استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

موسسه بیان معنوی

درباره وبلاگ

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا / پروردگارا مرا در هرکار صادقانه واردکن وصادقانه خارج نما وازسوی خود سلطان ویاوری برای ماقرار ده.
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی / پروردگارا سینه ی مرا گشاده دار و کار مرا بر من آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.
-------------------------------------------
به امیدآنکه مقدمه سازان ظهورحضرتش باشیم
-------------------------------------------
لطفا در معرفی این وبلاگ به دوستان همت کنید.
شهید علمدار :
برای بهترین دوستانتان آرزوی شهادت کنید.
----------------------------------------------
لطفا با وضو معارف اهل بیت را مرور کنید.
-------------------------------------------

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

آخرین مطالب

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ابلیس» ثبت شده است

خلاصه کتاب داستان هایی از ابلیس وشیطان

مؤلف:سید محمد میر سلطانی


ابلیس که اسم اول آن عزازیل است از همان جوانی در میان قوم خود مشغول عبادت و بندگی خداوند بود تا بزرگ شد .وقتی تصمیم به ازدواج گرفت با دختری به نام لهبا که آن هم ازطایفه ی جن بود ازدواج کرد و فرزندان زیادی از آن ملعون به جود آمده که از شمارش بیرون رفت که همه ی آنها مشغول عبادت خداوند بودند و در میان آنها عبادت و بندگی ابلیس از همه ی آنها بیشتر بود وسپس او را به آسمان اول و بعد دوم و سپس او را به آسمان هفتم و با ملائکه ی هر آسمان خدا ستایش می کرد تا وقتی که خداوند آدم را خلق کرد

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۱۷
محمد رئوفی

به مناسبت نیمه شعبان در هیئت شهدای گمنام/پیامک خبری

دو ویژگی مهم شرایط امروز

فرازهای کوتاهی از سخنرانی حجت الاسلام پناهیان به مناسبت نیمه شعبان در هیئت شهدای گمنام:

  • آخرالزمان با وجود همۀ فتنه‌هایش، شرایط را برای رشد مؤمنین فراهم می‌کند. شرایط امروز، ما را به سوی رسیدن به «قوت قلب فوق‌العاده» سوق می‌دهد/طبق روایات، یکی از ویژگی‌های مهم یاران حضرت، قوت قلب فوق‌العادۀ آنهاست. چیزی که امروز برای ما رشد عالی محسوب می‌شود و حتی از روحیۀ شهادت‌طلبی هم بالاتر است، افزایش قوت قلب است.
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۲۰
محمد رئوفی

ابتدا عرض کنم هر امری از امور معنوی، هر فضیلتی از فضایل اخلاقی و حتی هر عبادتی از عبادات ما، به سهولت می‌تواند سنگ راه ما قرار بگیرد و ما را از حقیقت عبادت باز بدارد. روز اولی که داستان خلقت انسان آغاز شد، در آغاز ماجرا خدا داستان کوچکی طراحی کرد و اثراتش را هم تا امروز برای ما باقی نگه داشته. یعنی در سریال خلقت آدم و حیات بشر و زندگی و بندگی، این داستان کوچک برای همیشه حضور خواهد داشت.

آن داستان این بود که ابلیس «أَبَى وَاسْتَکْبَرَ» استکبار کرد و به آدم سجده نکرد. «فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ أَبى‏ وَ اسْتَکْبَرَ»(بقره/34) ولایت‌گریزیِ ابلیس وقتی به نمایش گذاشته شد، دیده شد که این ولایت‌گریزی با تکیه به شش هزار سال عبادت بوده است(فَاعْتَبِرُوا بِمَا کَانَ مِنْ فِعْلِ اللَّهِ بِإِبْلِیسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِیلَ وَ جَهْدَهُ الْجَهِیدَ وَ کَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ)(نهج‌البلاغه/خطبه192). در اول داستان خلقت حضرت آدم، ما داریم با پدیده‌ای مواجه می‌شویم: با پدیدۀ مخالفت با ولیّ خدا ـ حضرت آدم(ع) ـ توسط کسی که اهل عبادت است.

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۸:۴۸
محمد رئوفی

  • دوتا از نایب‌های خاصّ امام موسی‌بن جعفر(ع) گفتند: ما هفت‌تا امام بیشتر نداریم، امام هشتم دیگر نیست، شدند رؤسای مذهب واقفیّه، اطراف کرمان هستند، از بقایای این تفکّر، من به اینهایی که هستند نمی‌خواهم جسارت بورزم، دیگر به صورت موروثی این برای‌شان باقی مانده، توی تانزانیا توی مسجدشان رفتم آقا! مستحبّاتی که توی مسجد شیعی اینها رعایت می‌شد توی یک‌دانه از مسجدهای ایران رعایت نمی‌شد، چقدر فوق‌العادّه عالی. من گفتم به رفقا نگاه کن ابلیس اینها را اصلاً مزاحم‌شان نمی‌شود، ما بخواهیم این دقّت‌ها را توی مسجدمان داشته باشیم ابلیس هزارتا سنگ می‌اندازد ، ولی ابلیس اینها را می‌گوید نه بخوانید، قشنگ، همۀ صحبت‌های امام صادق را گوش بدهید عزیزم! راحت باش، راحت باش. چرا؟ چون سرِ امام رضا متوقّف شدند.
  • ما کسانی را داشتیم در زمان غیبت صغری از علماء بزرگ بودند، سرِ نائبان امام زمان با امام زمان مشکل پیدا کردند، در طول تاریخ یک کسی که عالم شیعه باشد بشود ناصبی، یعنی نفرین بکند به ائمّۀ هدی یک نفر بوده به نام احمدبن هلال در زمان غیبت صغری. این به جای اینکه یک مشکل اصلی دیگر را حل بکند هِی خودش را با ظاهر دین تطبیق داده، هِی خودش را با ظاهر دین تطبیق داده.
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۱ ، ۱۹:۳۵
محمد رئوفی

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۱ ، ۱۸:۳۰
محمد رئوفی

سیاست‌مداری که عبد نباشد، یا دچار خطا می‌شود یا خیانت /ابلیس دوست دارد ما به خواسته‌های خود فکر کنیم نه به هویت خود / انسان یا عبد خداست یا عبد طاغوت /اگر عبد خدا نباشیم، عبد طاغوت خواهیم شد/ عبد طاغوت قاتل امام حسین(ع) هم می‌شود/ عبد طاغوت اختیارش دست خودش نیست .

در ادامه فرازهایی از سخنان ایشان را می‌خوانید:
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۱ ، ۱۷:۰۷
محمد رئوفی

اخلاق برای تو بندۀ من، فضای تمرینی است برای عبودیت. برای اطاعت فرمان‌های نابه‌هنگام من. هِی بعضی‌ها به من می‌گویند تو چرا هِی چپ می‌روی راست، گیر می‌دهی به ولایت؟ گفتم بابا! ولایت همان اطاعت از خداست، منتها اطاعت در یک سری دستورات روتین می‌شود همین اطاعت. همچین که دستور نابه‌هنگام می‌دهد که عکس‌العمل ما را ببیند، این اسمش می‌شود ولایت. آنجا بهش می‌گویند ولایت. حالا دست امام زمان باشد یا دست خودِ خدا باشد، فرق نمی‌کند. که حالا این هم حتماً تفاوتش را می‌دانید ، فرمان‌های روتین و ثابت پذیرشش سهل‌تر است، از فرمان‌هایی که یک دفعه‌ای بخواهد آدم را تغییر بدهد. سر چهارراه ایستادی پشت چراغ قرمز، راحت چراغ قرمز را تحمّل می‌کنی. یک دفعه‌ای افسر می‌آید می‌گوید هنوز صبر کنید، سبز شده بایستید. یک دفعه‌ای ناراحت می‌شوی.این سخت‌تر است تحمّلش، این یعنی ولایت. آقا! دستور افسر با چراغ قرمز فرق نمی‌کند، حتی در تمام کتاب‌های قوانین راهنمایی رانندگی گفتند که این مهمتر از چراغ قرمز است، تو نمی‌توانی بگویی برو کنار آقا! چراغ سبز شد، مثل اینکه افسر هستی خودت نمی‌فهمی ها! چه خبر است. می‌گوید ببین! افسر هستم، تو اولاً بیا گواهینامه‌ات را بده من یک منگنه کنم؛ در گواهینامه نوشته فرمان من مهمتر از چراغ قرمز است. این چراغ قرمز وقتی است که من نیستم، یا وقتی من نمی‌خواهم دستوری بدهم. می‌گویم باشد، من اینجا ایستادم ولی همین را اجرا کنید.ولایت یعنی آن دستور مافوق چراغ قرمز و سبز. حالا چه خدا مستقیم بگوید، که به ابلیس گفت سرنگون شد، چه پیغمبر خدا بگوید چه ائمۀ هدی(ع)، چه هر کس دیگری که بر انسان ولایت دارد، مثل پدر و مادر. و تا هم می‌گویی ولایت این می‌گوید این می‌خواهد برساند به ولایت‌فقیه. نه به قرآن قسم! . پدر و مادر تو دستور نابه‌هنگام بی‌ربط صادر کنند، گوش نکنی در آن بخش واجب، هیچی! دینت بر هواست. مامانت می‌گوید من راضی نیستم، رفتی. بابایت می‌گوید راضی نیستم، نمازت اصلاً قبول نمی‌شود. حالا مامانت، بابایت، چقدر آدم دین‌داری هستند، دین‌دار نیستند، جاهل هستند، عالم هستند، هر چی هستند. یک نوعی ولایت دارند ، درصدی از ولایت. هر درصدی از ولایت هرکی دارد، همین کار را می‌کند دیگر.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۱ ، ۰۹:۳۸
محمد رئوفی