استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

موسسه بیان معنوی

درباره وبلاگ

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا / پروردگارا مرا در هرکار صادقانه واردکن وصادقانه خارج نما وازسوی خود سلطان ویاوری برای ماقرار ده.
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی / پروردگارا سینه ی مرا گشاده دار و کار مرا بر من آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.
-------------------------------------------
به امیدآنکه مقدمه سازان ظهورحضرتش باشیم
-------------------------------------------
لطفا در معرفی این وبلاگ به دوستان همت کنید.
شهید علمدار :
برای بهترین دوستانتان آرزوی شهادت کنید.
----------------------------------------------
لطفا با وضو معارف اهل بیت را مرور کنید.
-------------------------------------------

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

آخرین مطالب

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام خمینی» ثبت شده است

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۳۹
محمد رئوفی

 امام خمینی :باید با گسترش تفکر بسیج، طمع دشمن را قطع کرد، و الا هرلحظه باید منتظر حادثه بود

پایگاه اطلاع رسانی بیان معنوی > کتابخانه > مستندات > امام خمینی

پیام امام به ملت ایران، حدود شش ماه قبل از رحلت:

امام خامنه‌ای: معیار اصلی = حفظ عزت و حرکت درجهت اهداف انقلاب= اهل استقامت و ایستادگی/ هرجا شکست خوردیم به خاطر غفلت از اهداف انقلاب بوده

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۲ ، ۱۹:۳۴
محمد رئوفی
دانلود در قالب PDF

دانلود صوت



به گزارش بیان معنوی در آستانۀ میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) و در جوار حرم آن بزرگوار، حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان در سخنرانی پیش از دعای ندبه که به طور مستقیم از شبکه سوم سیما پخش می‌شد، با خواندن و شرح روایتی از امام رضا(ع) به یکشنبه سیاه مجلس و برخی حوادث پیرامونی آن پرداخت. اکنون پس از عتاب صریح امام خامنه‌ای نسبت به رفتار مسئولین در مجلس، بازخوانی متن این سخنرانی منتشر نشده، در راستای تبیین بهتر عمق فرمایشات ولی امر مسلمین جهان از نظرتان می‌گذرد:

علیرضا پناهیان: امام رضا(ع) خطاب به شیعیان می‌فرماید: «خودتان را به بدگویی و بددهنی نسبت به همدیگر و چنگ زدن به چهرۀ همدیگر مشغول نکنید. من با خودم عهد کرده‌ام، اگر کسی اختلاف افکنی کند و در این اختلاف افکنی یکی از دوستان ما را ناراحت کند او را نفرین کنم و از خدا بخواهم در دنیا شدیدترین عذاب را به او بدهد و در آخرت هم از زیانکاران باشد»

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۱ ، ۱۲:۲۷
محمد رئوفی

حاج احمدآقا خمینی(ره) نقل میکرد: وقتی که آیت الله خامنه ای در سفر کره شمالی بودند، امام گزارش های آن سفر را از تلویزیون میدیدند، آن منظره دیدار از کره، استقبال مردم و یا سخنرانیها ومذاکرات ایشان در آن سفر، خیلی برایشان جالب بود و فرموده بودند: الحق ایشان شایستگی رهبری را دارند.

آقای خامنه ای تازه از سفر آمده بودند. به خدمت امام (ره) رسیدند. همین که امام آقا را دیدند، فرمودند: وقتی شنیدم هواپیمای شما در فرودگاه نشست، خیالم راحت شد. هر موقعی که تو به سفر میروی، من مضطرب هستم تا برگردی، خیلی سفر نرو!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۱ ، ۲۰:۳۵
محمد رئوفی

یکی از فرماندهان خلبان ارتش به شهادت رسیدند، فرمانده خلبان شهید بابایی، تو محرم می‌آید پیش حضرت امام(ره) عرضه می‌دارد: امام من از شما مرخصی می‌خواهم، امام می‌فرماید: جنگ است مرخصی برای چه؟ عرضه می‌دارد: امام من حواسم هست کجا، یک جایی از فرصت استفاده کنم، آن جایی که می‌شود، به عهده خودم بگذارید، فقط شما اجازه بدهید که شرعاً اشکال نداشته باشد، امام می‌فرماید: اشکال ندارد ولی بگو برای چه می‌خواهی تو محرم مرخصی را؟

شهید بابایی فرمانده خلبان، می‌فرماید که: من محرم‌ها نذر دارم یا عادت دارم، می‌روم این روضه‌های کوچولویی که پایین شهرمان هستند، آنجا می‌روم شرکت می‌کنم، غریب هم هستم، نمی‌شناسند من را، می‌گویم اجازه می‌دهید چند تا استکان من بِشویم، استکان‌های امشب را من می‌شویم، این برنامه‌ام هست، اگر مرخصی به من می‌دهید می‌روم استکان روضه عزاداری امام حسین را بِشویم، امام می‌دانید چه می‌فرماید؟ امام بهش می‌فرماید: من به یک شرط به تو اجازه می‌دهم، هر شب دو تا استکان هم جای من پیرمرد بشویی.

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۱ ، ۲۲:۲۶
محمد رئوفی

حضرت امام (ره) می‌فرمودند: دعای عهد تقدیر انسان را تغییر می‌دهد، برای شما مقدر شده چه بشود، هر روز دعای عهد خواندی، مقدراتت عوض می‌شود، دعای عهد در تقدیر انسان در مقدرات انسان تأثیر گذار است، حضرت امام مفاتیح الجنانشان را که باز می‌کردند، می‌دیدند مهمترین قسمتی که تو مفاتیح یک کمی حالت کهنه‌گی پیدا کرده قسمت دعای عهد است، حضرت امام تنها دعایی که به خانواده‌شان توصیه کردند بعد از من چهل روز به یاد من بخوانید، دعای عهد بود.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۱ ، ۱۹:۲۲
محمد رئوفی

نظمی که در غرب دیده می‌شود، هم شکننده است و هم خُردکنندۀ انسانیت

·     بعضی‌ها تصور می‌کنند که باید یک جامعۀ مرتب و منظم و قانونمند با نظارت قوی و شدید قوۀ قضائیه درست کنیم که دیگر کسی امکان خطا نداشته باشد و از سوی دیگر هم آن قدر به رفاه حالِ مردم رسیدگی شود که دیگر کسی انگیزۀ خطاکاری نداشته باشد. تصور می‌کنند که این طوری همۀ امور سامان خواهد یافت و برکت روی زمین خواهد آمد...

·     هر جامعه‌ای که این‌گونه سامان پیدا کند، این سامان شکننده است و این نظم خرد شونده است و در اثر کوچکترین حادثه‌ و بحرانی این نظم به هم خواهد ریخت. طوفان کاترینا در آمریکا یک نمونه بود که شکنندگیِ نظم و زندگی به ظاهر سامان‌یافتۀ غرب را نشان داد. برخی حوادث دیگر هم در جهان غرب این را نشان داده است، مثلاً همه می‌دانند که اگر در آنجا چند ساعت برق قطع شود یا پلیس نباشد چه فاجعه‌ای اتفاق می‌افتد.

نظم جوامع غربی از ترس پلیس و جریمۀ سنگین ایجاد شده نه به خاطر احساس تکلیف یا انسانیت

·     آیا جامعۀ بشری می‌تواند به این نقطه برسد که در اثر دقت در طراحی ساختارهای ضابطه‌مند و در اثر شدتِ نظارت‌ها و تشویق‌ها و تنبیه‌ها دیگر نیازی به اخلاق و ایمان و ایثار نباشد؟ بعضی‌ها به اشتباه فکر می‌کنند که جامعۀ غربی، جامعۀ چینی یا ژاپنی و... جوامعی هستند که به این نقطه رسیده‌اند، غافل از اینکه نظم و انضباطی که در آن جوامع دیده می‌شود به خاطر ترس شدید مردم از پلیس، از قوانین بسیار سخت و جریمه‌های سنگین به وجود آمده است نه به خاطر احساسِ تکلیفِ آنها و نه به خاطر فرهنگ و انسانیتِ بالای آنها.

