استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

موسسه بیان معنوی

درباره وبلاگ

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا / پروردگارا مرا در هرکار صادقانه واردکن وصادقانه خارج نما وازسوی خود سلطان ویاوری برای ماقرار ده.
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی / پروردگارا سینه ی مرا گشاده دار و کار مرا بر من آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.
-------------------------------------------
به امیدآنکه مقدمه سازان ظهورحضرتش باشیم
-------------------------------------------
لطفا در معرفی این وبلاگ به دوستان همت کنید.
شهید علمدار :
برای بهترین دوستانتان آرزوی شهادت کنید.
----------------------------------------------
لطفا با وضو معارف اهل بیت را مرور کنید.
-------------------------------------------

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

آخرین مطالب

۴۶ مطلب با موضوع «حدیث ، حکایت ، داستان، روایت :: پیامبر (ص) و یارانش» ثبت شده است

تاریخ تحلیلی اسلام-3

اولین علت دشمنی با پیامبر(ص) حسادت، و اولین عملیات دشمنی، استهزاء بوده است/ استهزاء اولین تیر دشمن است و اگر قدرت مقابله با آن را نداشته باشیم، همان ابتدای نبرد زمین می‌خوریم/ اصلی‌ترین علت دشمنی با مؤمنین حسادت است و این حسادت تا روز آخر ادامه دارد

موضوع سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین پناهیان، در جلسات هفتگی هیئت شهدای گمنام که شبهای جمعه در حسینیه قهرودیها واقع در خیابان فرهنگ برگزار می‌شود، تاریخ تحلیلی اسلام است. در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در سومین جلسه را می‌خوانید:

 

در بحث تاریخ، باید به نقش بسیار جدّی و مهم «دشمن» در حیات انسان توجه ویژه شود
  • همیشه به ما سفارش شده است کفر را بشناسیم و اساساً ایمان و قرآن را نمی‌توان شناخت مگر اینکه کافران و کسانی که قرآن را انکار کرده‌اند را بشناسیم. در طول تاریخ حیات بشر همیشه دو نیروی مقابل یکدیگر (حق و باطل) وجود داشته‌اند و این نیروی منفی که در مقابل ایمان و خوبی‌ها قرار دارد، حتی قبل از خودِ انسان آفریده شده است. شخصیت ابلیس یک شخصیت بسیار پررمز و راز است. ابلیس که دشمن بنی آدم است از شش هزار سال قبل از خلقت حضرت آدم(ع)، وجود داشته (وَ کَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ؛ نهج‌البلاغه/خطبه192) و حتی قبل از حضرت آدم(ع) برای دشمنی با او مجهز شده و ابزار خاص این دشمنی را دریافت کرده است. گویا خداوند متعال می‌خواهد به ما بگوید که نقش دشمن در حیات دنیوی انسان خیلی جدّی و مهم است و لذا در بحث تاریخ باید به این موضوع، نگاه خاصی داشته باشیم.
  • یکی از پیام‌های وجود جریان دشمنی با حیات و سعادت انسان این است که اگر انسان موجودی است که باید قرب خدا را درک کند و در این مسیر باید برای خودش ارزش‌آفرینی کند، این ارزش‌آفرینی باید در متن یک تقابل و درگیری باشد و این دشمنی، در واقع زمینه‌ای است که انسان در بستر آن رشد می‌کند. لذا بی‌توجهی به موضوع «دشمن» در نگاه انسان یکی از مکاید خود ابلیس است و متاسفانه بعضی‌ها دچار این مکر شده‌اند و بدون توجه به دشمن و بدون احساس حضور دشمن و بدون احساس دشمنی نسبت به دشمن، زندگی می‌کنند.
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۲ ، ۱۷:۳۷
محمد رئوفی

وفات شهادت گونه حضرت خدیجه (س)

را به پیشگاه حضرت ولی عصر (ع) تسلیت عرض مینماییم.


خدایا! توفیق بزرگترین فداکاری‎ها در راه خودت را مانند حضرت خدیجۀ‎کبری به ما عنایت بفرما.

توفیق اینکه خدمات و فداکاری‎های خودمان را هر چقدر باعظمت بودند هم بی‎مقدار بدانیم مانند حضرت خدیجۀ‎کبری به ما عنایت بفرما.

همۀ هستی خودش را در راه پیامبر اکرم داد.

در شِعب ابوطالب باید گفت یک‎جورهایی به شهادت رسید چون در محاصرۀ اجتماعی بودند، غذا بهشان نمی‎رسید، هستۀ خرما را در دهان خودشان نگه می‎داشتند یکی‎یکی به همدیگر می‎دادند، این هستۀ خرما یک اشباع کاذبی، یک کمی آرامش بهشان میداد و  از شدّت ضعف به چه زحمتی توی این محاصره توانستند زندگی کنند ، همان ایّام حضرت خدیجۀ‎کبری رحلت فرمودند، در اوج نداری، خانمی که این همه دارایی داشت، وقتی که ازدواج کرد با پیامبر گرامی اسلام، همۀ دارایی‎های خودش را اینقدر راحت در راه خدا، در راه پیغمبر خدا مصرف کرد.

حق داشت پیامبر اکرم به او اینقدر علاقه داشته باشد، تا آخر عمرش پیامبر اکرم هر موقع یاد خدیجه می‎افتاد اشک می‎ریخت، متأثر می‎شد. گروهی از بانوان آمدند خدمت پیامبر گرامی اسلام، حضرت خیلی به آنها احترام گذاشتند، جا برای‌شان انداختند، مقابل آنها متواضعانه و مهربانانه می‎نشستند و برمی‎خواستند، گفتند یارسول‎الله اینها کی‌ها هستند از مکّه آمدند؟ فامیل‎های‌تان هستند؟ خواهران‌تان هستند؟ کی هستند اینها آخر؟ فرمود اینها رفقای حضرت خدیجه هستند، من به احترام حضرت خدیجه برای‌شان احترام قائل هستم.

این شایستگی را پیدا کرد حضرت خدیجۀ‎کبری و چه شایستگی بالاتر از اینکه او مادر فاطمۀ ‎زهرا(س) بشود، مادر فاطمه. اما قصۀ دنیا همین است دیگر، قصۀ دنیا همین است که هیچی سر جایش نیست اگر بنا بود دنیا به کسی وفا کند و محبّت بکند باید به پیغمبر اکرم محبّت می‎کرد، می‎گذاشت خدیجه تا آخر عمر پیامبر اکرم کنار پیغمبر باشد مایۀ آرامش او باشد، مایۀ لذّت و فرح روحی او باشد اما دنیا وفا ندارد.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۲ ، ۲۱:۳۴
محمد رئوفی

رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله:

 کَلِمَةُ الحِکمَةِ یَسْمَعُها المؤمنُ خَیرٌ مِن عِبادَةِ سَنةٍ .

گوش کردن سخنرانی حکیمانه از عبادت یک سال بالاتر است

أعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص294/

۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۲ ، ۰۶:۰۸
محمد رئوفی

بعداز جنگ احد که مسلمانان شکستی در آن جنگ خورده بودند ؛ عمار و یکی از دوستانش با تعدادی از یهودیان مدینه مواجه شدند. یهودیان مدینه همانجا یکی از حملات جنگ نرم خودشان را آغاز کردند، با تمسخر به عمار و رفیقش گفتند : پس وعده نصرت الهی و پیروزی که پیغمبر به شما داده بود ، چی شد ؟ خدا و ملائکه اش کجا بودند که از پیامبر شما که اینقدر مجروح شده دفاع کنند ؟ این همه کشته دادید ؛... حمزه تان و قهرمانانتان به شهادت رسیدند....

رفیق عمار برگشت گفت : لعنت خدا بر شما ، من با شما حرف نمیزنم، شما ایمان آدم را سست میکنید و گذاشت رفت.

اما عمار ایستاد و با آنها سخن گفت ، فرمود : تقصیر ما بود که شکست خوردیم ، به وعده های پیغمبر ربطی ندارد، پیامبر به ما وعده داد که اگر حرف های من را گوش کنید، پیروز میشوید، ما گوش نکردیم ، و شکست خوردیم. اگر گوش کرده بودیم شکست نمیخوردیم.

عمار یاسر خدمت رسول خدا (ص) رسید و حضرت که خبر را شنیده بودند، از عمار گزارش خواستند، پس از گزارش عمار ، رسول خدا (ص) فرمود : رفیق تو که با آنها بحث نکرد آدم خوبی است. اما تو از دین خدا دفاع کردی و تو از مجاهدین فی سبیل الله، که خدا آنان را بر دیگران برتری داده هستی. یعنی توکه انقلابی عمل کردی عضو گروه انقلابیون هستی.

عمار اینگونه است ، عمار در مقابل دیگران ، در مقابل آنهایی که با دین دشمنی میکردند، آرام نمیگرفت.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۹:۳۱
محمد رئوفی

فایل تصویری

فایل صوتی

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۱ ، ۰۷:۵۶
محمد رئوفی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۱ ، ۱۶:۲۱
محمد رئوفی

تا پیامبر دست امیرالمؤمنین را بالا برد. مسلمان بود طرف، پای رکاب داشت جنگ می‌کرد، حج کرده بود. آمد گفت: یا رسول‌الله! خدا فرموده علی‌بن ابیطالب جانشین توست؟ رسول خدا فرمودند: بله خدا فرموده. گفت: آقا! یا رسول‌الله! بگو خدا همین الان من را به قتل برساند، نابودم بکند، بلا سر من بیاورد، دیگر من نه این خدا را می‌خواهم، نه قیامت را می‌خواهم، نه دین را. همه را گذاشت کنار، کافر شد، نتوانست برگردد.

خدا همان‌جا بلا را بر سرش نازل کرد و جلوی چشم جمعیّت این قربانی عید غدیر بود، قربانی نه به معنای خوشگل کلمه، بلکه نفله شد، همه آمدند صف. آقا! «بَخٍّ بَخٍّ لَکَ یَا عَلی»، ها! ایمان آوردند. حالا بعضی‌هایشان هم ظاهری، رو کم‌کنی.

یک کلامی دارد آنجا فاطمۀ زهرا(س)، می‌فرماید: اباالحسن!...، الهی فدایش بشوم، همیشه حضرت زهرای اطهر امیرالمؤمنین را به اباالحسن صدا می‌زدند. یا اباالحسن! فکر نکن دشمن تو در میان این جمعیّت همین یک آدمی بود که آمد جلو اعتراض کرد، فراوان هستند در میان جمعیت کسانی که به تو ایمان نمی‌آورند و دشمن تو هستند، جرأت نمی‌کنند بیایند جلو.

چه‌جوری اوج تزکیه، حقیقت تزکیه رخ می‌دهد؟ آن‌وقتی که ایمان به پیامبر که آوردی، ایمان به اولیائش هم بیاورید. تو را به‌خدا اگر خدا اشاره کرد، کم نگذارید. مسئلۀ ولایت فقیه، ایمان آوردن به حقیقت ولایت فقیه. حضرت امام فرمود: ولایت فقیه یک مسئلۀ احکام نیست، بالاتر از این حرف‌هاست. حضرت امام ولایت فقیه را یک مسئلۀ اعتقادی می‌دانستند، حضرت امام بروید کلماتش را دربارۀ ولایت فقیه بخوانید، ولایت فقیه را با ایمان آدم‌ها گره زدند.

