یادداشت 344: الان فصل کدام امتحان است ؟؟؟
چهارشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۰۹ ق.ظ
- یک تحلیلگر سیاسی که نداند جامعهاش در حال امتحان پس دادن است و نداند الان از کدام امتحان بیرون آمده و وارد کدام امتحان شده است، وقتی میخواهد وضع جامعه را بررسی کند و راهبردی برای عبور از مشکلات بدهد، اگر نداند در چه وضعیت امتحانی قرار دارد و باید در این امتحان چگونه رفتار کند، تحلیلش آمیخته با جهالت است. چون حیات بشر خارج از امتحان قابل تصور نیست.
- اینکه ما به رفاه برسیم، یعنی با رفاه امتحان بشویم. اینکه ما مشکل اقتصادی داریم، یعنی با مشکلات اقتصادی امتحان میشویم. اینکه ما در محاصره هستیم، یعنی در محاصره داریم امتحان میشویم.
- متاسفانه بعضیها با بلاهت به محیط خود نگاه میکنند. چون امتحانات الهی را در نظر نمیگیرند و فصلهای امتحانی را نمیفهمند. باید دید الان فصل چه امتحانی است؟
- خداوند متعال هم از فرد امتحان میگیرد و هم از جامعه. ما تا وقتی نفَس میکشیم در بستر امتحانات الهی قرار داریم. چه اعتقاد به خدا داشته باشیم و چه نداشته باشیم؛ به هر حال خدا از ما هم امتحان میگیرد. چون خداوند جهان، جامعه، تاریخ و همۀ حیات را برای امتحان آفریده است(الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ؛ ملک/2) پس بر سر اصل امتحان بحثی نیست، فقط بحث و اختلاف نظرها میتواند بر سر این باشد که خداوند الان دارد از ما چه امتحانی میگیرد و الان فصل کدام امتحان است؟
«حیاتشناسی» فقر بزرگ ما در آموزشهای دینی است
- مشکل عمدۀ ما این است که هنوز نفهمیدهایم برای «امتحان» زندگی میکنیم، یعنی حیات خودمان را نشناختهایم. هم خداشناسی و هم انسانشناسی در جای خود لازم است، ولی این انسان در حرکت به سوی خدا، از بستر حیات عبور میکند. فقر بزرگی که ما در آموزشهای دینی خودمان داریم بر سرِ «حیاتشناسی» است. حیاتشناسی حلقۀ مفقودهای است که ما در میان معلومات دینی خود داریم.
- ما در مدرسه، دانشگاه و مطالعات عمومی خودمان، باید خیلی به حیاتشناسی بپردازیم. بحث «امتحان» رکن رکین حیاتشناسی است. بحث امتحان یک بحث اخلاقی نیست، چون اخلاق به ملکات و فضایل و رذایل انسان میپردازد ولی امتحان جزء علم حیاتشناسی محسوب میشود. امتحان جزء انسانشناسی و خداشناسی نیست.
سخن گفتن از امتحان، سخن گفتن از بستر دینداری است. سخن گفتن از امتحان، سخن گفتن از احکام الهی و رفتارهای انسان نیست، بلکه سخن گفتن از بسترِ تلفیق دستورات خدا و رفتارهای انسان است. اصلاً احکام الهی و رفتارهای انسان در همین بستر معنا پیدا میکنند. لذا رفتار خوب خارج از دایرۀ امتحان، رفتار خوب خارج از انتظار خداوند(توقع خدا از ما) است که فایدهای ندارد. احکام الهی خارج از امتحان برای ما چه سودی دارد؟ بایدها و نبایدها وقتی در ظرف امتحان به ما میرسند و از ما رفتار خاصی را طلب میکنند، آنوقت است که معنا پیدا میکنند.
- سخن گفتن از امتحان، سخن گفتن از حیاتشناسی است. ما باید حیات را بشناسیم، چون قرار است در بستر حیات، امتحان پس بدهیم. بحث امتحان زیرمجموعۀ حیاتشناسی است. در حیاتشناسی، سنتها و قواعد حاکم بر حیات فردی و اجتماعی بشر مورد بحث قرار میگیرد.
- در علم حیاتشناسی، قواعد حاکم بر عالم هستی را مورد مطالعه قرار میدهیم تا بفهمیم از کجا میخواهیم عبور کنیم تا به خدا برسیم. اگر انسانها حیاتشناسی نداشته باشند و فقط خودشناسی و خداشناسی داشته باشند، گاهی به اشتباه میافتند، لذا مدام میپرسند: «پس چرا من به خدا نمیرسم؟ من چهکار کنم تا به خدا برسم؟ چرا وقتی این کارها را انجام دادم به نتیجه نرسیدم؟» در حالی که همۀ دستورات الهی در بستر امتحان معنا پیدا میکنند.
من قراراست با چی امتحان شومُ یعنی من در آینده چگونه زندگی میکنم