·     به عنوان مثال در این جوامع به ظاهر متمدن، جریمه‌های سنگین رانندگی موجب شده است کسی جرات نکند کوچکترین تخلفی انجام دهد. یعنی این‌طور نیست که در آنجا مردم به خاطر احساس تکلیف یا به خاطر رضای خدا از چراغ قرمز عبور نکنند، بلکه به خاطر ترس از جریمۀ سنگین این کار را می‌کنند.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۱ ، ۱۴:۰۸
محمد رئوفی

استاد میفرمودند : در روایات هست، یک ذکری را شروع کردی، تا چهل روز پشت سر هم این ذکر را بگو تا رویت اثر بگذارد. چهل روز اول وقت نماز بخوان، اثرش را می‌بینی. چهل روز زیارت عاشورا بخوان هر روز صبح، اثرش را می‌بینی. اگر می‌خواهید نمازشب شما را متحوّل کند، چهل شب پشت سر هم نمازشب بخوانید تا اثرش را ببینید. چهل عدد کمال است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۱ ، ۱۸:۳۹
محمد رئوفی

اخلاق برای تو بندۀ من، فضای تمرینی است برای عبودیت. برای اطاعت فرمان‌های نابه‌هنگام من. هِی بعضی‌ها به من می‌گویند تو چرا هِی چپ می‌روی راست، گیر می‌دهی به ولایت؟ گفتم بابا! ولایت همان اطاعت از خداست، منتها اطاعت در یک سری دستورات روتین می‌شود همین اطاعت. همچین که دستور نابه‌هنگام می‌دهد که عکس‌العمل ما را ببیند، این اسمش می‌شود ولایت. آنجا بهش می‌گویند ولایت. حالا دست امام زمان باشد یا دست خودِ خدا باشد، فرق نمی‌کند. که حالا این هم حتماً تفاوتش را می‌دانید ، فرمان‌های روتین و ثابت پذیرشش سهل‌تر است، از فرمان‌هایی که یک دفعه‌ای بخواهد آدم را تغییر بدهد. سر چهارراه ایستادی پشت چراغ قرمز، راحت چراغ قرمز را تحمّل می‌کنی. یک دفعه‌ای افسر می‌آید می‌گوید هنوز صبر کنید، سبز شده بایستید. یک دفعه‌ای ناراحت می‌شوی.این سخت‌تر است تحمّلش، این یعنی ولایت. آقا! دستور افسر با چراغ قرمز فرق نمی‌کند، حتی در تمام کتاب‌های قوانین راهنمایی رانندگی گفتند که این مهمتر از چراغ قرمز است، تو نمی‌توانی بگویی برو کنار آقا! چراغ سبز شد، مثل اینکه افسر هستی خودت نمی‌فهمی ها! چه خبر است. می‌گوید ببین! افسر هستم، تو اولاً بیا گواهینامه‌ات را بده من یک منگنه کنم؛ در گواهینامه نوشته فرمان من مهمتر از چراغ قرمز است. این چراغ قرمز وقتی است که من نیستم، یا وقتی من نمی‌خواهم دستوری بدهم. می‌گویم باشد، من اینجا ایستادم ولی همین را اجرا کنید.ولایت یعنی آن دستور مافوق چراغ قرمز و سبز. حالا چه خدا مستقیم بگوید، که به ابلیس گفت سرنگون شد، چه پیغمبر خدا بگوید چه ائمۀ هدی(ع)، چه هر کس دیگری که بر انسان ولایت دارد، مثل پدر و مادر. و تا هم می‌گویی ولایت این می‌گوید این می‌خواهد برساند به ولایت‌فقیه. نه به قرآن قسم! . پدر و مادر تو دستور نابه‌هنگام بی‌ربط صادر کنند، گوش نکنی در آن بخش واجب، هیچی! دینت بر هواست. مامانت می‌گوید من راضی نیستم، رفتی. بابایت می‌گوید راضی نیستم، نمازت اصلاً قبول نمی‌شود. حالا مامانت، بابایت، چقدر آدم دین‌داری هستند، دین‌دار نیستند، جاهل هستند، عالم هستند، هر چی هستند. یک نوعی ولایت دارند ، درصدی از ولایت. هر درصدی از ولایت هرکی دارد، همین کار را می‌کند دیگر.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۱ ، ۰۹:۳۸
محمد رئوفی

امام خمینی : "مورد هجوم «رجبعلى» ها بودیم و خودمان تفنگ داشتیم. و من در عین حالى که تقریباً اوایل شاید بلوغم بود، بچه بودم، دور این سنگرهایى که بسته بودند در محل ما، و اینها میخواستند هجوم کنند و غارت کنند، آنجا می‏رفتیم سنگرها را سرکشى میکردیم. ما در همان محلى که بودیم، یعنى خمین که بودیم سنگربندى میکردیم. من هم تفنگ داشتم. منتها من بچه بودم به اندازه بچگی ام. بچه شانزده، هفده ساله. ما تفنگ دستمان بود. تعلم تفنگ هم می‏کردیم ... ما سنگر می‏رفتیم‏  و با این اشرارى که بودند و حمله می‏کردند و میخواستند بگیرند و چپاول بکنند. هرج و مرج بود. دیگر دولت مرکزى قدرت نداشت. و هرج و مرج بود ... یک دفعه هم آمدند یک محله‏اى از خمین را گرفتند. و مردم با آنها معارضه کردند. و تفنگ دست گرفتند. و ما هم جزء آنها بودیم."

( حدیث بیداری ص 23).


۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۱ ، ۱۸:۰۳
محمد رئوفی

مسئولین نظام جمهوری اسلامی تمام زمینه برایشان فراهم هست که مانند سید و سالار آزادگان ابوترابی زندگی می‌کنند، هر کسی کمتر از ابوترابیِ ما باشد روز قیامت مؤاخذه خواهد شد، آن خاطره را فقط اشاره می‌کنم که آقازاده‌شان به بنده یک سالی می‌فرمودند که : دورانی که نماینده مجلس بودند ما دیدیم مدتی را سحرها با لباس خاکی می‌آید خانه، گفتیم چی شده؟ فهمیدیم :  یک آزاده‌ای از ایشان تقاضا کرده بوده من را کمک کنم دارم بنایی می‌کنم یک وامی یک چیزی جور کن! ایشان که اهل خیلی از رانت‌ها نبودند، قبول کرده بودند که بروند خودشان برایشان بنّایی بکنند؛ نمایندۀ مجلس شدم می‌خواهم کمکت کنم خودم بنایی می‌کنم، کاغذ نوشته بودند برو وامت را بگیر! گفته بود من تا سقف نرسانم وام نمی‌دهند، گفته بود کمکت می‌کنم حالا آن رفیقش فکر کرده چه کمکی می‌خواهد بکند، آقای ابوترابی، هیچی می‌آید بنایی می‌کند.

یک سالی به ما می‌گفتند که آقا شما بیا نمایندۀ مجلس بشو ، رفقا! خیلی هم جدّی می‌گفتند، من گفتم آقا من طاقت بنایی ندارم، می‌گفتند بنایی چیست؟ بنایی نمی‌خواهیم نماینده مجلس بشوید، گفتم والله ما این‌جوری بالای منبر گفتیم دیگر نمی‌شود کم بگذاریم، بالاخره یکی دو نفر شنیدند می‌آیند می‌گویند: آقا تو یک جایی رئیس شدی ما بنایی می‌خواهیم بکنیم نیرو می‌خواهیم، خب چه بگوید آدم؟ شرمنده حرف خودش می‌شود.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۱ ، ۱۲:۱۳
محمد رئوفی