استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

موسسه بیان معنوی

درباره وبلاگ

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا / پروردگارا مرا در هرکار صادقانه واردکن وصادقانه خارج نما وازسوی خود سلطان ویاوری برای ماقرار ده.
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی / پروردگارا سینه ی مرا گشاده دار و کار مرا بر من آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.
-------------------------------------------
به امیدآنکه مقدمه سازان ظهورحضرتش باشیم
-------------------------------------------
لطفا در معرفی این وبلاگ به دوستان همت کنید.
شهید علمدار :
برای بهترین دوستانتان آرزوی شهادت کنید.
----------------------------------------------
لطفا با وضو معارف اهل بیت را مرور کنید.
-------------------------------------------

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

دوشنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۱، ۰۷:۲۳ ب.ظ

۰

دفاع جانانۀ علی(ع) از حرمت رسول‌الله(ص) در برخورد با یک اعرابی

·     در مورد رعایت حرمت رسول‌الله(ص) توسط علی(ع) روایات زیادی داریم به عنوان مثال امام صادق(ع) می‌فرمایند: «یک اعرابى نزد پیغمبر(ص) آمد و مدعى شد که هفتاد درهم بهاى ناقه از او طلبکار است پیغمبر به او فرمود آن را از من دریافت نکردى، گفت نه! فرمود من آن را به تو پرداخته‌ام. اعرابى گفت راضیم که مردى میان من و تو قضاوت کند پیغمبر برخاست با او نزد یکى از مردان‏ قریش به محاکمه رفتند آن مرد باعرابى گفت چه ادعائى به رسول خدا(ص) دارى؟ گفت هفتاد درهم بهاى یک ناقه که باو فروختم، به پیغمبر گفت یا رسول اللَّه چه می‌گوئى؟ فرمود باو پرداخته‏ ام. آن مرد قریشى گفت یا رسول اللَّه شما به طلب او اقرار کردید باید یا دو گواه بیاورید که باو پرداختید و یا هفتاد درهم را باو بپردازید. پیغمبر خشمناک برخاست و رداء خود را می‌کشید و فرمود بخدا من نزد کسى روم که بحکم خداى تعالى میان ما حکم کند با او نزد امیر المؤمنین على بن ابى طالب(ع) به محاکمه آمد. على(ع) باعرابى گفت چه ادعائى به رسول خدا (ص) دارى؟ گفت هفتاد درهم بهاى ناقه‏اى که باو فروختم گفت یا رسول اللَّه چه می‌فرمائى؟ فرمود باو پرداختم گفت اى اعرابى رسول خدا (ص) فرماید من به تو پرداخته‌ام آیا راست می‌گوید؟ گفت نه به من نپرداخته! امیرالمؤمنین شمشیر کشید و گردن آن اعرابى را زد و در بیان علت قبل او به رسول خدا (ص) عرضه داشت یا رسول اللَّه براى آنکه تو را تکذیب کرد هر که تو را تکذیب کند خونش حلال است و قتلش واجب است؛ ... )قَالَ یَا أَعْرَابِیُّ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) یَقُولُ قَدْ أَوْفَیْتُکَ فَهَلْ صَدَقَ فَقَالَ لَا مَا أَوْفَانِی فَأَخْرَجَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع) سَیْفَهُ مِنْ غِمْدِهِ وَ ضَرَبَ عُنُقَ الْأَعْرَابِیِّ؛ أمالی الصدوق ؛ ص102)

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی