ها! اصلاً چیز دیگری نیست. حالا مراتبی دارد فرار کردن ولایت‌گریزی مراتبی دارد فدایت بشوم! و ای خدا در مسئلۀ ولایت‌پذیری هم بیش از مردم عادی مسئولین در بوتۀ امتحانند، مسئولین در بوتۀ امتحانند. از مدیر یک مدرسه تا مدیر یک شهر تا مدیر یک استان تا مدیر یک کشور تا نمی‌دانم مقنّنه قضائیه فرق نمی‌کند اینها بیشتر در بوتۀ امتحانند. این مسئله الان یک مقدار با ولایت یعنی با این موضوع آسان شده برای ما که می‌توانیم دلهای خودمان را امتحان کنیم.این تکبر که از دل زایل شد به واسطۀ امر ولایت این معلوم می‌شود که بله! آن سجده‌ات هم درِ خانۀ خدا دوزار می‌ارزد یا نمی‌ارزد و الّا سجدۀ متکبرانه هم داریم سجدۀ متکبرانه سجدۀ کسی است که ولایت ندارد و از آن طرف آقا تو ولایتت را درست بکن! بابا این حرفها همه‌اش آب خوردن است!سر عبودیت ما چه صحبت می‌کردیم یک عبد چه‌جوری خودبه‌خود اخلاقش ناز می‌شود تو ولایتت را درست بکن کم‌کم می‌بینی تمام ابواب آسمانها برویت باز می‌شود. گیر دیدی در زندگیت برگرد نقطۀ اصلی را درست بکن! مهم‌ترین آزمایشِ عبودیت قصۀ ولایت است همین چیزی که همه سرش گیر کردند.آقا خب بالاخره ما الان وضعمان چیست؟ یک‌کمی با آقا خودت را امتحان کن نایب امام زمان، یک‌کمی هم داد بزن بگو آقا! شما خودت بیا! تمامش کن قصۀ ما را. آقا هم نمی‌آید! نمی‌آید. من یک داستان ولایت‌گریزی باید برایتان بگویم خیلی این داستان البته خودِ من یادم هست این داستان را گفتم ولی خیلی بامزه است.

21.     روایت است فرمود برای پذیرش ولایت ما جوش نزنید! پذیرش ولایت ما در دلهایی که اهلند از نشستن یک، یک گنجشکی در یک لانۀ مادرزادی خودش راحت‌تر است. گنجشکِ دیدید چه‌جور لانه‌اش را پیدا می‌کند؟ هر جایی ولش کنند چشم‌هایش را می‌بندد می‌رود می‌نشیند مستقیم در لانۀ خودش!

22.     خدا نگذاشته ماها را خلق نکرده خوش‌اخلاق بشویم از دنیا برویم! خوش‌اخلاقی یعنی چه؟ خب ملائکه خوش‌اخلاقند این‌قدر خوشگل خوش‌اخلاقند! خدا می‌خواست خوش‌اخلاقی ما را ببیند؟ دوزار خوش‌اخلاقی ما به چه دردی می‌خورد؟ ها؟ خدا می‌خواست عبودیت ما را ببیند بعد نتیجۀ عبودیت هم خوش‌اخلاقی است. خدا می‌خواست ولایت‌پذیری ما را ببیند این برایش مزه دارد بعد نتیجۀ این ولایت‌پذیری خوش‌اخلاقی هم هست.کریم می‌شوی! کریم بودن بدون ولایت حالا تو به من بگو ارزش دارد؟ تو برای چه بذل و بخشش می‌کنی؟ روحیه‌ام این‌جوری است. خاک بر سر تو و روحیه‌ات بشود الهی! آن چه ارزشی دارد برای من؟ نان برای من می‌خواهی جور بکنی؟ آن کاری را که به تو گفتم نمی‌کنی رفتی برای من اخلاق درست کردی؟اخلاق خوب نتیجۀ ولایت باید باشد! از ولایت دربیاوریم ماها قصه‌مان خیلی فرق اصلاً حقیقت این است! حالا شما از ولایت دربیاورید از بین رفتن خصاصت را، از ولایت دربیاورید از بین رفتن حبّ الدنیا را. بابا تو صاحب داری تو ولش کن! «حبّ الدنیا رأس کلّ خطیئة». «النّبیّ أولی بالمؤمنین من أنفسهم» این گیر کرده من صاحبش هستم.

23.     یکبار مقام معظم رهبری در مراتب خودش این ولایت همین است دیگر! اصلاً معنای ولایت همین است، یعنی «کهف الوری» غاری که مردم در سختی‌ها به آن پناه می‌برند به همه آرامش می‌دهد. فرمودند یکبار فرمودند بروید فواید ولایت را به مردم بگویید! گوش کردی؟ از آن‌طرف فرمودند چه؟ یکبار دیگر فرمودند اینها ثمرات همان حرف است همین «النّبیّ أولی بالمؤمنین» با تفسیر امام صادق علیه‌السلام. فرمودند که ولایت فقیه را چرا باهاش دشمن‌اند؟ چون ولایت فقیه نباشد دولتها را راحت می‌شود سرنگون کرد! ولایت فقیه از دولتها پشتیبانی می‌کند. جوانها آمده بودند می‌گفتند یعنی چه پشتیبانی می‌کند؟ ببینید چقدر ابتدائیات الفبای ولایت در جامعۀ ما توضیح داده نشده!

24.     آقا امام صادق از یک نفر که مخالف ولایت بود پرسید خدا از چه نعمتی روز قیامت سؤال می‌کند؟ گفت از همین آب! فرمود شنیدم تو این‌جوری می‌گویی از آب و دانه‌ای که خدا به ما داده سؤال می‌کند گفت خب آری دیگر! اینها نعمتند. فرمود آدم می‌رود در خانۀ یک کریم ثروتمندی یک شام بگذارد جلوی آدم بعدش از شام سؤال بکند خب این شام را خوردی حالا چکار می‌کنی اخلاقش بد نیست؟ گفت خب چرا! گفت پس چرا این نسبت را به خدا می‌دهی؟ گفت پس آقا امام صادق خدا روز قیامت از چه نعمتی سؤال می‌کند؟ آقا فرمودند از نعمت ولایت ما سؤال می‌کند دنیا چیست! تو ولایت داشته باش همۀ دنیا به فدای تو! دنیا برایت کم است

25.     کسی ولایت فقیه حضرت امام را نخوانده باشد، آمده باشد در مورد ولایت فقیه بخواهد باهات بحث بکند دارد تو را مسخره می‌کند! بگو ما را گذاشتی سر کار؟ این تئوری بزرگ را آن مرد بزرگ تنظیم کرده مکتوب کرده نوشته آنجا دردمندانه! بخوانید دو سه کلمه است دیگر چقدر طول می‌کشد؟ فکر کنم کل‌اش دو ساعت و نیم طول بکشد خواندنش.

26.     کسی فدایت بشوم به ولایت الهی تن در ندهد معلوم نیست تحت ولایت طاغوت به چه جنایتهایی دست نزند! معلوم نیست. اصلاً گول اتوکشیده بودنش را نخور! همان که خیلی ظاهراً ساده و ترگُل ورگُل برمی‌دارد با مقراض ها! گوشت بدنت را تکه‌تکه می‌کند می‌گذارد در دهان طاغوت! نشان می‌دهند خودشان را. کسی که رفت در ولایت طاغوت نمی‌شود به او اطمینان کرد. خدایا ما خودمان را در پناه تو قرار می‌دهیم از کسانی که «اولیائهم الطّاغوت» به پرستش غیرخدا مشغولند به همان سهولتی که وسط صحبت گفتیم این یک نکته. آن‌وقت نکتۀ بعدی اینکه نکتۀ بعدی اینکه چه کسانی می‌توانند بپذیرند ولایت طاغوت را؟  چه انسانهای خبیث و بدطینتی هستند؟ چقدر چشمه‌های وجود آنها تاریک است و چشمشان قابلیت دیدن را ندارد که توانستند ولایت طاغوت را بپذیرند؟ ولایت و تولّی صهیونیست‌ها را بپذیرند؟ چه آدم پستی باید باشد ها ببین! در بحثهای سیاسی جامعۀ ما نروی ها! الان بحث فراتر از این حرفهاست. حالا چرا! ما در جامعه‌مان داریم یک کسی تحت ولایت صهیونیست‌هاست، حالا دیگر آن هم این‌قدر بیچاره است که اصلاً ارزش اینکه در موردش حرف بزنیم ندارد.

27.     فدایت بشوم سر قصۀ ولایت شوخی نکن! مقدار ایمان تو همین است همین است! بازی نکنیم دور همدیگر ما چکار داریم می‌کنیم درِ خانۀ خدا؟ چکار داریم می‌کنیم؟ فرمود علی جانم! اگر همه تو را دوست داشتند من جهنم نمی‌آفریدم! جهنم نمی‌آفریدم، فلسفۀ وجود جهنم دشمنی علی است. جهنم را نمی‌آفریدم! جهنم را برای چه بیافرینم؟ آقا مگر آدمها گناه نمی‌کنند؟ خب حالا می‌بخشیدیم! حالا درستش می‌کردیم قدم بعدی بازمی‌گشت. برو توبه بکن این شبهای قدر بگو خدایا می‌ترسم این گناهان من، من را ببرد در ولایت طاغوت. این می‌ترسم! برو توبه بکن برای اینکه بگویی من گناه کردم ولی ولایت تو را دارم. من یک شیعۀ گنهکارم!

28.     ما از کجا می‌فهمیم چه کسی خوب است چه کسی بد است؟ می‌گوید به کثرت صیام و نمازش نگاه نکن! به کثرت جهادش در راه خدا نگاه نکن! خباثت باطنی‌اش را من انتقام می‌گیرم. ولایت در دلش نباشد و امتحانهای پای ولایت خیلی زیاد است خیلی زیاد. زبیر کم آدمی نبود! کم آدمی نبود. یکی از چهار نفری بود که همیشه پای رکاب علی بن ابیطالب در اوج غربت در زمان خلیفۀ اول همیشه سربازی می‌کرد تا اینجا هم آمد اما برید. اصلاً فلسفۀ عبادت یعنی این دیگر!

29.     مهم‌ترین خطر این است که یک‌دفعه‌ای مسئلۀ ولایت مهم می‌شود برای انبیای الهی. این است که مسئلۀ ولایت در دین این‌همه مهم می‌شود چون ولایت چکار می‌کند؟ ولایت که نمی‌آید مردم را زوری عبد خدا بکند! ولایت اگر در جامعه باشد یک چیز کنترل‌شده است هیچ‌کس عبد طاغوت نمی‌شود دیگر!

30.     ولایت یعنی چه؟ ولایت یعنی تحقق ایمان، تعمیق ایمان، توسعه ایمان. به عبارت دیگر بگو؟ ولایت یعنی چه؟ تعمیق وابستگی. همان وابستگی فطری که در عالم بود. تعمیق این وابستگی، توسعه این وابستگی. سلمان فارسی دنبال علی بن ابیطالب راه می‌رفت برگشتند دیدن یک رد پا هست. سلمان تو از کجا آمدی؟ گفت: من قدم‌هایم را جای پای تو گذاشتم مقدار اندازه قدم‌هایم هم اندازه پای شما باشد. حالا دیگر این جوری است دیگر، ولم کن بگذار من همین جوری راه بروم. عشقش به این است که به اندازه آقایش راه برود. دیگر اینها تزئیناتش هست ها. دل را تو بپا!

31.     می‌دانی امام زمان چرا نمی‌آید؟ به دلیل اینکه این ولایت پذیری ما معلوم نیست چقدر راست باشد. خیلی قبل از پیغمبر می‌گفتند ما قبولش داریم. آمد، دیدند آمد سخت شد، جا زدند. امام زمان می‌دانی نمی‌آید چرا جلوی ما؟ می‌ترسد خودخواهی‌‌های ما تحریک بشود. یک دفعه‌ای جلوی آقای‌مان بایستیم. هیچی نمی‌گوید هیچی نمی‌گوید ما نایستیم، بچه... همین قدر هستیم دیگر باشیم همین هم از دست ندهیم. می‌بینی سکوت کرده، سکوتش را نمی‌شکند؟خدا در امام عناصری را قرار داده، ایمان را به امتحان می‌کشند و ایمان بعضی‌ها می‌بُرد. آن هم اینکه یک آدمی است مثل ما در مقابل یک آدمی مثل خودمان خودخواه‌تریم تا در مقابل خدا. ولی خدا در این علی بن ابیطالب، در این امامت فضائلی هم می‌گذارد. این فضائل اینقدر زیاد هستند، ایمان آوردن به خدا را ساده می‌کند. به علی شناختم من به خدا قسم خدا را. ساده‌تر می‌کند.

32.     یکی از سختی‌‌های ولایت می‌دانی چیست؟ این است که یک کسی هم ریش تو باشد، هم پیاله تو باشد، هم قطار تو باشد، از طرف خدا به ولایت منصوب بشود راحت می‌توانی بپذیری؟ آن وقت‌ سخت نمی‌شود؟ آن وقت مقُر نمی‌آیی؟ بگویی خدایا ملک بفرست من می‌پذیریم، آخر این بچه من است. آ‌نهایی که می‌خواستند ولایت علی بن ابیطالب را بپذیرند، حداقل دو برابر بود سن‌شان نسبت به علی بن ابیطالب، تو به آنها حق بده نتوانند بپذیرند ولایت علی بن ابیطالب را. سخت‌شان بود.پس حاج آقا، من چرا الآن راحت می‌توانم بپذیرم؟ چون علی بن ابیطالب هزار و چهارصد سال از تو بزرگتر است. تا رسیدی چشمت را باز کردی، همه گفتند «یا علی» گفتی یا علی دیگر. حاج آقا ایمان ما را داری مورد تردید قرار می‌دهی. پس من باید چه کار کنم امشب؟ قبل از شب قدر. ایمان نباید مورد تردید قرار بگیرد؟ تو شب قدر برای چه می‌خواهی بری گریه کنی؟ چه می‌خواهی از خدا بگیری؟ شوخی است مگر!اولیاء خدا در خانه خدا ضجّه می‌زنند تو ایستادی داری نگاه می‌کنی! انگار رفتی مهمانی. چقدر امام زمان را قبول داری؟ نیامده قبولت دارم که قبول داری. یهودی‌‌های مدینه هم پیغمبر را قبول داشتند نیامده، همچین که آمد دیدند نه مثل اینکه آمد. آقا آمده که آمده باشد! قصه خیلی جدی شد. زدند زیرش گفتند: نه، آقا حالا باشد ببینیم. اِه! مگر این جور نیست که آقا امام زمان بیاید بعضی‌ها می‌زنند زیرش. زیر اعتقادات خودشان ها، می‌زنند. نمی‌شود آقا! دَبه می‌کنند، بهانه می‌گیرند. نکند این جوری باشد!دیگر قیافه نگیری برای این بحث، بگو الحمدلله ما مؤمن هستیم علی بن ابیطالب را... علی بن ابیطالب اگر از بچه محله‌‌های تو بود، که سنش نصف تو بود بعد رسول خدا دستش را بلند می‌کرد صدا می‌زد «مَن کُنت مولاه فهذا علیٌ مولاه» ایشان را این جوری معرفی می‌کرد با هم همین قدر تسلیمش می‌شدی؟! واقعاً سخت است عزیز من! امتحان‌مان نکرده.سرسپردگی به یک انسانی به امر خدا، مثل خودمان کار دشواری است چون ما نسبت به همدیگر بیشتر خودخواه هستیم. بابا، ما نزدیک بود وابستگی به خدا را به دلیل خودخواهی نپذیریم حالا شده این وابستگی، وابستگی به یک مخلوق خدا. خلیفه، جانشین معرفی کرده، سخت است پذیرفتن. این شد بزرگترین بحران امتحان ایمان.

33.     لذا می‌فرماید: اگر ولایت داشته باشد،. بعدش دیگر خدا نگهت می‌دارد. گناه بکنی گناهت را می‌بخشد. گناه بکنی از مسیر گناه خارجت می‌کند. انگار کسی... داشتی دنبال جبهه می‌گشتی. اول صحبت چه بود یک‌دفعه‌ای حالی به حالی شدی گفتی کاش آن جبهه‌ها بود ما یک «بله»ی نمکی می‌گفتیم، عزیز دردانه خدا می‌شدیم، بقیه زندگی‌مان را ماه عسلی با خدا طی می‌کردیم. دوران خواستگاری و عقد و اینها بود، شیرین می‌شد. مگر نمی‌گفتی در یک بحران بزرگی من می‌خواهم یک «بله»ی قشنگی بگویم؛ یعنی همه هستی‌ام را دادم. بزرگترین بحران امتحان ایمان، امتحان ولایت است. بزرگترین مقطع تقویت ایمان تقویت ولایت است.حاج آقا، ما که ولایت را داریم چه؟ عزیز من همین جوری راحت نگو، برو بگو ولایتم را تقویت کن. برو دیگر، دیگر صدایش را هم در نیاور. بقیه‌اش را هم نگویم. اگر ما ولایت داشتیم که آقا امام زمان آمده بودند. بد است؟! آقا نازنین رفتار می‌کنند جلوی ما نمی‌آیند که ما یک‌دفعه‌ای کفرمان در بیاید. بد است؟! آقا ساکت‌اند از پشت پرده غیب بیرون نیامدند، تا ما یک موقع سخت‌مان نشود با آقا زندگی کردن. آسوده شو جانی مکن به ما گفتند. ما اگر پذیرفتیم... ما ولایت پذیرفتیم؟! ما ولایت پذیرفتیم؟!آمدند یک عده‌ای از شیعیان خدمت امام حسن مجتبی گفتند: آقا جان، ما از شیعیان شما هستیم. آقا فرمود: چرا آخر حرف غلط می‌زنید، گناه خودتان را اضافه می‌کنید؟ بگویید شما از محبین ما هستید. چرا؟ خب، عیبی ندارد مُحب باشید خوب هستید. «وَ اَنت فی خِیر و الی خَیر» در وضعیت خوبی هستی، ان‌شاءالله وضعت هم بهتر می‌شود ولی به این سادگی نگو من شیعه‌ام. شیعه کم گیر می‌آید. شیعیان!کجا بفهمیم ولایت را داریم یا نه؟ برو زار بزن در خانه‌شان، بگو من وضعم چه جوری است؟ «بله» گفتم بالاخره یا نه؟! یابن الحسن! ما درد داریم، بیچارگی داریم، بدبختی داریم، بگذار همه‌اش را رو نکنم. آن ناله‌هایی که نیمه شب‌های قدر زده می‌شود، نیامدنِ آقا امام زمانعلیه‌السلام شاخص خوبی است برای ضعف ایمان ما. دیگر نگذارید من همه را بگویم. بگذارید با مهربانی با هم صحبت کنیم.

34.     لذا بعضی‌ها ایمان به خدا را قبول می‌کنند، موقع امتحان ایمان که می‌رسد، سر داستان ولایت می‌بُرند. چهارشاخ گاردان‌شان به هم می‌ریزد. میل لنگ‌شان تاب بر می‌‌دارد. نمی‌‌دانم بگو دیگر، موتور می‌سوزاند. نمی‌کشد. می‌گوید: پدر ما را در آورد خدا، نمی‌گذارد. این امتحان ایمان است. ولایت چیزی جز امتحان ایمان نیست.ایمان چه بود؟ آویزان بودن به دست کس دیگری. ایمان به خدا یعنی آویزان بودن، وابسته بودن، دل بسته بودن به آن خدایی که پشت پرده غیب همه هستی ما را در اختیار دارد. ولایت می‌دانی یعنی چه؟ یعنی یک کمی بیا پایین‌تر. حالا یک نفر در دنیا همه هستی تو را در اختیار دارد. فرمانبری بکن! وابستگی داشته باش! دل بستگی داشته باش!چرا بعضی‌ها به خدا ایمان می‌آورند، به انبیاء الهی به اولیاء الهی ایمان نمی‌آورند؟ یک: چون وابسته بودن، چشم داشتن به دست دیگری، این در مورد یک انسان بخواهد تحقق پیدا بکند، پذیرشش خیلی سخت است. هر چه خدا می‌آید در گوش‌شان شعر می‌خواند، شعر که نه، یعنی هیچ موقع که شعر نمی‌خواند. قشنگ صحبت می‌کند.ببین! فقط به خاطر من، من می‌دانم تو کسی هستی که زیر بار فرمان کسی نمی‌روی. من می‌دانم تو خودت خدایی برای خودت. یک ناخدایی برای خودت. من خودم تو را این جوری مغرور ساختم بنده کسی نشوی جز خودم. اما این دفعه فقط به خاطر من. من دارم به تو می‌گویم از حسن بن علی اطاعت کن! از حجة بن الحسن اطاعت کن! به خاطر من، او دستش به دست من است. یعنی جداً دستش به دست توست؟ آ، ببین ناباوری شروع شد. ناباوری شروع شد. دَبه کردن شروع شد.

35.     ولایت گریز می‌دانی کیست؟ نمی‌تواند اطمینان کند. نمی‌تواند. می‌ترسد خانه‌اش را به نام مهدی فاطمه بزند. تا می‌آیی چَک چَک بکنی با مولایت ها، مولایت اینقدر دلش می‌شکند بر می‌‌گردد می‌گوید بابا، همه فقرا می‌آیند درخانه ما، ما کارش را راه می‌اندازیم. تو داری آخر از من چه سؤالی می‌کنی؟! به من داری می‌گویی آقا یک موقع زن و بچه‌ام در بیابان ماندند چه؟ یک موقع بیرون‌مان کردی. آخر این حرف است به آقایت داری می‌زنی؟!

36.     ولایت چه ارتباطی دارد با ایمان؟ ولایت. نماز بی ولای او عبادتی‌ست بی وضو، به منکر علی بگو نماز خود قضا کند. چرا نماز که ستون خیمه دین است، بی مهر علی بن ابیطالب پذیرفته نمی‌شود؟ ارتباط ویژه ولایت با ایمان چیست؟ ما یک بار می‌شنویم بی ایمان هیچی قبول نمی‌شود. یک بار می‌شنویم بی ولایت اهل ‌بیت عصمت و طهارت هیچی قبول نمی‌کنند از آدم. چرا؟ بین ولایت و ایمان چه رابطه‌ای هست؟

37.     یک زمانی به خاطرش امامان معصوم ما و مظلوم ما را که اصلاً در سیاست دخالت نمی‌کردند به خاطر بحث ولایت به شهادت می‌رساندند، می‌گفتند اگر امام صادق‌‌علیه‌السلام بخواهد آن نظریۀ ولایت و امامت را در جامعه محقق کند پس بکُشیمش به شهادت می‌رساندند. اگر اینها بخواهند قوت و قدرت پیدا بکنند در جامعه با توجه به آن بحثی که در مورد ولایت خب می‌دانستند ولایت یعنی چه اجمالاً می‌دانستند، امام‌ها را یکی پس از دیگری می‌کُشتند و حال اینکه امامان ما موقعیت نداشتند، با آن موقعیت حداقل هزار سال فاصله داشتند.اما با یک فاصله هزار ساله می‌کُشتند، امامانی که واقعاً وجودشان نه ضرری به حکومت می‌زد به صورت بالفعل نه ضرری به جامعه می‌زد، جامعه را آرامش می‌دادند، می‌کُشتند. می‌گفتند احتمال اینکه این چیزی که در ذهن اینهاست مثلاً از امامت و ولایت بیاید رو هست پس ما باید بکُشیم.حساسیت بحث ولایت برای همۀ کسانی که نمی‌پذیرند این بحث را از نظر سیاسی فوق‌العاده است و الا ممکن است یک کسی ولایت فقیه را قبول داشته باشد یک کسی را قبول نداشته باشد با هم غذا بخورند زندگی بکنند بگویند بخندند دعوایی ممکن است ایجاد نکند امّا در بازی قدرت و در بازار قدرت و در جریان چرخش قدرت بین نخبه‌گان جامعه یک بحثی است که حکم بمب اتم را دارد چون اگر بیاید وسط قدرتش فوق‌العاده است.

38.     برای رسیدن به سعادتی که آن سعادت را خودشکوفایی تعریف می‌کنیم یعنی انسان خودش باشد، حقیقت خودش، هیچ کسی به او چیزی را تحمیل نکند حتی به این معنا سعادت دینی و معنوی هم به انسان تحمیل نمی‌شود، برای اینکه انسان بتواند به گونه‌ای زندگی کند که شکوفا بشود و به سعادت برسد که سعادتش در خودش بودن و هر چه بیشتر خودش بودن است.  برای اینکه این انسان در جامعه بتواند این‌چنین زندگی کند باید یک نظمی در جامعه حاکم بشود که در این نظم قدرت‌هایی که طبیعتاً در جامعه پیش می‌آیند و پدید می‌آیند به دیگران ظلم و ستم روا نکنند، دیگران را محدود نکنند و اولین تعریفِ من از ولایت این است که ولایت کارکردش کنترل قدرت‌هاست، حتی تعیین قدرت‌ها هم نیست چون خودِ قدرت هم جزو خودشکوفایی انسان‌هاست.

39.     اگر کسی ثابت کرد کنترل قدرت در جامعه می‌شود به یک روش دیگری غیر از ولایت فقیه کنترل کرد ولایت فقیه را باید یا پس بگیریم، من که می‌گویم باید پس بگیریم چون من اتکائم به ولایت فقیه روی همین حساب‌هاست، یک چیزی حساب‌های ما را به هم بزند ما از ولایت فقیه دست بر می‌داریم.یا دفاع کردن از ولایت فقیه سخت می‌شود یا دست بر می‌داریم، بعد اگر کسی دیگر گفت که ولایت فقیه نمی‌تواند کنترل بکند باز هم باید از ولایت فقیه دست برداریم یا در دفاع از ولایت فقیه سخت خواهد شد.خب، کارکرد اولش کنترل قدرت در جامعه است، روشی که دیگران به روش‌های دیگری به سمتش حرکت کردند، کارکرد دومش چیست؟ در جریان کنترل قدرت لابی‌ها نفوذ دشمنِ خارجی، نفوذ و پیچیدگی‌های رفتار سیاسی موجب می‌شود که به این سادگی کنترل قدرت صورت نگیرد، تمامِ پیچیدگی‌ها و پنهانی‌ها و فریب‌ها در عرصۀ سیاست که یک امر فوق‌العاده اجتناب‌ناپذیر است تنها توسط ولایت قابل کنترل است.

40.     و پیشرفته‌ترین وسائل نمی‌دانم جاسوسی شما اسمش را می‌گذارید یا شنود یا هر چیز دیگری را به کار می‌گیرند برای این، بلااستثنا در تمام کشورها، کنترل آن عرصه غیر از کنترل ظاهر و فیزیک و بدنۀ سیاست یک کنترل مضاعف دیگر است، من دومین کارکرد ولایت را رهبری و کنترل عرصۀ امنیتی کشور می‌دانم، بخش پنهان لایه‌های سیاسی که به امنیت هم بر می‌گردد.

41.     سومین کارکردی که برای ولایت بنده قائل هستم این است که ولایت با توجه به ویژگی‌هایی که دارد و من بعداً انشاءالله به ویژگی‌هایش خواهم پرداخت و بعدش می‌خواهیم بپردازیم که ببینیم مقام معظم رهبری چقدر این ویژگی‌ها را دارد یا امام چقدر این ویژگی‌ها را داشته. قدرت بسیج عمومی دارد، کاریزما دارد، آن بُعد کاریزماتیک ولایت که خیلی‌ها سعی می‌کردند این را جا بیاندازند که رهبران سیاسی نباید کاریزماتیک باشند، باید بشود یک رئیس جمهور که بمب اتم هم دستش هست، راحت با یک دادگاه مسائل جنسی با مغز کوبید زمین زود یکی دیگر را گذاشت سر جایش.

42.     کارکرد ولایت سومین کارکردش این است در دو سه تا کلمه، نظم دادن به چرخش قدرت بین نخبه‌گان جامعه نه محو کردنِ قدرت است نه جانشینی به جای همۀ قدرت‌هاست بلکه نظم دادن آنهاست عین داور عمل می‌کند. کارکرد دوم کنترل ابعاد پنهان سیاست و امنیت جامعه که من الان به شما عرض بکنم اگر یک کنترل قوی در هر جامعه‌ای نباشد این ابعاد پنهان در سیاستِ آن جامعه توسط کی اداره می‌شود؟ صهیونیست‌ها، راحت یعنی طبیعتاً این اتفاق می‌افتد نمی‌شود نیافتد.  قدرتِ لابی صهیونیزم در جهان اینقدر بالاست چون ابزارش را دارد این شعار نیست پولش را دارد، کارخانه‌های مهمات سازی جهان، کارخانه‌های فرهنگ‌سازی جهان، مثل آمار، اینها آمارشان معلوم است که دست کیست، راحت می‌چرخد می‌رود آن سمت مثل یک گویی که از بالای درّه برود در عمق پرتگاه.کارکرد سومش قدرت بسیج توده‌هاست به واسطۀ نقش کاریزمایی که بُعد کاریزما یا نقش کاریزماتیکی که ولایت در جامعه دارد و این یک نیاز ضروری جامعه است، ما حذفش بکنیم چه جایگاه این خواهد شد؟ می‌دانید اگر بگوییم ما افراد را با کشش‌های فردی‌شان وادار می‌کنیم یک حرکتی را انجام بدهند.

43.     ولایت یکی از کارکردهایش این است که می‌تواند ضعف دولت‌ها را برطرف بکند، همان نقش کاریزماتیکی که در ارتباط با مردم دارد همان نقش را در سقوط دولت‌ها و قدرت یافتن دولت‌ها می‌تواند انجام بدهد. می‌دانید من دارم چه می‌گویم؟ دولت‌ها خیلی به افکار عمومی وابسته هستند، افکار عمومی را هم خیلی راحت می‌شود بازی داد.  الان نه افکار عمومی را در جامعۀ ما راحت می‌شود بازی داد علیه دولت‌ها نه دولت‌ها تماماً به افکار عمومی وابسته هستند. نقش حمایت‌گرانه ولایت فقیه از دولت موجب می‌شود که دولت‌ها تَق به تَق سقوط نکنند، در کشورهای جهان سوم خصوصاً یک کشور انقلابی نرخ شاه‌عباسیش هست که دولت‌ها نتوانند کار بکنند با همۀ ضعف‌هایی که دارند اصلاً یک کارکردی که دارد.حضرت امام قریب به یک سال بنی‌صدر را که دیگر مسلّم شده بود جاسوسیش و مواضع خطرناکش کاملاً دیگر بعد از اینکه رأی آورد عوض شد. آقای هاشمی رفسنجانی می‌گوید که من گریه می‌کردم پیش امام، آخه چرا عزلش نمی‌کنی؟ برای چه عزل بکند؟ این قدرت را شما اسمش را چه می‌گذارید؟دولت‌ها نه با تصمیم‌گیری نخبه‌گان به سهولت سقوط و ظهور می‌کنند نه با افکار عمومی و بازی خوردن افکار عمومی و یا هر اتفاقی که بخواهد در افکار عمومی بیافتد و نه افکار عمومی به این سادگی اعتمادش را به یک دولتی از دست می‌دهد، الان تمام روزنامه‌ها بنویسند که آقا مثلاً دولت آقای احمدی‌نژاد، دولت آقای خاتمی، اِل باید بشود، بِل باید بشود، یک نفر هم آن بالا ساکت است این می‌دانید یعنی ثبات، ثبات من برای شما بگویم برای یک جامعه چقدر لازم است حتی در شرایط بد، حتی در شرایط بد، ثبات چقدر لازم است؟

44.     نه دولتِ آقای خاتمی آن طرفی نه دولت آقای احمدی‌نژاد این‌طرفی نه دولت آقای هاشمی رفسنجانی هیچ کدام نمی‌توانستند روی پای خودشان بدون ولایت بایستند.شما خواهش می‌کنم به بنده یک چیز دیگر هم بگویید، بگویید کشورهای دیگر که نظام ولایی ندارند جای این کار چه کار می‌کنند؟ از چه ابزاری استفاده می‌کنند؟ بروید تأمّل کنید، خیلی بحث دارد، من معتقدم الان ولایت فقیه را در جوامع مسیحی هم می‌شود مطرح کرد، در آفریقا هم می‌شود مطرح کرد، گفتم این را یک بار یک جایی، رفته بودیم چند ماه پیش، دو ماه پیش لبنان یکی از نمایندگان مجلس لبنان می‌گفت از نمایندگان برجستۀ مجلسش هم بود.می‌گفت ما رفته بودیم در یک کشوری علمای مسیحی کشیش‌ها و لیدرهایشان جمع شده بودند می‌گفتند آقا اینکه آقای سید حسن نصرالله گفته من عضو حزب ولایت فقیه هستم و افتخار می‌کنم این ولایت فقیه یعنی چه؟ که بعضی‌ها ایشان را منصوب کردند رژیم ناراحت شده و اصلاً آمده محکم ایستاده می‌گوید آره من عضوش هستم. می‌گوید من یک توضیحاتی دادم ولایت فقیه چه کار می‌کند، حالا توضیحاتی که به بیانِ این آقا در آن جلسه بوده نگفت جزئیات توضیحاتش را، همین یک اجمالی ولایت فقیه این‌جوری مواظبت می‌کند حقِ مردم ضایع نشود، دولتمردها حمایت بشوند بتوانند کار پیش ببرند، پدری می‌کند، یک توضیحاتی داده بعد می‌گوید که آنجا گفتند خب این خیلی خوب است که، برای ما هم یک ولایت فقیه درست بکنید.همین آقای سید حسن نصرالله هم خوب است ولایت فقیه باشد، اصلاً طرف یادش رفته که این یک شعار شیعی است، آقا شما مسیحی هستی. عقل اقتضا می‌کند. کارکرد ولایت فقیه این نیست که یکی به جای همه تصمیم بگیرد، یکی به جای همه قدرت‌مند باشد، یکی به جای همه خیلی از کارها را بخواهد انجام بدهد، اصلاً کارکرد ولایت این نیست، نظم دادن است.مگر داور گُل می‌زند؟ مثلاً تیم مورد علاقۀ شما گُل نزند، بله به داور می‌خواهند، داور می‌گوید به من چه ربطی دارد عزیز من؟ خب تیم بازیکن‌هایش باید عوض بشوند مثلاً موقعیت‌ها باید بهتر بشود، حمایت مالی از تیم باید برود بالا، داور دستش را می‌گذارد در جیبش می‌آید وسط زمین. آقا قبول نیست آقای داور، شما در نظر بگیرید تیمِ ما بودجه‌اش نیامده، می‌گوید خب حالا به من چه ربطی دارد؟

45.     انشاءالله بتوانیم مفهوم بسیار شیک، بسیار پیشرفته، بسیار مدرن ولایت فقیه را درک کنیم و برای دیگران هم جا بیاندازیم، انشاءالله اصلاً لازم نباشد برای اثبات بحث ولایت فقیه به دین مراجعه کنیم، به علوم تجربی. من عرضم را تا اینجا تمام می‌کنم چشم‌انداز بحث را و آغاز بحث و نحوۀ ورود را عرض کردم تا جلسات بعد ببینیم به کجا می‌رسیم.

46.     می‌گوید آقا! ولیّ‌فقیه که معصوم نیست، می‌گویم بله ولیّ‌فقیه معصوم نیست، اما من آن خدایی که هدایت نکند، دست عنایتش بالای سر ولایت‌فقیه نباشد، اصلاً آن خدا را قبول ندارم، مگر می‌شود؟ اصلاً امکان ندارد یک همچین فرضی. محکم باید...، تو ایمان به خدا نداری. گاهی از اوقات چنین کلماتی را آدم در بیانات حضرت امام می‌بیند. گاهی از اوقات چنین کلماتی را در بیانات غریب مقام معظم رهبری می‌بیند، دلش خون می‌شود واقعاً، چقدر غریب است این حرف‌ها.

47.     اگر بنا باشد به یک کسی خیلی طول بکشد انتقال برخی از مفاهیمی که بیانگر جایگاه حق‌اند او ظاهراً نمی‌خواهد خودش بفهمد گر در خانه کس است یک حرف بس است! خداوند متعال این با اشاره سخن گفتن را خیلی جاها رعایت کرده. خصوصاً وقتی می‌بینید که خدا در قرآن کریم به موضوع بسیار پراهمیت ولایت می‌رسد من از شما می‌پرسم ولایت مهمتر است یا نماز؟ ولایت مهمتر است یا خمس؟ زکات؟ حج؟ صیام؟ ولایت مهمتر است یا جهاد؟  در روایات ما مکرّر آمده است که ولایت رکن رکین دین است و در مقایسۀ با ارکان دیگر دین در انواع مختلف ولایت را اصل قرار دادند اهل بیت عصمت و طهارت.

48.     یکی آمده بود می‌گفت یک آیۀ قرآن در مورد ولایت فقیه پیدا بکن خنده‌ام گرفته بود! گفتم بابا ما آیۀ قرآن نداریم که نام دوازده اماممان را تویش بیاورد تو دنبال ولایت فقیه می‌گردی؟اگر اشاره‌هایت را گرفتی بگیر اگر نگرفتی هم نمی‌خواهد بگیری. این‌همه تصریح کرد رسول خدا دست علی را بالای منبر بر فراز برد فرمود «من کنتُ مولاه فهذا علیٌ مولاه» که دعای ندبه دعای غصه خوردن پای این ذکر رسول گرامی اسلام است مردم نگرفتند! اما شما ببینید در نصب مقام معظم رهبری یک اشارۀ امام کافی بود همۀ مردم ولوله کردند در خودشان گفتند خواص اشارۀ حضرت امام اشاره را ببین گرفتند یعنی یابن الحسن! دیگر ما لایق آمدن تو شدیم آقا؟

49.     امام صادق علیه‌السلام فرمود مفهوم نورانی ولایت و حقیقت دین یک چیزی است که زیاد نیاز به گفتگو ندارد. مانند پرنده‌ای است که جَلد لانه‌ای باشد شما این پرنده را این‌طرفی در هوا ول کن برمی‌گردد آن‌طرفی می‌رود در لانۀ خودش می‌نشیند. می‌فرماید زیاد جوش نزنید برای اینکه حقیقت ولایت را در دلها بنشانید! جوش نمی‌خواهد بزنی گفتگو زیاد برنمی‌دارد!

50.     مفهوم ولایتی که فاطمۀ زهرا سلام‌الله‌علیها به صراحت برایش به شهادت رسید فقط اهمیت بسیار بالا ندارد ارزش بسیار بالا فقط ندارد زیبایی بسیار بالایی هم دارد. خدمت خود شما دوستان هم پیشنهاد می‌دهم هر کسی خواست دینداریش قوی‌تر بشود قشنگ‌تر دینداری بکند، معاصی را راحت‌تر بگذارد کنار، مراتب کمال را بیشتر درک بکند، با سرعت بیشتری آقایی و آدمیت معنوی بالا پیدا بکند با بحث ولایت رابطۀ خودش را از نظر معرفتی از نظر محبتی و از نظر عملی هر چه بیشتر مستحکم بکند ببیند آثارش چه خواهد بود. دفاع مقدس نورانیت ایجاد می‌کرد. درست است؟ دویست سال در دفاع مقدس بجنگی و برزمی به اندازۀ بیست دقیقه با ولایت محشور باشی معنویت برای انسان به ارمغان نمی‌آورد و در دفاع مقدس هم آن چیزی که مهمترین عامل معنویت بود تحقق همین ولایت بود تحقق معرفتیِ آن تحقق محبتیِ مفهوم ولایت بود و تحقق عملی مفهوم ولایت بود.

51.     دین اسلام را اگر کسی بخواهد درست معرفی کند در جهان که جا بیفتد مهمترین مفهومی که می‌تواند عامل جذبه باشد برای بیگانگان و می‌تواند عامل رشد باشد برای خودی‌ها مفهوم ولایت است. فاصله‌ها را بیایید پر کنیم این یک نکته.نکتۀ دیگری که جلسۀ قبل به آن اشاره شد و خیلی قابل تأمل هست این است که مفهوم ولایت با‌همه اهمیتش چرا این‌قدر دچار غربت شد که بعد از رحلت رسول خدا اینچنین با ولایت امیرالمؤمنین مبارزه کردند؟ مگر خود رسول خدا نبود کار نکرد روی این موضوع؟مثلاً مثل این می‌ماند که بگوییم بعد از رسول خدا بلافاصله مسجدالنبی را خراب کردند. اصلاً قابل باور هست؟ مسجد را آقا جا انداخته یعنی چه خراب بکنند؟ نماز را باهاش مخالفت کردند مردم بلافاصله تارک‌الصلاة شدند قرآنها را آتش زدند! می‌شود یک همچین چیزهایی را گفت؟ باور آدم نمی‌آید.آدمها هر چه هم بد شده باشد بد شده باشند محال است این کار را بکنند اما بعد از پیامبر در خانۀ ولایت را بلافاصله آتش زدند. چه شد در جامعة‌النبی ده سال حداقل زیر سایۀ نبیّ مکرّم اسلام سیزده سال به اضافۀ این ده سال بیست و سه سال حدوداً ولایت این‌جوری جا افتاده و جا نیفتاده که باهاش می‌توانند آن‌گونه برخورد بکنند؟علتش را باید در این دید که رسول گرامی اسلام به عنوان یک رهبر سیاسی و اجتماعی و مذهبی در کوران انقلاب نبوی در اوج حوادث عامل برای شکل‌گیری تمدن اسلامی به عنوان یک رهبر جا افتادند. دیگر مردم تأمل نمی‌کردند که چرا باید این رهبری خویش را نیک اطاعت بکنند، به دلیل اطاعت از پیامبر زیاد مراجعه نمی‌کردند.وقتی به دلیل مراجعۀ به پیامبر دلیل اطاعت از پیامبر بی‌اعتنایی می‌کردند حق هم داشتند چون بالاخره اطاعت که داشتند می‌کردند ایشان هم که داشت رهبری می‌کرد یک نکتۀ طبیعی است که زیاد به انگیزه‌ها دقت نکنند آن حقیقتِ علت اطاعت از پیامبر که امر ولایی پیامبر هست امر ولایت هست مورد غفلت قرار گرفت. لذا بعد از او وقتی امیرالمؤمنین آمد ولایت را به عهده بگیرد عملاً و عیناً تحققش بدهد در جامعه آن‌همه دشمنی‌ها نسبت به ولایت شکل گرفت.در زمان خود پیامبر اکرم هم اگر پیامبر اکرم می‌خواست ولایت خودش را زیاد اعمال کند کسی نمی‌پذیرفت تا حدی که بصورت عادی و طبیعی رهبری اِی! سیاسی اجتماعی در کوران بحران پیامبر داشتند تا آن‌قدر می‌پذیرفتند مردم اما کار یک‌کمی می‌خواست جدی بشود کسی ولایت‌پذیر پیغمبر هم نبود با اینکه دورش بودند مثل خیلی‌ها که دور حضرت امام بودند دوزار ولایت حضرت امام را قبول نداشتند اول انقلاب!اول انقلاب بعضی‌ها رسماً مصاحبه می‌کردند از حضرت امام به عنوان رهبری این انقلاب دفاع می‌کردند اما اصلاً قبول نداشتند ولایت را. سازمان مجاهدین خلق روی در و دیوار اطلاعیه می‌زد رئیس‌جمهور امام خمینی! رئیس‌جمهور امام خمینی!یعنی نمی‌شد با ریاست حضرت امام کسی مخالفت بکند ولی ولایت ایشان را قبول نداشت کسی و از همین‌جا ما به بحث گذشتۀ خودمان پیوند می‌خوریم که بحث گذشتۀ ما این بود که علل روانی این ولایت‌گریزی را یک‌کمی درش تأمل بکنیم تا شیرینی ولایت‌پذیری را در روح انسانهای پاک تابناکیش را بیابیم.

52.     ولایت عامل جذب غریبه‌ها به دین است ولایت عامل حلّ مشکلات دشمنان دین است از نظر فکری با دین. آن‌وقت تو را به خدا ببین مفهوم ولایت را ما باهاش انفعالی برخورد می‌کنیم.ولایت مهمترین عاملی است که می‌تواند یک آدمی را به کمال برساند. هیچ‌چیز مثل ولایت، نماز، نمازشب نه عزیز من! اصلاً و ابداً هیچ‌کدام به گرد پایش نمی‌رسند. یک‌شبه آدم را راه صدساله می‌تواند ببرد. ببینید چقدر مفهوم ولایت غریب است!

53.     مفهوم ولایت زمان رسول خدا هم غریب بود سند قرآنی‌اش سند تاریخی‌اش و به همین دلیل در آن امتحان بزرگ ولایت در نهضت فاطمیه شکست خوردند و این‌قدر مفهوم ولایت برای خدا عزیز است که قربانی‌ای به این عظمت خدا پایش می‌پذیرد.

54.     ولایت منتظر ولایت‌فهم‌هاست.

55.     حضرت امام می‌فرماید پشتیبان ولایت فقیه باشید تا این مملکت آسیب نبیند. شما فکر می‌کنید چند درصد بچه حزب‌اللهی‌ها این را می‌فهمند؟ الاهم این است.

56.     ما چه تحلیلی داریم بگوییم این واقعاً همین است؟ چند درصد مسئولین مملکتی این را می‌فهمند؟ من به جهت‌گیری سیاسی کاری ندارم ها! ممکن است طرف جهت‌گیری سیاسی‌اش جهت‌گیری ولایی باشد. انگیزه مخالفت ندارد انگیزه‌های متنوعی هم برای موافقت دارد ولی آن اصراری که حضرت امام برای ولایت فقیه داشت برای خیلی از موضوعات دیگر نداشت.

57.     موضوع ولایت از طرفی، محبت اهل بیت از طرف دیگر اینها رازهای عجیبی هستند

58.     مخالفت با ولی‌الله یا ولایت او با چه انگیزه‌ای صورت می‌گیرد سؤالی بود که بهانۀ آغاز بحث خودمان قرار دادیم آن هم مخالفتهایی بسیار شدید و کینه‌توزانه که آدم تعجب می‌کند چرا آخر بعضی‌ها باید مثلاً با امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام و ولایت او این‌قدر عمیق دشمن باشند و بعد از طرف کسانی که انسان به سادگی نمی‌تواند انگیزۀ مخالفت آنها را درک بکند.

59.     سؤال را با این داستان شروع کردیم که کسی به نام حارث بن نعمان وقتی اعلام شد از طرف خداوند متعال ولایت علی بن ابیطالب علیه‌السلام اعلام بشود بر مردم آمد گفت که اگر واقعاً امر خداست که علی امیر ما مؤمنان است یا رسول‌الله! شما بگویید که خدا همین الان یک بلایی از آسمان بفرستد من را نابود بکند و اتفاقاً همۀ مورخین هم می‌گویند صاعقه‌ای سنگی چیزی از آسمان آمد و درجا آن فرد را نابود کرد.

60.     مقام معظم رهبری فرمودند: ولایت مطلقۀ احزاب را بعضی‌ها دنبالشند

61.     ولایت وقتی بیاید توی بازی قدرت، بازی قدرت را سهل، بی‌استرس، بی‌اضطراب می‌کند فرصت قدرت را برای خیلی‌ها فراهم می‌کند

62.     امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید برای دلهای آماده ولایت مانند کبوتری جَلد، پرنده‌ای اهل آشیانه است که انس گرفته با آن آشیانه به هر گونه‌ای ولایت را نزدیک آن دل به هوا پرواز بدهی در آشیانۀ دل آن شخص خواهد نشست. بعد امام صادق می‌فرماید برای جا انداختن بحث ولایت هیچ‌وقت زور نزنید هیچ‌وقت تلاش بی‌مورد نکنید.این روایت نشان نمی‌دهد که پذیرش ولایت فراتر از پیدا کردن دلیل و منطق یک راز سر به مهر است؟ نشان نمی‌دهد؟ حالا یک روایت دیگر هم هست که من نمی‌خوانم معمولاً چون سؤالهای زیادی ایجاد می‌کند. آن روایت این است که می‌فرماید که اگر دیدید ولایت را راحت می‌پذیرید بروید برای بزرگترین نعمت خدا را شکر بکنید. گفتند بزرگترین نعمت چیست؟ فرمود «طیب الولاده!» ولد حرام نیستی الحمدلله.

63.     آقا چه می‌شود دشمنی با ولایت آدم را کور می‌کند آدم را کر می‌کند؟ به خدا قسم من به بعضی‌ها می‌رسم هوس کردم بعضی‌ها که خیلی ضدولایی هستند می‌روم یک‌کمی بررسی می‌کنم هِی می‌گویم نه من باید دلیلش را پیدا کنم.  بعد می‌بینم این آدم تیزهوش، عاقل، فرهیخته، باسواد، خیلی عذر می‌خواهم! خیلی عذر می‌خواهم! یک حماقتها و خریتهای بسیار ساده‌ای در استدلالاتش گاهی می‌کند که بچه ابتدایی هم نمی‌کند این کار را! بعد هم می‌گوید خدایا چه می‌شود اینها عقلشان زایل می‌شود یک‌دفعه‌ای؟ خدای من!

64.     محور دین ولایت است، نام علی ابن ابیطالبعلیه‌السلام در قران نیست. تو خودت باید بفهمی. خودت باید بگیری.

65.      بودن پدر به عنوان رئیس زندگی خانوادگی راه کاری برای ولایت پذیر شدن

66.     در بخش قدرت و سیاست ما تئوری ولایت فقیه تئوری است که این دو تا را با هم جمع می‌کند،جمع بین ثروت، قدرت، لذت، راحت و معنویت راه دارد، راهش را جهان امروز بلد نیست، ما اگر این راه را معرفی کنیم ما از جهان می‌زنیم جلو، شما مطمئن باشید اروپا صدقدم از ما عقب‌تر خواهد بود،

67.     اینقدر منطق بحث ولایت فقیه قوی است نمی‌شود مخالفت کرد، ما با مسیحی‌ها با اروپایی‌ها با کمونیست‌ها با ضد انقلاب با هر کسی صحبت می‌کنیم مجاب می‌شود، یک ربع هم بیشتر طول نمی‌کشد، آنهایی که وارد هستند ها تیز هستند، در عرصۀ سیاست هستند حالیشان هست.

68.     بعد شما باید ببینید که کدام فقیه هست در طول تاریخ ولایت فقیه را قبول نداشته باشد، یک دانه‌اش را بیاورید، بعد من به شما بگویم که ما برای ولیّ فقیه چقدر دلیل داریم، اینقدر دلیل برای ولایت فقیه در دینِ ما هست که حدّ و حساب ندارد، غیر از اینکه در دینِ ما دلیل باشد، من از شما سؤال می‌کنم، نظارت از پایین به بالا در دموکراسی مردم بر مسئولین‌شان نظارت بکنند امکان دارد؟ امکان دارد؟

69.     الان ولایت فقیه اسلام را بگذار کنار، ولایت فقیه تنها راه حل جوامع دموکراتیک است، اگر علوم سیاسی بخوانید راحت این را بهش می‌رسید، آن وقت اگر اسلام را بخواهید مطالعه بکنید از طریق اسلامی هم بهش می‌رسید،

70.     اگر کسی که شما حرفش را شنیدید دیدید مثلاً مخالف ولایت فقیه است عالم دینی هست بهش بگو صاحب جواهر را قبول داری؟ بعد اگر گفت صاحب جواهر مهمترین کتاب مورد استناد روایات همۀ فقها را نوشته، بهش بگو که صاحب جواهر می‌گوید کسی که ولیّ فقیه را قبول نداشته باشد از روح فقه خبر ندارد، مثلاً هر کسی را گفت شما باهاش صحبت کن ببین، نمی‌شود بحث ولایت فقیه یک بحث علمی بسیار سنگین غیرقابل خدشه است و شما روزنامه‌ای به بحث نگاه نکنید.

71.     ما نمی‌توانیم بگوییم هر کسی ولایت فقیه را قبول ندارد ملحد است، کافر است، نجس است، نمی‌دانم چیست، نه به هیچ وجه نمی‌توانیم این جوری بگوییم.  شاید نرسیده بعداً خواهد رسید، ولی کسی اصرار به مخالفت با ولایت فقیه داشته باشد با اینکه علوم تجربی تأیید می‌کنند، علوم دینی تأیید می‌کنند خب آدم حساب می‌کند که یک کمی احتمالاً باید تجدید نظر صورت بگیرد و شما مطمئن باشید که آدم‌های خوبی که ولایت فقیه را قبول ندارند دیر یا زود حتماً به این نتیجه می‌رسند که ولایت فقیه باید باشد، مطمئن باشید، یعنی تردید نکنید از منِ طلبه این را داشته باشید.

72.     بچه‌ها اگر بابایشان تحقیر شد اینها ولایت‌پذیر نمی‌توانند باشند، ولایت آقا امام زمان را نمی‌توانند بپذیرند، دیگر ولایت نایبش که دیگر هیچی، چرا ما باید سرپرست داشته باشیم؟ولی کسی در خانه سرپرست داشته باشد ولایت‌پذیریش بیشتر می‌شود،

73.     مثلاً ما با حاکمیت ولایت در جامعه‌مان نعمت‌هایی را ازش برخوردار هستیم که مدینه زمان فاطمه زهرا این نعمت‌ها را با سلب حاکمیت از ولایت ازش برخوردار نبود و محروم بود، ولی هر چه شما دوری از آن مقاصد بلند در جامعه ما به چشم ببینید در اثر عیب‌هایی است که آن عیب‌ها در جامعه فاطمه زهرا(س) به صورت بسیار درشتش بود، از این جهت تشابه‌هایی بین زمانه ما و زمانه ضرت زهرا(س) وجود دارد.اشتباهاتی که در زمانه حضرت زهرا(س) رخ داد، ما باید از آن اشتباهات خیلی فاصله بگیریم تا امام زمان(ع) بیاید، کافی نیست مقداری فاصله داشته باشیم، کافی نیست نتایجی که در اثر آن اشتباهات در جامعه فاطمه زهرا(س) پدید آمد از آن نتایج صرفاً فاصله داشته باشیم، فاطمه زهرا(س) اگر مقابله کردند با غصب خلافت، با اهانت نسبت به ولایت، با بی‌اعتنایی نسبت به فرمان نبوت و آنجا به سختی با فاطمه زهرا اگر برخورد شد ما باید از ریشه‌های چنین بدی‌هایی فاصله‌مان خیلی زیاد باشد، ولایت‌پذیری‌مان چقدر باید بالا برود؟ فرمان نبوت پذیری‌مان چقدر باید بالا برود؟

74.     می‌روی مجلس اباعبدالله الحسین موجب قبولی نمازت می‌شود اهلبیت می‌فرمایند ولایت ما موجب قرب فرائض است، موجب قبولی فرائض است موجب قرب تمام اعمال ماها هست؛ همه زندگی انسان را بهش حیات می‌دهد لذا اهلبیت اصلاً گاهی از اوقات در روایات می‌فرمایند از توحید صحبت کنید یعنی از اهلبیت صحبت کنید یعنی از ولایت صحبت کنید.

75.     مثلاً خدا از ولایت علی ابن ابیطالب(ع) در قرآن صریحاً صحبت نمی‌کند، از حضرت زهرا صریحاً صحبت نمی‌کند، از امام حسین صریحاً صحبت نمی‌کند داشتیم با یک کسی در مکّه صحبت می‌کردیم می‌گفت چرا شما تربت خاک امام حسین را می‌گذارید برای سجده؟ من آمدم دلیل بیاورم گفت پیامبر گفته؟ پیامبر که هنوز امام حسین شهید نشدند که پیامبر بگوید، این اصلاً نمی‌خواهد از عقلش از مراتب بالای روحش استفاده بکند، گفتم خدایا خب یک آیه قرآن می‌آوردی که بگوید سجده کنید به تربت امام حسین، کلک قضیه را می‌کَندی، چرا خدا این کار را کرده در قرآن پدر ما را در آورده، چرا؟برای اینکه خداوند متعال حالا اینکه بله اگر حضرت علی را صریحاً نام می‌آورد قرآن را هم آتش می‌زدند تحریف می‌کردند کلام درستی است ولی این از حدیث اجتماعی است منتها نه اینکه خدا گیر بوده نمی‌توانسته مشکل تحریف را حل بکند تسلیم شده نیاورده، فلسفه دارد، قرآن می‌فرماید من یک کمی با علم و شعور تو کار دارم، بقیه‌اش با بقیه ابعاد روحِ تو کار دارم.تو اگر بناست با روحِت با...، حس نکنی علی خوب است می‌خواهم الهی صد سال سیاه حس نکنی اصلاً نفهمی، تو برو به اشتباه بیافت. بقیه را گذاشته به روح آدم می‌گوید تو اینها را باید با روحت درک بکنی، تو اینها را باید با حس خودت درک بکنی، اگر کسی با حس خودش درک نکرد با چشمِ خودش هم باور نمی‌کند، آیه عجیب قرآن فوق العاده عجیب، شماها خودتان فکر کنید ببینید می‌توانید این آیه را باور کنید قیامت را باور کردید بهشت را باور کردید خدا را باور کردید همه را باور کردید درست است؟ حالا ببین این را هم می‌توانی باور کنی؟می‌فرماید من بعضی‌ها را می‌برم جهنم عذابشان می‌کنم اینها هم آنجا ناله می‌زنند غلط کردم چه؟ اینها یک آدم‌هایی هستند من اگر برشان گردانم دنیا باز دوباره شروع می‌کنند گناه کردن، باز شروع می‌کنند کفر ورزیدن، دیدن همه را ها، نامرد عذابش هم کردند. می‌گوید بابا این مشکل فهم ندارد این اگر نمی‌فهمد هم مشکلش یک جای دیگر است.

76.     بالاخره ولایت فقیه یک حقیقت نورانی است که با همه دل‌های نورانی ارتباط ماورائی و نامرئی و ناخودآگاه پیدا خواهد کرد. هر کسی به قدر صفای باطنش این ارتباط عاطفی را با ایشان پیدا می‌کند.

77.     ناز ولایت را هوایش را داشته باشید

78.     هر چه پایگاه پدر در خانواده‌ها و در جامعه ما تقویت بشود در واقع پایگاه ولایت مستحکم خواهد شد. مردم از نظر روانی و ذهنی آمادگی پذیرش ولایتشان بالاتر می‌رود، این را من به صراحت عرض می‌کنم.



نظرات  (۳)

با سلام .

مطالب در مورد ولایت قابل تامل بود.

لطفا در مورد جریان انحرافی شیخ علی اکبر تهرانی که شاگردانش برای وی ولایت قائل اند بحث کنید.

التماس دعا

سلام خسته نباشید ممنون از مطالب مفیدتون.خدا خیرتون بده.
دوست داشتین به وبلاگ ماهم که در خصوص نشر سخنان استاد گرامی ست یه سر بزننید و با نظراتتون ما رو در جهت پیشرفت وبلاگ یاری کنید. یاحق
www.ostade-rabbani.blgfa.com
۱۷ خرداد ۹۱ ، ۱۶:۰۸ من یک مسافرم
سلام وبلاگ خوبی راه انداخته اید
خدا شما را حفظ کند
خدا استاد پناهیان را که بنده خیلی ارادت دارم نسبت به ایشان نیز حفظ کند
امیدوارم همین طور خوب و قوی ادامه بدید
لینکتون کردم
موفق باشید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی