استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

موسسه بیان معنوی

درباره وبلاگ

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا / پروردگارا مرا در هرکار صادقانه واردکن وصادقانه خارج نما وازسوی خود سلطان ویاوری برای ماقرار ده.
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی / پروردگارا سینه ی مرا گشاده دار و کار مرا بر من آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.
-------------------------------------------
به امیدآنکه مقدمه سازان ظهورحضرتش باشیم
-------------------------------------------
لطفا در معرفی این وبلاگ به دوستان همت کنید.
شهید علمدار :
برای بهترین دوستانتان آرزوی شهادت کنید.
----------------------------------------------
لطفا با وضو معارف اهل بیت را مرور کنید.
-------------------------------------------

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

آخرین مطالب

یک ذرّه، یک صدهزارم درصد، یک میلیاردم در دلت عُجب بیاید، خدا آناً داغونت می‌کند. هرکی می‌خواهی باشی باش. اصلاً و ابداً شوخی ندارد. مهمترین مراقبت اولیاء خدا از عجب است. بلافاصله بعد از عجب خطا می‌کنی، بلافاصله بعدش...، یک چیزهایی می‌شود، خطاهای فاحش. بعضی‌ها می‌گویند در عرصۀ سیاست چرا بعضی‌ها یک دفعه‌ای یک خطاهای خیلی گُنده‌ای می‌کنند. ما قاعده‌اش را در کتاب‌ها خواندیم، حتماً یک جایی یک گوشه‌ای دلش به عُجب رسیده.

من دارم به شما می‌گویم خدا رحم ندارد سرِ عُجب. آن رحم خدا برای بخشش گناه‌های دیگر است. داستانش را می‌دانید طرف همراه عیسی‌بن مریم می‌خواست برود، بعد رسیدند به آب، آمدند از آب رد بشوند، گفت آقا! من که نمی‌توانم رد بشوم، گفت توکل کن به خدا رد می‌شوی؛ بگو خدا همه چیز دست اوست، رد می‌شوی. یک توکل عمیقی کرد، آمد با ایشان، آمد روی آب، مثل حضرت عیسی‌بن مریم. وسط‌های آب گفت [ولی ما هم آمدیم ها!] شالاب افتاد تو آب. خدایا دارد می‌میرد طرف، حالا رحم کن, بعداً می‌زنی؛ نه! ما سرِ این چیزها شوخی نداریم. یک ذرّه، فوری، اصلاً اثرش می‌آید. اگر خواستید یک چیزی را خیلی مراقبت بکنید، نفس‌تان حال نیاید سرِ؟ عُجب. من کسی هستم ها! آقاجان! خلاصه‌اش کنم، خدا حاضر است گناه بکنی، با گناه سیاه بشوی، می‌فرماید بعد پاکش می‌کنم، ولی با عُجب حاضر نیست سیاه بشوی.

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۱ ، ۲۲:۰۵
محمد رئوفی

دیدید این‌هایی که از حج برمی‌گردند سوغاتی می‌آورند، امام حسین از حج  بر میگردد و هر سال برای همه شما سوغاتی می آورد، تا حاجی‌ها می‌روند مکه بر می‌گردند شما فکر حاجی خودت باش! بگو من هم یک حاجی دارم در راه , می‌خواهم بروم دیدارش، ببینید چه آورده برایمان؟ آب زمزم؟ بهترش را برایت آورده، آب علقمه برای تو آورده، آب اشک چشم تو را برایت آورده.  برو از این حاجی که برگشته سوغاتی‌هایت را تحویل بگیر! ای امام حسین دست ما را بگیر! محرم خیلی ماه با عظمتی است، کم نگیرید محرم را، همین نگاه ها تفاوت بکند، همان حسین حسین خودت را بگیر، رفتارت را هم قشنگ کن به عشق امام حسین، به عشق امام حسین یک چند روزی خوب شو.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۱ ، ۲۱:۵۰
محمد رئوفی

مقدار حرکت ما بسوی خدا مهم نیست

مقدار تلاش ما برای حرکت مهم است.


