استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

موسسه بیان معنوی

درباره وبلاگ

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا / پروردگارا مرا در هرکار صادقانه واردکن وصادقانه خارج نما وازسوی خود سلطان ویاوری برای ماقرار ده.
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی / پروردگارا سینه ی مرا گشاده دار و کار مرا بر من آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.
-------------------------------------------
به امیدآنکه مقدمه سازان ظهورحضرتش باشیم
-------------------------------------------
لطفا در معرفی این وبلاگ به دوستان همت کنید.
شهید علمدار :
برای بهترین دوستانتان آرزوی شهادت کنید.
----------------------------------------------
لطفا با وضو معارف اهل بیت را مرور کنید.
-------------------------------------------

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

آخرین مطالب

تا پیامبر دست امیرالمؤمنین را بالا برد. مسلمان بود طرف، پای رکاب داشت جنگ می‌کرد، حج کرده بود. آمد گفت: یا رسول‌الله! خدا فرموده علی‌بن ابیطالب جانشین توست؟ رسول خدا فرمودند: بله خدا فرموده. گفت: آقا! یا رسول‌الله! بگو خدا همین الان من را به قتل برساند، نابودم بکند، بلا سر من بیاورد، دیگر من نه این خدا را می‌خواهم، نه قیامت را می‌خواهم، نه دین را. همه را گذاشت کنار، کافر شد، نتوانست برگردد.

خدا همان‌جا بلا را بر سرش نازل کرد و جلوی چشم جمعیّت این قربانی عید غدیر بود، قربانی نه به معنای خوشگل کلمه، بلکه نفله شد، همه آمدند صف. آقا! «بَخٍّ بَخٍّ لَکَ یَا عَلی»، ها! ایمان آوردند. حالا بعضی‌هایشان هم ظاهری، رو کم‌کنی.

یک کلامی دارد آنجا فاطمۀ زهرا(س)، می‌فرماید: اباالحسن!...، الهی فدایش بشوم، همیشه حضرت زهرای اطهر امیرالمؤمنین را به اباالحسن صدا می‌زدند. یا اباالحسن! فکر نکن دشمن تو در میان این جمعیّت همین یک آدمی بود که آمد جلو اعتراض کرد، فراوان هستند در میان جمعیت کسانی که به تو ایمان نمی‌آورند و دشمن تو هستند، جرأت نمی‌کنند بیایند جلو.

چه‌جوری اوج تزکیه، حقیقت تزکیه رخ می‌دهد؟ آن‌وقتی که ایمان به پیامبر که آوردی، ایمان به اولیائش هم بیاورید. تو را به‌خدا اگر خدا اشاره کرد، کم نگذارید. مسئلۀ ولایت فقیه، ایمان آوردن به حقیقت ولایت فقیه. حضرت امام فرمود: ولایت فقیه یک مسئلۀ احکام نیست، بالاتر از این حرف‌هاست. حضرت امام ولایت فقیه را یک مسئلۀ اعتقادی می‌دانستند، حضرت امام بروید کلماتش را دربارۀ ولایت فقیه بخوانید، ولایت فقیه را با ایمان آدم‌ها گره زدند.

الان بعضی از جوان‌ها در جریان ازدواج می‌آیند می‌گویند که خب این آدم خوبی است ولی ولایت فقیه را قبول ندارد، من چیکار کنم؟ من می‌گویم: من نمی‌دانم، ببین اگر اشتباهی قبول ندارد، خب حالی کنید قبول داشته باشد، اگر نه اشتباهش هم برطرف می‌کنی باز هم قبول ندارد، دیگر جای تأمّل است.

قرار ما برای ظهور حضرت، این خطّ و این نشان. کسانی که خیلی مؤمن هستند و ولایت فقیه را قبول ندارند، آقا بیاید جزء مخالفان حضرت قرار خواهند گرفت. کسانی که به دستور حضرت از مؤمنین، از شیعیان گردن زده خواهند شد.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۱ ، ۰۶:۳۷
محمد رئوفی

امام حسینعلیه‌السلام در دعای عرفه عرضه می‌دارد: خدایا! نعمت‌هایی که نخواسته ابتدا کردی به آن، من چه جوری آخر اینها را شکرش را به جا بیاوریم؟ اگر من خواسته بودم، تو داده بودی، مانده بودم زیر شکرش، من نخواسته تو دادی، شد دو تا، دو برابر شد محبت خدا. این را برای چه می‌گویم؟ برای اینکه نگاهت را به نماز درست کنی. خدا منت گذاشته سر ما گفته بیا نماز بخوان. برای اینکه احساست را نسبت به نماز درست کنی. جرأت نکنی نماز را ترکش بکنی. برای چه؟ می‌گویی بابا محبت کرده، زشت است آخر! اِه، نمی‌شود اصلاً اِه!

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۱ ، ۰۶:۳۴
محمد رئوفی

عبادت دریچه‌ای است به سوی هدف،

فقط سر عبادت ما نزدیک‌ترین لحظه به هدف هستیم،

فقط سر عبادت ما از زواید دنیا خلاص می‌شویم، و به هدف نزدیک می‌شویم.


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۱ ، ۰۶:۲۶
محمد رئوفی

اگر شما یک بیت شعر در رثای اباعبدالله الحسین بخوانید وجبت له الجنة، یک کمی به باطن قصه نگاه بکنید ، ظاهر را نباید نگاه بکنید، یک کمی قصه تفسیر دارد، پیچ دارد، روز عرفه همه را خدا در عرفات جمع کرده، بعد می‌فرماید: من اول نگاه می‌کنم به زائر قبر اباعبدالله الحسین، حج را گذاشته قبله‌گاه مسلمین، بعد می‌فرماید: یک دانه زیارت کربلا هفتاد حج قبول شده است، یک کمی آدم گیج می‌شود، خب عیبی ندارد، یک کمی گیج شدن که اشکال ندارد، یک کمی گیجی اصلاً این جاها انگار لازم است .

حسنش به همین است که حج را محور تعظیم شعائر الهی قرار بدهد , بعد یک امام بیاید صدا بزند یک دانه کربلا هفتاد حج قبول شده است، یک دفعه‌ای آدم حدس می‌زند که نکند حج، خیلی اهمیت دارد، ولی مهم‌ترین فائده و اهمیتش این است که بشود یک تعریفی از کربلا ارائه داد.

این‌ها یک کمی قصه‌اش پیچ دارد دیگر، نماز یومیه واجب شده بعد امیرالمؤمنین علی ع می‌فرماید: انا صلاة المؤمنین، من نماز مؤمنین هستم، اصلاً من نمازم، شما این‌ها را یک کمی باید با باور عمیق و با تفکر و با صفای دل، درش غور بکنید، ببینید چه ان‌شاءالله گیرمان می‌آید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۱ ، ۰۶:۱۸
محمد رئوفی

چه چیزی جز ایمان زندگی را برای انسان زیبا خواهد کرد، سختی‌هایش را برای انسان قابل تحمل؟ چه چیزی جز ایمان و نگرشی که ایمان به آدم می‌دهد زندگی را زیبا خواهد کرد و انسان را غرق در مستی لذائذ هستی قرار خواهد داد؟ که خدا فرمود «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ»، ببین من شما را خلق‌تان کردم پس بندگی کنید، خلقت اینقدر زیباست، اینقدر شکر می‌خواهد که یک عمر آدم باید به‌خاطرش بندگی کند، کسی که زیبایی خلقت خودش را نمی‌بیند دچار بسیاری از کشش‌ها و هواهای نفسانی می‌شود.

ایمان زندگی انسان را سرحال قرار میدهد، هر کی دیدی آدم کسلی است، حال ندارد برای زندگی, دویدن، تلاش کردن، نمی‌تواند زیبا نگاه بکند به اطرافیانش به خودش، بی‌طاقت است, ایمان ندارد، امام باقر(ع) فرمود «مَن کَسَلَ فِی اَمرِ دُنیاهُ فَهوَ فِی اَمرِ آخِرَتِه اَکسَل»، کسی توی دنیای خودش کسل باشد، توی آخرت هم کسل‌تر است، این دیگر حال نماز خواندن ندارد، چی فکر کردیم؟

بعضی‌ها فکر می‌کنند علمای دین می‌آیند می‌گویند آقا! ما با نمازت کار داریم، سر نماز با نشاط باش، به زندگیت چیکار داریم؟ هرجوری خواستی رفتار بکن، صبح آمدی بیرون بروی سرکار چرا دَمَغ بودی؟ چرا سرحال نبودی؟

مؤمن حال دارد برای زندگی کردن، به‌خدا یک ذره از غم‌های امیرالمؤمنین توی دل ما بود، توی عمرمان دیگر دست به کار نمی زدیم در حالی که امیرالمؤمنین شد کشاورز نمونۀ مدینه، دست از کار برنداشت، زیبا نگاه می‌کند، قدرت دارد برای زندگی کردن، حال دارد برای زندگی کردن، والّا به‌خدا ننگ است بیماری‌های افسردگی و عصبی برای بچه شیعه‌ها، ایمان چه غوغایی می‌کند در دل‌ها؟ منتظر نباشید اینها را به این سهولت در صحنه‌های فیلم‌ها و رمان‌ها و داستان‌ها ببینید، هنرمندها این چیزها را باید شهود کنند اول خودشان تا به منسۀ ظهور برای شما بگذارند.

خواستید جایی ببینید بروید توی اولیاء خدا و کوچولوهایشان هم، جوجه‌هایشان، رزمندۀ خودمان ببین چه غوغایی بود، ایمان حال زندگی کردن به آدم می‌دهد.

 تو حال داری برای زندگی کردن مؤمنانه؟ تقوا برنامۀ زندگی به آدم می‌دهد، تو حرام و حلال الهی را رعایت بکن «خالِفوا اَهوائَکُم لِطابَت عیشُکُم»، امام سجاد فرمود شما طبق مقررات الهی عمل بکنید، چشم‌تان را از لذت ببندید امکان لذت بردن بیشتر برایتان فراهم می‌شود.

اساساً دستورات الهی اولین اثرش این است که زندگی آدم تنظیم می‌شود، کسی ایمان و تقوا داشت زندگی بسیار پر رونقی خواهد داشت، کلام، تمام، خدا هم برکاتش را می‌فرستد، امام حسین(ع) وقتی این آیه را می‌خواند نگاه دارد به دوران زندگی زیر سایۀ امام زمان(ع) و جنبۀ تبشیری این آیه را نگاه می‌کند به یارانش مژده می‌دهد غصه نخورید، یک روزی مهدی ما خواهد آمد، من هم برمی‌گردم، بعد چه خواهد شد؟ بعد توصیف می‌کند آن زندگی شیرین این‌جوری را، با این مختصات را.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۱ ، ۱۹:۴۱
محمد رئوفی

در خارج از کشور سخنرانی داشتم ، یک آقای استاد دانشگاهی دعوت کرد خانه اش و می گفت: این بحثی که کردید حجاب یک مسئلۀ عقلانی است من این را می‌خواستم یک خاطره برای شما نقل کنم:

خانم دانشجویی که می‌خواست کنفرانس بدهد، مینی‌ژوب پوشیده بود ، یعنی یک جوری پوشیده بود که سبک‌تر از وقت‌های دیگر بود، من پنج نمره از کنفرانسش کم کردم از مقاله‌اش کم کردم، به خاطر پوششش، یک میتینگی در دانشگاه توسط این دانشجوها راه افتاد، گفتند که ایشان آمده تبعیض مذهبی قائل شده چون مسلمان است، به حجاب علاقه‌مند است، مثلاً پوشش ما را نپسندیده نمرۀ ما را کم کرده.

مسئولین دانشگاه من را دعوت کردند گفتند: که شما چرا این کار را کردید؟ من گفتم ایشان وقتی پوشش خودش را کم کرده بود و جذاب سر کلاس ظاهر شده بود، موجب شد که به اصطلاح نقد علمی در کلاس کاهش پیدا کند، می‌گفت آقا بعد از این آیین‌نامه شد، از این به بعد دانشجو بخواهد کنفرانس بدهد باید لباس رسمی بپوشد.

خب اگر آمریکایی‌ها و کانادایی‌ها همین‌جوری ادامه دادند به پوشیه و مغنه و نمی‌دانم اینها رسیدند آن وقت ما چه خاکی به سرمان بریزیم، این هم شما می‌گویید که حزب‌اللهی‌ها رفتند، یا مثلاً در آمریکا هفتاد درصد از موفق‌ترین مدارس‌شان آمار گرفتند به صورت معنا داری دیدند مدارس موفق آمریکا هفتاد درصدشان مدارسی بودند که اختلاط دختر و پسر نداشتند، در انگلستان شروع کردند به جدا کردن دانشکده‌ها از همدیگر.

من متأسفم که بعد از سی سال از انقلاب انگار هیچ عقلی نبوده که از حجاب دفاع کند و هیچ عقلانیتی در حجاب نیست، در هواپیما، در دانشگاه، در برخی از مقررات دانشگاهی می‌خواهند در مورد حجاب صحبت کنند می‌گویند ارزش‌های اسلامی را پاس بدارید و از حجاب صحبت می‌کنند. بنده معتقدم ما وقتی برای نظافت، برای غذا خوردن درست، برای یک ورزش توصیه می‌کنیم به همدیگر از ارزش‌های اسلامی مگر یاد می‌کنیم؟ اینها را اینقدر عقلانی می‌دانیم نیاز نمی‌دانیم که خدا را واسطه قرار بدهیم، خب حجاب هم همین است.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۱ ، ۱۴:۳۵
محمد رئوفی


خدای متعال دوست ندارد بخاطر گناهانت افسرده شوی.


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۱ ، ۲۲:۴۱
محمد رئوفی

هیئت شهدای گمنام - هر هفته پنج شنبه ها ساعت 20

میدان منیریه خیابان فرهنگ حسینیه قهرودیها

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۱ ، ۰۷:۲۶
محمد رئوفی

در روایات دارد که بهترین، بیشترین عبادت حضرت ابوذر تفکر بود.

 مساجدمان بیشتر الان جای فکر است؟ جای ذکر است تا جای فکر. تا نماز تمام می‌شود، سر، صدا، چی... بابا یک دقیقه سکوت! امام صادق ع فرمود چی؟ یکی از پرسوادترین تعقیبات‌ها تفکر است. تو کدام مسجدی رسم است؟ شما الان به من بگو، که مردم تفکر کنند به عنوان تعقیبات. اصلاً تو رسم‌های اجتماعی‌مان نیست.

یا مثلاً شاید تو نماز، مسجد مکروه است صدای بلند، مال همین باشد که مغایر تفکر است. ذکر و فکر خواهر برادر هستند، دو قلو هستند، همسان هم هستند، ولی بالاخره می‌شود یکی‌اش را داشت بدون آن یکی. ذکر بدون فکر کم کم می‌شود ورد. البته حال هم نباشد دیگر کامل ورد است.

تفکر، حرکت بین همان معلومات قبلی‌ات است که داری. منتها ماها یک قدرت دیگری را نداریم، ضعیف است، آن قدرت توجه است، یک کسی باید ما را توجه‌مان را جلب بکند به یک موضوعی تا در مورد آن موضوع تفکر بکنیم. تفکر باید با قدرت توجهی شخصی‌مان باشد. ولی ما آن را نمی‌توانیم متمرکز رویش چه بکنیم، مدام بر سر یک موضوع تفکر بکنیم.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۱ ، ۰۶:۴۲
محمد رئوفی

امیرالمومنین می‌فرماید:


شما به عمل به آنچه که می‌دانید محتاج‌تر هستید،


تا به دانستن آنچه که نمی‌دانید.


خیلی معانی دارد. این یعنی یکی از معانی‌اش این است که: بابا یک مقدار علم کار آدم را می‌سازد. اگر تو هی می‌خواهی یک علم اضافه کنی، یعنی یک نفس چموشی داری، که هی قانع نمی‌شود، می‌گوید ببین یک استدلال دیگر بیاور شاید راضی شدم. بعد دوباره دو روز راضی می‌شود، دوباره می‌گوید نفس چموش. می‌گوید ببین ! یک استدلال دیگر، یک آگاهی دیگر بده. ببین! تو حالِت خوب نیست! هی علم اضافه می‌کنی که چی؟ گر در خانه کس است چند حرف بس است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۱ ، ۰۶:۲۰
محمد رئوفی

هر موقع درک کردی، لمس کردی، درک نه، حس کردی که چرا آقای بهجت سرش را بلند نمی‌کرد این طرف آن طرف را نگاه بکند، اینقدر مراقبت برای انسان لازم است، باور کردی معنویت را، باور کردی غیب را، باور کردی بابا یک چیزهایی است، یک خبرهایی است، اثر می‌گذارد روی آدم. آنوقت باور می‌کنی که یک غذا لقمه حرام با لقمه حلال چقدر فرقش است! باور می‌کنی کلمه‌ی نابجا  , غیبت کردن ، غیبت که هیچی، حرف بزند آدم به چه نیتی، باور می‌کنی، باور می‌کنی نیت تو در عالم اثر دارد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۱ ، ۰۶:۱۳
محمد رئوفی