الان بعضی از جوان‌ها در جریان ازدواج می‌آیند می‌گویند که خب این آدم خوبی است ولی ولایت فقیه را قبول ندارد، من چیکار کنم؟ من می‌گویم: من نمی‌دانم، ببین اگر اشتباهی قبول ندارد، خب حالی کنید قبول داشته باشد، اگر نه اشتباهش هم برطرف می‌کنی باز هم قبول ندارد، دیگر جای تأمّل است.

قرار ما برای ظهور حضرت، این خطّ و این نشان. کسانی که خیلی مؤمن هستند و ولایت فقیه را قبول ندارند، آقا بیاید جزء مخالفان حضرت قرار خواهند گرفت. کسانی که به دستور حضرت از مؤمنین، از شیعیان گردن زده خواهند شد.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۱ ، ۰۶:۳۷
محمد رئوفی

پیامبر خدا (ص) :

فرزند، هفت سال آقاست، هفت سال بنده وهفت سال وزیر.

اگر تا 21 سالگی اخلاق و رفتارش را پسندیدی {که خوب} وگرنه به حال خود رهایش کن که تو در پیشگاه خداوند متعال معذورى. (میزان الحکمه ص 109)

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۱ ، ۱۴:۳۷
محمد رئوفی

بچه ‌مسلمان‌ها بدانند که اسلام با جهاد آغاز نشد، با شمشیر آغاز نشد، هر چند هر جایی شمشیر به کار رفت، بجا به کار رفت. منتها اصلاً اینکه اسلام با جهاد آغاز شده حرف غلطی است. پیامبر اکرم ده سال در نبرد بودند، بعد از سیزده سال که در شکنجه بودند. اگر کسی بخواهد اسلام را به معنای حیات پیامبر در نظر بگیرد در تاریخ، باید بگوید پیامبر گرامی اسلام دین را با شکنجه شدن آغاز کرد، با سنگ خوردن آغاز کرد. یعنی اولین کلمه‌ای که شما به ذهن‌تان می‌رسد از پیامبر گرامی اسلام، این است که ما پیامبرمان یک پیامبر کتک خورده است، یک پیامبر محرومیت چشیده، یک پیامبر مظلومیت دیده است.  خب این را باید فضای تبلیغاتی و تعلیماتی ما اینقدر توی ‌مسلمان‌ها جا بیاندازد که دیگران جرأت نکنند یک همچین حرفی را تو فضایی که ‌مسلمان‌ها حضور دارند و وجود دارند، مطرح بکند. اسلام ما با سیزده سال شکنجه شدن و صبر کردن و دم بر نیاوردن پیامبر آغاز شد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۱ ، ۱۶:۲۴
محمد رئوفی

پیامبر گرامی اسلام چندتا ویژگی برای فرزند دختر برشمردند فرمودند که «نعم الولد البنات» چه خوب فرزندانی هستند دختران! بعد ویژگی‌هایی را برای دختران ذکر می‌کنند. اولین ویژگی این است که می‌فرمایند دختران مؤنسات هستند، یعنی اهل انس گرفتن هستند، انس را در خانه ایجاد می‌کنند با پدر انس می‌گیرند. یکی از دعاهای ابراهیم خلیل‌الرحمن این بود که خدایا به من دختری عنایت بفرما. حالا حضرت ابراهیم خلیل‌الرحمن پسر او اسماعیل شهرت آفاق پیدا کردند، ولی دعای او این بود که خدا به او دختری عنایت بکند. بعد فرمودند که دختران پرتلاش‌تر از پسران هستند ویژگی دیگر دختران را فرمودند دختران فعالند پرتلاشند. اینکه دیدید در خانه‌ها دخترها بیشتر از پسرها کار می‌کنند نه اینکه دختر شده باید کار بکند، بحث این است که جوهر کار و فعالیت در دختر بیشتر هست. اگر می‌بیند برادرهایش نشستند، اهل کار نیستند خودش را با آنها مقایسه نکند، این یک ویژگی خدادادی است برای دختران. بعد می‌فرماید دختران اهل آوردن محبت و الفت در خانه هستند شمع محبت را در خانه روشن می‌کنند روحیۀ لطیفی دارند.

اگر دختر را آن‌جوری که پیغمبراکرم(ص) احترام بیشتر برایش قائل بود ما هم احترام بیشتر برایش قائل باشیم، پدرها در خانه، مادرها در خانه محبت بیشتر نسبت به دختران داشته باشند، آن‌وقت دختران در اثر کوچکترین توجهی که در بیرون خانه نسبت به ایشان می‌شود اسیر و عبید محبت دیگران نمی‌شوند، اسیر توجه دیگران نمی‌شوند.

من همیشه در سفارشهایی که می‌پرسند می‌گویند که ما با چه‌جور خانواده‌ای وصلت بکنیم؟ می‌گویم ببینید آیا پسر در خانه‌ای رشد کرده که در این خانه پدر به مادر و دختر آن خانه احترام می‌گذاشته یا نه؟ مهربان برخورد می‌کرده یا نه؟ اگر مهربان برخورد می‌کرده این پسر احتمالاً یاد گرفته درست برخورد کردن با خانمها را.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۱ ، ۰۹:۳۷
محمد رئوفی

دفاع جانانۀ علی(ع) از حرمت رسول‌الله(ص) در برخورد با یک اعرابی

·     در مورد رعایت حرمت رسول‌الله(ص) توسط علی(ع) روایات زیادی داریم به عنوان مثال امام صادق(ع) می‌فرمایند: «یک اعرابى نزد پیغمبر(ص) آمد و مدعى شد که هفتاد درهم بهاى ناقه از او طلبکار است پیغمبر به او فرمود آن را از من دریافت نکردى، گفت نه! فرمود من آن را به تو پرداخته‌ام. اعرابى گفت راضیم که مردى میان من و تو قضاوت کند پیغمبر برخاست با او نزد یکى از مردان‏ قریش به محاکمه رفتند آن مرد باعرابى گفت چه ادعائى به رسول خدا(ص) دارى؟ گفت هفتاد درهم بهاى یک ناقه که باو فروختم، به پیغمبر گفت یا رسول اللَّه چه می‌گوئى؟ فرمود باو پرداخته‏ ام. آن مرد قریشى گفت یا رسول اللَّه شما به طلب او اقرار کردید باید یا دو گواه بیاورید که باو پرداختید و یا هفتاد درهم را باو بپردازید. پیغمبر خشمناک برخاست و رداء خود را می‌کشید و فرمود بخدا من نزد کسى روم که بحکم خداى تعالى میان ما حکم کند با او نزد امیر المؤمنین على بن ابى طالب(ع) به محاکمه آمد. على(ع) باعرابى گفت چه ادعائى به رسول خدا (ص) دارى؟ گفت هفتاد درهم بهاى ناقه‏اى که باو فروختم گفت یا رسول اللَّه چه می‌فرمائى؟ فرمود باو پرداختم گفت اى اعرابى رسول خدا (ص) فرماید من به تو پرداخته‌ام آیا راست می‌گوید؟ گفت نه به من نپرداخته! امیرالمؤمنین شمشیر کشید و گردن آن اعرابى را زد و در بیان علت قبل او به رسول خدا (ص) عرضه داشت یا رسول اللَّه براى آنکه تو را تکذیب کرد هر که تو را تکذیب کند خونش حلال است و قتلش واجب است؛ ... )قَالَ یَا أَعْرَابِیُّ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) یَقُولُ قَدْ أَوْفَیْتُکَ فَهَلْ صَدَقَ فَقَالَ لَا مَا أَوْفَانِی فَأَخْرَجَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع) سَیْفَهُ مِنْ غِمْدِهِ وَ ضَرَبَ عُنُقَ الْأَعْرَابِیِّ؛ أمالی الصدوق ؛ ص102)

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۱ ، ۱۹:۲۳
محمد رئوفی