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۱ ، ۱۸:۱۱
محمد رئوفی

موجیم که آسودگی ما عدم ماست.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۱ ، ۱۵:۵۸
محمد رئوفی

این روایت را بشنوید؛ می‌فرماید «فَتَوَلَّوهُم وَلا تَتَّخِذوا وَلِیجَۀً مِن دونِهِم» حالا این سخن، سخنِ طولانی است که امام صادق(ع) دربارۀ امیرالمؤمنین علی(ع) و فرزندانشان مطرح می‌فرمایند بعد می‌فرماید که خب، «وَ مِنَ الحُسِین اَئِمَۀُ هُداۀٍ اَعطاهُمُ الله عِلمِی وَ فَهمِی» و از حسین فرزندانی، امامانی می‌آیند که خدا فهم و علم من را به آنان داده است، بعد می‌فرماید «فَتَوَلَّوهُم» آنها را ولیّ خود قرار بدهید «وَلا تَتَّخِذوا وَلیجَۀٍ مِن دونِهِم» ولیجه‌ای غیر از ائمه نگیرید. اگر ولیجه‌ای مِن دون اهل‌بیت شما اتخاذ بکنید «فَیَحِلَّ عَلَیکُم غَضَبٌ مِن رَبِّکُم» غضب الهی شامل حال‌تان خواهد شد.

خدا به کی غضب می‌کند؟ کسی که ولیجه اتخاذ بکند مِن دون اهل‌بیت. اصلاً عصبانی می‌شود خدا نابودش می‌کند؛ می‌گوید برو. درصد بالایی از کسانی که در کنار شهید مطهری بودند، از آقای (ش) را ولیجه قرار دادند تروریست شدند. آمار گرفتند در زندان از این گروهکی‌‌هایی که آدم می‌کشتند، قریب به اتفاق‌شان گفتند ما تحت تأثیر افکار (ش) بودیم.

اصلاً غضب می‌کند خدا، تبدیلت می‌کند به تروریست. چرا؟ چرا ولیجه انتخاب کردی؟ این‌جوری بی‌حساب کتاب؟ بعد می‌فرماید و کسی که خدا بهش غضب بکند نابود می‌شود و الی آخر. در عبارات دیگری هم هست که غیر از غضب خدا، یک نکتۀ دیگری را هم اضافه می‌فرماید، این سخن از باز پیامبر گرامی اسلام است، می‌فرماید «وَلا تَتَّخِذوا عَدُوَّهُم وَلیجَۀ» دشمن اهل‌بیت را ولیجه قرار ندهید. از افکار دشمنان اهل‌بیت استفاده نکنید ذی‌نفوذ باشند در شما «فَیَحِلَّ عَلَیکُم غَضَبٌ مِن رَبِّکُم» غضب الهی شامل حال‌تان می‌شود «وَ ذِلَّۀٌ فِی الحَیاۀِ الدُّنیا» ذلیل می‌شوید در دنیا. الان ببینید این بندۀ نمی‌دانم چی دیگر بگویم،  آیا پیر معذول، ذلیل نشد در حیات دنیا؟ خدا ذلیل می‌کند، خیلی عجیب است، خیلی عجیب است. تهدیدهای وحشتناکی از جانب خداست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۱ ، ۰۷:۱۸
محمد رئوفی

قرآن کریم :


«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا»

بابا! آزادی اگر مفهوم مهمی بود، در قرآن بهش تأکید می‌کردند. به آزادیِ بیان تأکید که نکردند ،  

در قرآن «قولِ سَدید» تأکید شده. یعنی آی! مواظب باشید سخن حق بگویید.


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۱ ، ۰۶:۴۶
محمد رئوفی

امام باقر (ع) میفرماید :

من نزد خدا ثواب هزار حج و هزار عمره و هزار غزوه همراه پیامبر را ضمانت میکنم برای آن کسی که ندبه کند برای امام حسین ع و بر او بگرید واهل خانه اش را امر کند به گریه کردن بر او و در خانه اش عزا بر پا کند، با آشکار کردن ضجه و فریاد بر مصیبت امام حسین ع و همدیگر را بر این مصیبت تسلیت بگویند. گفتم : چگونه به همدیگر تسلیت گوییم ؟ فرمود : می گویی : خداوند اجر ما را به خاطر مصیبت و عزای امام حسین ع بزرگ بدارد و ما و شما را به همراه ولیش مهدی آل محمد (عج الله) از خون خواهان او قرار دهد. (وسائل شیعه ج14 ص510)

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۱ ، ۱۲:۰۲
محمد رئوفی

ایمان وقتی که سلسله‌مراتب می‌رسد به اولیاء خدا، تازه خودش را نشان می‌دهد. امام صادق(ع)، یکی از یارانش را نشان داد فرمود: هیچ‌کسی مثل او نمی‌شود برای من. گفتند: مگر او چگونه است؟ فرمود: من اگر به او بگویم این سیب، نیمی از این سیب حلال است، نیمی از این سیب حرام، تهِ دلش هم سؤال ایجاد نمی‌شود. چرا؟ آخر چرا؟ یابن رسول‌الله چرا؟! سؤال ایجاد نمی‌شود. نه چون نادان است سؤال نمی‌کند، نه چون انسان ساده‌لوحی است پرسش نمی‌کند، نه چون انسانی است که عقل ندارد و پرسش نمی‌کند، از بس می‌فهمد و از بس مؤمن است.

من علّت حلال و حرام بودن این سیب را بفهمم، دیگر نمی‌پرسم. آقایان! یک جواب به من بدهید من بحث را جمع کنم، اگر امام صادق(ع)، بگوید نیمی از این سیب حلال است، نیمی از این سیب حرام است، ما اگر علّت این حرام و حلال بودن نیمی از این سیب را بفهمیم، دیگر پرسش نمی‌کنیم، می‌گوییم خب حالا می‌دانیم. درست است آقایان؟! بله؟ این علم من به حرام و حلال بودن نیمی از سیب اهمیّتش بالاتر است یا علم من به صداقت امام صادق(ع)، ایمان من به صداقت امام صادق(ع)؟ آقا! من تو را خیلی قبول دارم، چشمم چیز دیگری ببیند می‌گویم اشتباه کرده، با عقلم به ایمان تو رسیدم ولی دیگر پای ایمان تو ایستاده‌ام.

آدم اوّل محاسبه می‌کند بعد ایمان می‌آورد. ایمان که آورد تمام است دیگر. آمد گفت: آقا! قیام کنید. آقا فرمود: می‌روی توی تنور؟ گفت: آقا! تنور چرا؟ من زن و بچّه‌ام منتظر هستند، من چه خطایی ازم سر زده؟ تنور روشن بود آخر آقا! می‌فرمایید بروم. آقا فرمود: خب بله من می‌دانم روشن است، برو توی تنور دیگر، مگر نمی‌خواهی من بیایم قیام کنم؟ گفت: آقا! مگر بخواهید قیام کنید من را می‌فرستید تنور آتش؟ گفتیم قیام کنید با دشمن‌ها مبارزه کنیم، جنگ راه بیندازیم. آقا فرمود: خب حالا شما بنشینید فعلاً.

یکی از یاران‌شان آمدند از نزدیکان. فرمود: فلانی! برو توی تنور. این دلش ریخت. آن آقا رفت توی تنور، این رنگش پرید، آن آقا توی تنور بود این داشت جلزّ و ولز می‌کرد. بعد از مدّتی آقا امام صادق(ع)، فرمود: خب، بی‌قرار هستی، برو برو برو ببین رفیقت چیکار کرد توی تنور. دوان‌دوان آمد دید وسط آتش نشسته دارد تسبیح می‌گوید، ذکر می‌گوید. تو نسوختی؟ نه. تو اینقدر به امام صادق ایمان داری؟ بله.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۱ ، ۱۵:۱۶
محمد رئوفی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۱ ، ۱۱:۴۲
محمد رئوفی