استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

موسسه بیان معنوی

درباره وبلاگ

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا / پروردگارا مرا در هرکار صادقانه واردکن وصادقانه خارج نما وازسوی خود سلطان ویاوری برای ماقرار ده.
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی / پروردگارا سینه ی مرا گشاده دار و کار مرا بر من آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.
-------------------------------------------
به امیدآنکه مقدمه سازان ظهورحضرتش باشیم
-------------------------------------------
لطفا در معرفی این وبلاگ به دوستان همت کنید.
شهید علمدار :
برای بهترین دوستانتان آرزوی شهادت کنید.
----------------------------------------------
لطفا با وضو معارف اهل بیت را مرور کنید.
-------------------------------------------

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

پنجشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۲، ۰۹:۳۴ ب.ظ

۱

وفات شهادت گونه حضرت خدیجه (س)

را به پیشگاه حضرت ولی عصر (ع) تسلیت عرض مینماییم.


خدایا! توفیق بزرگترین فداکاری‎ها در راه خودت را مانند حضرت خدیجۀ‎کبری به ما عنایت بفرما.

توفیق اینکه خدمات و فداکاری‎های خودمان را هر چقدر باعظمت بودند هم بی‎مقدار بدانیم مانند حضرت خدیجۀ‎کبری به ما عنایت بفرما.

همۀ هستی خودش را در راه پیامبر اکرم داد.

در شِعب ابوطالب باید گفت یک‎جورهایی به شهادت رسید چون در محاصرۀ اجتماعی بودند، غذا بهشان نمی‎رسید، هستۀ خرما را در دهان خودشان نگه می‎داشتند یکی‎یکی به همدیگر می‎دادند، این هستۀ خرما یک اشباع کاذبی، یک کمی آرامش بهشان میداد و  از شدّت ضعف به چه زحمتی توی این محاصره توانستند زندگی کنند ، همان ایّام حضرت خدیجۀ‎کبری رحلت فرمودند، در اوج نداری، خانمی که این همه دارایی داشت، وقتی که ازدواج کرد با پیامبر گرامی اسلام، همۀ دارایی‎های خودش را اینقدر راحت در راه خدا، در راه پیغمبر خدا مصرف کرد.

حق داشت پیامبر اکرم به او اینقدر علاقه داشته باشد، تا آخر عمرش پیامبر اکرم هر موقع یاد خدیجه می‎افتاد اشک می‎ریخت، متأثر می‎شد. گروهی از بانوان آمدند خدمت پیامبر گرامی اسلام، حضرت خیلی به آنها احترام گذاشتند، جا برای‌شان انداختند، مقابل آنها متواضعانه و مهربانانه می‎نشستند و برمی‎خواستند، گفتند یارسول‎الله اینها کی‌ها هستند از مکّه آمدند؟ فامیل‎های‌تان هستند؟ خواهران‌تان هستند؟ کی هستند اینها آخر؟ فرمود اینها رفقای حضرت خدیجه هستند، من به احترام حضرت خدیجه برای‌شان احترام قائل هستم.

این شایستگی را پیدا کرد حضرت خدیجۀ‎کبری و چه شایستگی بالاتر از اینکه او مادر فاطمۀ ‎زهرا(س) بشود، مادر فاطمه. اما قصۀ دنیا همین است دیگر، قصۀ دنیا همین است که هیچی سر جایش نیست اگر بنا بود دنیا به کسی وفا کند و محبّت بکند باید به پیغمبر اکرم محبّت می‎کرد، می‎گذاشت خدیجه تا آخر عمر پیامبر اکرم کنار پیغمبر باشد مایۀ آرامش او باشد، مایۀ لذّت و فرح روحی او باشد اما دنیا وفا ندارد.

نظرات  (۱)

۲۹ تیر ۹۲ ، ۱۲:۰۸ مهدی/ تقدیم به آقا محمد عزیز

 

از افطار تا سحرهای ماه مبارک رمضان در صدر اسلام

خوردن و آشامیدن در شبهای ماه رمضان بعد از خواب حرام بود؛ حتی اگر کسی بعد از نماز عشاء هنوز افطار نکرده بود و بعد خوابش می برد و آنگاه بیدار می شد، دیگر نمی توانست چیزی بخورد.

در این میان مردی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که نامش خوات بن جبیر انصاری و برادر عبد الله بن جبیر بود (همان که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم او را با پنجاه نفر از تیراندازان مسئول دهانه دره احد کرده بود، رفقایش گریختند، و او با یازده نفر دیگر پایمردی کردند تا در همان دهانه دره شهید شدند)، در جنگ خندق پیرمردی ناتوان بود و با زبان روزه با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم کار می کرد. هنگام عصر نزد خانواده اش آمد و پرسید: هیچ خوردنی نزد شما یافت می شود؟ گفتند: خوابت نبرد تا برایت طعامی درست کنیم. ولی تهیه غذا طول کشید و او را خواب ربود، در حالی که هنوز افطار نکرده بود. همینکه بیدار شد به خانواده اش گفت: طعام خوردن بر من حرام شد و دیگر امشب نمی توانم چیزی بخورم. صبح که شد به سر کار خود در خندق رفت و به کار حفر خندق پرداخت و سپس از شدت ضعف بی هوش شد. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وقتی وضع او را دید، بسیار ناراحت شد.

لذا خدای تعالی به منظور تخفیف و آسان کردن حکم، آیه : «حتی یتبین لکم الخیط الابیض من الخیط الاسود» من الفجر را نازل نمود که خوردن و آشامیدن را تا جدا شدن سفیدی روز از سیاهی شب حلال کرد.

 

منبع: ماهنامه قرآنی نسیم وحی صفحه 51

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی