یادداشت 89 : امام خمینی : ولایت مطلقه فقیه همان ولایت رسول الله است.........خیلی مهم
شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۱، ۰۸:۳۸ ب.ظ
استاد پناهیان :
- ما هنوز مفهوم ولایت برایمان آنقدر جا نیفتاده که دستمان به خیمۀ آقا امام زمان (عج) برسد.
- ولایت مهمترین عاملی است که میتواند آدمی را به کمال برساند. هیچچیز، مثل ولایت، ( نماز، نمازشب نه عزیز من !) اصلاً و ابداً هیچکدام به گرد پایش نمیرسند. یکشبه آدم راه صدساله میتواند برود. ببینید چقدر مفهوم ولایت غریب است!
- لازم نیست مردم دنیا به دین ما معتقد باشند، به ولایت ما معتقد باشند.
- ولایت همان اطاعت از خداست، منتها اطاعت در یک سری دستورات روتین میشود همین اطاعت. همچین که دستور نابههنگام میدهد که عکسالعمل ما را ببیند، این اسمش میشود ولایت. آنجا بهش میگویند ولایت. حالا دست امام زمان باشد یا دست خودِ خدا باشد، فرق نمیکند. که حالا این هم حتماً تفاوتش را میدانید دیگر، فرمانهای روتین و ثابت پذیرشش سهلتر است، از فرمانهایی که یک دفعهای بخواهد آدم را تغییر بدهد. سر چهارراه ایستادی پشت چراغ قرمز، راحت چراغ قرمز را تحمّل میکنی. یک دفعهای افسر میآید میگوید هنوز صبر کنید، سبز شده بایستید. یک دفعهای ناراحت میشوی.این سختتر است تحمّلش، این یعنی ولایت. آقا! این با چراغ قرمز فرق نمیکند، حتی در تمام کتابهای قوانین راهنمایی رانندگی گفتند که این مهمتر از چراغ قرمز است، تو نمیتوانی بگویی برو کنار آقا! چراغ سبز شد، مثل اینکه افسر هستی خودت نمیفهمی ها! چه خبر است. میگوید ببین! افسر هستم، تو اولاً بیا گواهینامهات را بده من یک منگنه کنم؛ در گواهینامه نوشته فرمان من مهمتر از چراغ قرمز است. این چراغ قرمز وقتی است که من نیستم، یا وقتی من نمیخواهم دستوری بدهم. میگویم باشد، من اینجا ایستادم ولی همین را اجرا کنید. ولایت یعنی آن دستور مافوق چراغ قرمز و سبز. حالا چه خدا مستقیم بگوید که به ابلیس گفت سرنگون شد، چه پیغمبر خدا بگوید چه ائمۀ هدی(ع)، چه هر کس دیگری که بر انسان ولایت دارد، مثل پدر و مادر. و تا هم میگویی ولایت این میگوید این میخواهد برساند به ولایتفقیه. نه به قرآن قسم! تو پدر و مادر دستور نابههنگام بیربط صادر کنند، گوش نکنی در آن بخش واجب، هیچی! دینت بر هواست.مامانت میگوید من راضی نیستم، رفتی. بابایت میگوید راضی نیستم، نمازت اصلاً قبول نمیشود. حالا مامانت، بابایت، چقدر آدم دینداری هستند، دیندار نیستند، جاهل هستند، عالم هستند، هر چی هستند. یک نوعی ولایت دارند دیگر، درصدی از ولایت. هر درصدی از ولایت هرکی دارد، همین کار را میکند دیگر.
- خیلیها جایگاه ولایت را در عموم احکام دین الاهمّ فی الاهمّش را یعنی اهمیّتش را وقتی که الاهمّ فی الاهمّ میکنند دقیق نمیتوانند تشخیص بدهند، یک چیزی شنیدند رکن رکین دین، ولایت است، حتّی نماز نیست به اندازۀ ولایت اهمیّت ندارد.
- امام رضا ولایت را میخواهد توضیح بدهد میفرماید: امام، مادر است، امام، پدر است. در جامعهای که پدر و مادر مخدوش است چهرۀشان؟ چه میخواهی بگویی؟ امام رضا فرمود: امام مثل مادر است. مادر کی هست حالا؟ البته مادر در جامعۀ ما خیلی محترم است ها! پدر هم اِی بَدَک نیست، بهخاطر همین هم ما همینمقدار ولایتپذیری را داریم که میبینید.
- من یک جایی صحبت میکردم میگفتم: ولایت معنایش این نیست که صاحب مردم است، صاحاب مردم است، صاحب با صاحاب خیلی فرق میکند. صاحاب یعنی همه چی صاحاب. امّا صاحب یعنی صاحب.
- مقدمۀ رفاه چیست؟ خب معلوم است، اگر از بچۀ هیئتی بپرسی مقدمۀ رفاه چیست میگوید خب معلوم است ولایت. بگویی مقدمۀ لذّت چیست؟ میگوید خب معلوم است ولایت. آقا! مقدمۀ آرامش چی؟ میگوید خب آن هم که خب معلوم است ولایت است دیگر. خب مقدمۀ عدالت چیست؟ میگوید آن هم که معلوم است، ولایت.
- بله بچهای که به پدر مادر خودش احترام بگذارد این راحت امام زمان را میپذیرد راحت ولایت میپذیرد. من از شما چندتا سؤال بکنم مهمترین امر دین چیست؟ مهمترین امر دین خیلی راحت بدون هیچ اختلافی بین علما ولایت است از نماز مهمتر است از حجاب مهمتر است از نمیدانم از همهچیز مهمتر است.
- قیام امام حسین مانع بود از اینکه دین نابود بشود قیام فاطمی مانع میخواست بشود از اینکه دین ذرهای از آرمانهای بلندش کم بشود. قیام فاطمۀ زهرا سلاماللهعلیها برای این بود که یکذره از بر تارک ولایت گرد ننشیند ولایت مستقر باشد ولایت یعنی اوج آرمانهای دینی اما قیام اباعبدالله الحسین علیهالسلام دیگر کمکم در ارتباط با این نبود که ولایت علوی مستقر بشود، هدف عملیاتی و به نتیجه رسیدهشدۀ قیام امام حسین این بود که ولایت مطلقه از یزید گرفته بشود.
- حالا در این تفاوت چه تشابهی با قیام امام زمان وجود دارد؟ قیام امام زمان از نوع قیام حسینی است بیشتر یا از نوع قیام فاطمی؟ فاطمی. میآید چکار بکند قیام امام زمان؟ میآید ولایت عظمای حق را در روی زمین مستقر بکند.جالب است ولایت وقتی بخواهد مستقر بشود دیگر یک زمین و دو زمین نیست جهان را میگیرد، ولایت اگر بخواهد بیاید مستقر بشود همۀ عالم را فرا خواهد گرفت چون ولایت یکجا نمیماند.
- اینجوری میشود که شما هزاری هم نماز اول وقت بخوانی هزاری هم در زندگیت یک دانه دروغ هم نگفته باشی اما ولایت را ازش تبعیت نداشته باشی خیلی آدم رذلی هستی.
- اخلاق خوب منهای ولایت، خیلی گمراه کننده است، زمان امیرالمؤمنین هم خوارج همین کار را کردند آخر سر هم امیرالمؤمنین را خوارج به قتل رساندند یعنی طلحه و زبیر و صفین و معاویه را پشت سر گذاشت امیرالمؤمنین در خوارج ماند، آخر سر هم رگهایی از همان خوارج تأثیرگذار شدند فرهنگ آنها کربلا را به پا کرد.
- کارکردهای ولایت : یکی از کارکردهای ولایت چیست؟ قدرتهایی که در جامعه بروز میخواهند پیدا کنند، قدرتهایی که میخواهند با هم رقابت کنند چرخش قدرت بین نخبهگان جامعه که میخواهد صورت بگیرد نظارت بر جابهجایی قدرت، نظارت بر عملکرد قدرتها و نظارت بر حق و باطل در نزاع بین قدرتها خواهد داشت.
- اینکه گفته میشود ولایت فقیه قدرت، ولایتش مطلق است برای اینکه سیاسیون قدرتها، قدرتها نتوانند با بازیهای سیاسی قدرتِ ایشان را محدود بکنند، تا آنجایی که میشود، البته یک وقتی بر میدارند کُل جامعه را میریزند سرِ ولیّ فقیه، مثلاً کُل جامعه را آن زمان ریختند سر امام حسین، کُشتند امام حسین را، خب بله اینجوری هم میشود کار کرد ولی ایشان میتواند بایستد بگوید نه من نمیپذیرم ولو کُشته بشوم.
- قدرت مطلقهای باید وجود داشته باشد فراتر از قدرتها و الا بازی میخورد، ما طرح سه تیکه کردنِ قدرت در قوۀ قضاییه، مقننه و مجریه را نمیپذیریم در نظام ولایت فقیه، بعضیها میگویند ما از آنها تقلید کردیم، قدرتها را تقسیم کردیم به سه تا و بعد این سه تا باید مستقل از همدیگر عمل کنند، کجای دنیا عمل کردند که ما دومین کشور باشیم؟ کجای کشور؟
- علّت مظلومیت امیرالمؤمنین همین حدود شرعی بوده، اصلاً محال است کسی ولایت داشته باشد دچار مظلومیت نشود، متّهم نشود، راحت میشود متّهمش کرد، چون او که آبروی تو را نمیبرد تو میتوانی هر چی بگویی.
- ولایت وقتی که میخواهد بیاید قدرتها را کنترل بکند کدام بخش از رفتار قدرتها را کنترل میکند لذا دردهایی، بخش پنهان، بخش پنهانی که اکثر اوقات به دو دلیل نمیتواند آن را بیان کند، لذا راحت میشود ولایت را در موضع کنترل قدرت، قدرتها مظلوم دید، راحت میشود مظلوم دید، این در حکومت پیامبر اکرم بوده، این در حکومت امیرالمؤمنین بوده، این در حکومت امام حسن مجتبی بوده، چرا نباشد؟
- ما میگوییم ولایت فقیه به واسطۀ داشتنِ این قدرت مطلقه است که میتواند بخشهای پنهان رفتار سیاسی قدرتها در جامعه را کنترل بکند و نفوذهای پنهان را جلویش را بگیرد.
- امتحان خدا برای تکبر یا تقویت ما برای از بین بردن تکبر چیست؟ این است که آن بحث عبودیت یادتان است؟ نسبت به خدا این ذلّت را پدید بیاور؟ خدا میآید این ولایت خودش را این ربوبیتی که دارد به خلافت بندگان صالحش ارائه میدهد چیزی به نام ولایت این وسط پدید میآید همان ولایتی که اینقدر کمرشکن است.امام صادق علیهالسلام فرمود وقتی خدا آیه، فرمان داد یا رسول الله! «بلّغ ما انزل إلیک من ربّک» این را به این دلیل خدا فرمود که وقتی رسول گرامی اسلام این فرمان رسید ترسید از اینکه مردم مرتد بشوند هیچکس دیگر در دین باقی نماند. مردم اصلاً به او حمله ببرند. نه ترس به معنای حبّ نفس ها! ضعف مردم را میدید.خدا فرمود بگو! تو کاری نداشته باش! رسول خدا در مقابل بیتابی مردم برای امر ولایت اینجوری هراس او را برمیدارد از بس مردم بیظرفیتاند چون امتحان خیلی سختی است. حالا این امتحان چهجوری آسان میشود عرض نهایی ماست امشب.خدا ولایتش را میدهد به اولیاء خودش، اگر شما این ولایت را پذیرفتید اصلیترین صفت نتیجۀ عبودیت که زایل کردن تکبر است در دلت پدید آمده آنوقت خدا دیگر چه انتظاری از تو دارد وقتی که میفرماید کسی ولایت داشته باشد شفاعت میشود خب حقش است دیگر! طبیعتاً حقش است، او اصلیترین کار را انجام داده. بچۀ باصفایی است آدم درستی است.
- اسلام به ما این را داده میگوید ولایت دارد؟ شیعۀ ما اگر گناه کرد تو نگران نباش! یک قدم غلط بردارد قدم دوم جبران میکند. او نمیتواند اصلاً زیاد لجن بشود مگر اینکه ولایت نداشته باشد، مغایرت دارد با آن شخصیت و منشش، تکبر و خودخواهی از او زایل شده است یک جایی افتادگی کرده. مهمترین امتحان ربوبیت حضرت حق برای عبودیت ما این است که واسطه بگذارد همین است که حرص همه را درمیآورد. یک نکته عرض بکنم که بارها با همدیگر صحبتش را کردیم ولی اینجا جایش است تکرار بکنیم. رفقا! وقتی میگویند ولایت، ما در ارتباط با ولایت الان یک مشکلی داریم اخیراً این مشکل ما البته حل شده ها! ولی یک مشکلی داریم آن هم این است که ما ولایت چه کسی را صحبت میکنیم؟ رسول خدا را که نیست، امامهایی که نیستند یا به شهادت رسیدند یا غایبند خب! پذیرفتن اینها که از آب خوردن هم آسانتر است باز هم معلوم نشد تو ولایت داری یا نه.
- ولی باید بالای سرت باشد پذیرفتنش ببین حالا چند مردِ حلاجی؟ و الّا یهودیهای مدینه همه میگفتند که ما بگذار آخرین پیامبر بیاید منتظرش اصلاً بودند، بگذارید آخرین پیامبر بیاید شما اوس و خزرج را میکُشیم! انتقام جنایتهایتان را از شما میگیریم آنها یا آدمهایی بودند خیلی جاهلی و خیلی بیفرهنگ! رسول خدا آمد خودش را که دیدند بارش سخت است خودش را ببین! لذا ما بدبختیمان الان این است علی بن ابیطالب علیهالسلام نیست هِی بگو بله! ولایتش را دارم بگذار بیاید! حالا ببین! حالا بیا خودت را امتحان کن! حساب همان معلمی است که وقتی بچه تکلیفش را انجام نداده باشد میگوید ای خدا پایش بشکند نیاید من بابا! پای معلم بشکند؟
- حالا مراتبی دارد فرار کردن ولایتگریزی مراتبی دارد فدایت بشوم! و ای خدا در مسئلۀ ولایت پذیری هم بیش از مردم عادی مسئولین در بوتۀ امتحانند، مسئولین در بوتۀ امتحانند. از مدیر یک مدرسه تا مدیر یک شهر تا مدیر یک استان تا مدیر یک کشور تا نمیدانم مقنّنه قضائیه فرق نمیکند اینها بیشتر در بوتۀ امتحانند. این مسئله الان یک مقدار با ولایت یعنی با این موضوع آسان شده برای ما که میتوانیم دلهای خودمان را امتحان کنیم.این تکبر که از دل زایل شد به واسطۀ امر ولایت این معلوم میشود که بله! آن سجدهات هم درِ خانۀ خدا دوزار میارزد یا نمیارزد و الّا سجدۀ متکبرانه هم داریم سجدۀ متکبرانه سجدۀ کسی است که ولایت ندارد و از آن طرف آقا تو ولایتت را درست بکن! بابا این حرفها همهاش آب خوردن است!سر عبودیت ما چه صحبت میکردیم یک عبد چهجوری خودبهخود اخلاقش ناز میشود تو ولایتت را درست بکن کمکم میبینی تمام ابواب آسمانها برویت باز میشود. گیر دیدی در زندگیت برگرد نقطۀ اصلی را درست بکن! مهمترین آزمایشِ عبودیت قصۀ ولایت است همین چیزی که همه سرش گیر کردند.آقا خب بالاخره ما الان وضعمان چیست؟ یککمی با آقا خودت را امتحان کن نایب امام زمان، یککمی هم داد بزن بگو آقا! شما خودت بیا! تمامش کن قصۀ ما را. آقا هم نمیآید! نمیآید. من یک داستان ولایتگریزی باید برایتان بگویم خیلی این داستان البته خودِ من یادم هست این داستان را گفتم ولی خیلی بامزه است.
- معصوم میفرماید: برای پذیرش ولایت ما جوش نزنید! پذیرش ولایت ما در دلهایی که اهلند از نشستن یک، یک گنجشکی در یک لانۀ مادرزادی خودش راحتتر است. گنجشکِ دیدید چهجور لانهاش را پیدا میکند؟ هر جایی ولش کنند چشمهایش را میبندد میرود مینشیند مستقیم در لانۀ خودش!
- اخلاق خوب نتیجۀ ولایت باید باشد! از ولایت دربیاوریم ماها قصهمان خیلی فرق اصلاً حقیقت این است! حالا شما از ولایت دربیاورید از بین رفتن خصاصت را، از ولایت دربیاورید از بین رفتن حبّ الدنیا را. بابا تو صاحب داری تو ولش کن! «حبّ الدنیا رأس کلّ خطیئة». «النّبیّ أولی بالمؤمنین من أنفسهم» این گیر کرد من صاحبش هستم.
- یکبار مقام معظم رهبری در مراتب خودش این ولایت همین است دیگر! اصلاً معنای ولایت همین است، یعنی «کهف الوری» غاری که مردم در سختیها به آن پناه میبرند به همه آرامش میدهد. فرمودند یکبار فرمودند بروید فواید ولایت را به مردم بگویید! گوش کردی؟ از آنطرف فرمودند چه؟ یکبار دیگر فرمودند اینها ثمرات همان حرف است همین «النّبیّ أولی بالمؤمنین» با تفسیر امام صادق علیهالسلام. فرمودند که ولایت فقیه را چرا باهاش دشمناند؟ چون ولایت فقیه نباشد دولتها را راحت میشود سرنگون کرد! ولایت فقیه از دولتها پشتیبانی میکند. جوانها آمده بودند میگفتند یعنی چه پشتیبانی میکند؟ ببینید چقدر ابتدائیات الفبای ولایت در جامعۀ ما توضیح داده نشده!