یادداشت 142 : حواسمان را جمع کنیم !
موقع امتحانهای سهمگین شده، موقع غربال کردن بین مؤمنها شده، یک زمانی یکی نمازخوان بود، میگفتیم وای چه خانوادة نازنینی، همه نماز میخوانند. حالا دیگر زمان این حرفها گذشته. فدای همة نمازخوانها من بشوم، که کمتر از نمازخوانها هستم، ولی خدا پدر نمازخوانها را میخواهد دربیاورد. حواستان جمع باشد. بیا اینجا ببینم! تو چرا دینداری خودت را قوی نکردی؟ تو با ضعیف دینداری کردنت آبروی دین را بردی! چرا عامل جاذبة دین نشدی؟ یک عمری است ما داریم به شما فاز میدهیم، یک عمری است به شما داریم برق و انرژی میدهیم، نورافکن چرا نشدی؟ چی کار کردی سیمپیچیهایت قاطی کرده دینداری را نورش را پخش نکردی در جامعه؟
شغلت چیست؟ خیاطی ، بشو رجبعلی خیاط. نجاری، بشو رجبعلی نجار. این حرفها را بگذار کنار. این که دین مال علماست و آخوندها و اینها، اینها باید دین را در جامعه تقویت کنند، اینها را بریز دور. همه ماشاالله، هزار ماشاالله شما آدمهای فهمیدهای هستید.