استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

موسسه بیان معنوی

درباره وبلاگ

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا / پروردگارا مرا در هرکار صادقانه واردکن وصادقانه خارج نما وازسوی خود سلطان ویاوری برای ماقرار ده.
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی / پروردگارا سینه ی مرا گشاده دار و کار مرا بر من آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.
-------------------------------------------
به امیدآنکه مقدمه سازان ظهورحضرتش باشیم
-------------------------------------------
لطفا در معرفی این وبلاگ به دوستان همت کنید.
شهید علمدار :
برای بهترین دوستانتان آرزوی شهادت کنید.
----------------------------------------------
لطفا با وضو معارف اهل بیت را مرور کنید.
-------------------------------------------

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

آخرین مطالب

۶۲ مطلب با موضوع «علما، شهدا» ثبت شده است

پانزده توصیه حاج اسماعیل دولابی (رحمه الله علیه) در خصوص زندگی مومنانه:


1.     هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.

2.     زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذ کر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.

۱۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۱ ، ۰۸:۳۸
محمد رئوفی

هر موقع درک کردی، لمس کردی، درک نه، حس کردی که چرا آقای بهجت سرش را بلند نمی‌کرد این طرف آن طرف را نگاه بکند، اینقدر مراقبت برای انسان لازم است، باور کردی معنویت را، باور کردی غیب را، باور کردی بابا یک چیزهایی است، یک خبرهایی است، اثر می‌گذارد روی آدم. آنوقت باور می‌کنی که یک غذا لقمه حرام با لقمه حلال چقدر فرقش است! باور می‌کنی کلمه‌ی نابجا  , غیبت کردن ، غیبت که هیچی، حرف بزند آدم به چه نیتی، باور می‌کنی، باور می‌کنی نیت تو در عالم اثر دارد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۱ ، ۰۶:۱۳
محمد رئوفی

قرآن : «وَالَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَن یُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ» کسانی که در راه من کُشته می‌شوند، یعنی در مقاتله و مجاهدۀ فی سبیل‌الله به شهادت می‌رسند، اینها را خدا آثار اعمال‌شان را تباه نمی‌کند. اینها اثرشان می‌ماند. ماندگار است، همین‌جوری می‌ماند. ما یادواره می‌گیریم با یادواره‌هایمان شهدا را نگه نمی‌داریم، شهدا ما را وادار می‌کنند که یادواره بگیریم به یادشان.

هرکی در این مسیر قدم بردارد، خودش حس می‌کند، تحت حمایت و هدایت شهدا در این مسیر قدم برداشته. قدم برداشتن برای شهدا، افتادن در مسیر آن جریانی است که خداوند متعال سنّت خودش قرار داده. که می‌فرماید من اثر شهدا را از بین نمی‌برم. هر موقع خواستید یک کاری انجام بدهید که یقین بدانید این کار می‌خواهد ادامه پیدا بکند. یقین می‌خواهید بکنید که این کار می‌خواهد برکت پیدا بکند.خدایا! من می‌خواهم یک کاری کنم اثرش بماند، حتماً برو در مورد شهدا کار کن، در مورد دفاع مقدس، در مورد رزمنده‌ها کار کن. چه‌جوری اثرش باقی می‌ماند، کاری نداشته باشید. یکی از هوشمندانه‌ترین راهبردهایی که از شخص شخیص مقام معظم رهبری است این راهبرد و رهنمودهای شخص او و اصرار شخص او و تشخیص بسیار عالی و نورانیِ شخص مقام معظم رهبری است. به هیچ سازمان و به هیچ شخصیت دیگری در این مملکت ربطی ندارد، بحث شهدا و دفاع مقدس است.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۱ ، ۱۷:۱۵
محمد رئوفی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۱ ، ۰۹:۴۳
محمد رئوفی

امام جواد )ع(:

هر که قبر عمّه ام را در قم زیارت کند، پاداشش بهشت باشد.


·    از شیخ عبّاس قمی (در خواب) پرسیده بودند که این درست است حضرت معصومه‌سلام‌الله‌علیها روز قیامت...، شیعیان را شفاعت می‌کند؟ یعنی حضرت معصومه اینقدر مقام دارد؟ شیخ عبّاس قمی فرموده بود که شیعیان را که ما شفاعت می‌کنیم. او اهل عالم را شفاعت می‌کند.

·    یک دختر دانشجویی حرف قشنگی زده بود شاید 15 سال پیش و من این حرف را  یادم مانده  نوشته بود: من زیاد به اسلام و اینها ارادت خاصی نداشتم نسبت به برخی از شایعات هم متأثر شده بودم که بالاخره اسلام خانم‌ها را بهشون احترام نمی‌گذارد و اینها خب برایم یک شایعات مؤثر واقع شده بود، ولی وقتی که آمدم کنار حرم حضرت معصومه‌ـ‌سلام‌الله‌علیها‌ـ علمای بزرگ مراجع تقلید را دیدم چه جوری می‌آیند پابوس ضریح این خانم بزرگوار به خودم گفتم، خب ایشان یک خانم است دیگر، می‌توانستند به امامزادگانی که مرد هستند اینقدر احترام کنند، خب حتماً ایشان یک ارزشی داشته، می‌گفت کسی هم به من این را نگفت، خودم فکر کردم، عجب دینی است به یک دختر اینقدر احترام می‌گذارد،  می‌گفت من از آنجا از این سفر به اسلام علاقه‌مند شدم، حجابم را تصمیم گرفتم تغییر بدهم از پوشش مثلاً ملّی استفاده کنم عباراتی نوشته بود، یادم است چندین بار من این متن را خوانده بودم که اگر بخواهد در انسان تحوّلی صورت بگیرد مبتنی بر آن صفای باطنی که انسان دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۱ ، ۲۱:۰۸
محمد رئوفی

یک جوانی به بنده می‌فرمود که رفتم مشهد آمدم ـ با آقای بهجت خیلی مراوده داشت این جوان، بیست و یکی دو سه سالش بود، توی تشییع پیکر آقای بهجت به بنده می‌فرمود:

می‌گفت من خیلی با ایشان مراوده داشتم،  یکی از خاطراتی که گفت این بود ، گفت : رفته بودم مشهد برگشتم، آقای بهجت فرمودند: کجا بودی چند روز نبودی؟ گفتم مشهد مشرّف بودم. بعد آقای بهجت فرمودند: که خب زیارت قبول، خودِ امام رضا را هم زیارت کردی؟ گفتم نه، خودِ امام رضا !. فرمود یعنی رفتی مشهد خودِ امام رضا را ندیدی؟ گفتم نه! فرمود دفعات قبل هم رفتی ندیدی امام رضا را ندیدی؟ گفتم نه، فرمود خوابش را هم ندیدی؟ گفتم نه، فرمود یعنی تا حالا خواب امام رضا را هم ندیدی؟ گفتم نه، گفت عجب! پس مشهدی نشدی هنوز.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۱ ، ۲۰:۰۳
محمد رئوفی

 آقای زاهد بنی‌اسرائیل ایستاده بود داشت نماز می‌خواند، در یک روایت داریم این را از زهّاد خیلی خوب، از عبّاد دوران انبیاء گذشته.

بچّه‌ها یک خروسی را داشتند جلویش شکنجه می‌دادند، باهاش بازی می‌کردند پرهایش را می‌کَندند این جیغ و داد می‌کرد از درد، اینقدر اذیّتش کردند تا مُرد، این زاهد نمازش را باطل نکرد برود این خروسِ را نجات بدهد، در روایت آمده زمین دهان باز کرد این عابد را بلعید و تا آن زمانی که امام صادق(ع) این خبر را داشتند به ما می‌دادند می‌فرماید: تا همین الان در عذاب است. آقا! این چیکار بود تو کردی ایستادی نگاه داری می‌کنی؟ اینقدر از دین را آمدی چرا بقیّه‌اش را نیامدی؟ خیالت تخت تبارک راحت شده برای چی؟

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۱ ، ۱۹:۲۳
محمد رئوفی

یک عالم عارف و بزرگواری بود که هر موقع می‌رفت بالای منبر،  به مناسبتی که  بحث پیش می‌آمد، به طلبه‌‌هایش می‌گفت: طلبه‌‌های محترم، به خانم‌هایتان احترام بگذارید. امیرالمؤمنین فرمود:  زن ریحانه است. باید به زن احترام گذاشت. محبت کرد. مؤمن از راه محبت داشتن به همسرش خیلی به خدا مقرب می‌شود. طلبه‌ها گفتند: بابا این هم یک خانم خوب گیرش آمده، هی تعریف می‌کند. این از دل ما خبر ندارد. خانم‌های ما پدرمان را در می‌آورند. اخلاق‌شان بد است. غر می‌زنند سر ما.

بعد گفتند که ما یک روز برویم خانه‌شان ببینیم اینها اندرونی‌شان چه خبر است؟ اینقدر این آقا از خانواده و  خانواده‌داری صحبت می‌کند. چه طوری خانواده‌داری می‌کند؟ همه می‌گفتند: این استاد ما چقدر خسیس است. هیچ وقت ما را دعوت نمی‌کند خانه‌اش؟ 

 یک روز، دو سه نفر سرزده رفتند خانه آن استاد. در زدند. استاد آمد دم در. بله بفرمایید؟ گفتند: حاج آقا مهمان هستیم. در آداب اسلامی مهمان را که رد نمی‌کنند. فرمود: مهمان؟ آخر ما که قرار نداشتیم. گفتند: حاج آقا دیگر ما آمده‌ایم. یک چایی خانه‌ات میخوریم و میرویم. مهمانی است دیگر. مهمان را که آدم رد نمی‌کند. آقا گفتند: بفرمایید.

این استاد حوزه در را باز کرد، یاالله گفت، بفرمایید. این طلبه‌‌های مهمان  که داشتند می‌رفتند که بروند در اطاق پذیرایی، یک‌دفعه‌ خانم این استاد سر و کله‌اش پیدا شد و شروع کرد به فحش و ناسزا دادن به استاد. سکه یک پولش کرد. اینها گفتند: اوه اوه اوه چقدر زشت شد! انگار ما وسط دعوا آمدیم خانه شان. می‌خواستند برگردند. آقا فرمود: حالا که آمده اید بروید بنشینید. اگر  من   تا به حال شما را دعوتتان نکرده بودم، برای همین مسائل بوده. حالا که آمده اید بروید بنشینید، چایی برای‌تان می‌آورم. استادِ ایستاد حسابی فحش‌‌هایش را از خانم خورد و بعد  برای اینها  چایی آورد.  طلبه ها روی‌شان نمی‌شد سرشان را بلند کنند.

استاد گفت: چایی بفرمایید. مهمانی آمدید دیگر، راحت باشید. گفتند: آقا ببخشید ما واقعاً وسط دعوا آمدیم. این چه جوری شد یک‌دفعه‌ای؟ شما که می‌گفتید که با خانم‌ها مهربان باشید،  استاد گفت: من هنوز هم همین را می‌گویم. این را  که شما امروز دیدید، این خوراک هر روز من است. تا خانمم کلی به من بد و بیراه نگوید، آرام نمی‌گیرد. هر چه هم که من دارم، از صبری است که برای خانمم داشته ام.

این خانمم را خدا مأمور کرده با من بد رفتاری کند، من صبر کنم، رشد کنم. من تقدیرم این است.

(دقیقه‌ای یک دفعه، خانم از آقا گله می‌کند، آقا از خانم گله می‌کند، اصلاً گله نکنید. بد است دیگر، تحملش کن. تازه خانمت اذیتت می‌کند، باید دعایش هم بکنی که یک وقت خدا نابودش نکند. شوهرت شما را اذیت می‌کند، تازه دعایش هم بکن که نابود نشود.)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۱ ، ۱۹:۵۶
محمد رئوفی

وقتی از آقای ابوترابی(مرحوم) سؤال می‌کنند که آخر چقدر باید به دیگران خدمت کرد؟ می‌فرماید: اینقدر که خاک بشوی، پای‌شان را بگذارند روی شما، از روی شما رد بشوند بروند و به منافع‌شان برسند. فناء فی‌الله، لقاء‌الله، رسیدن به مقام رضا، تقرب الی‌الله، همه در یک کلمه خلاصه می‌شود و آن خدمت به خلق است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۱ ، ۱۹:۵۳
محمد رئوفی

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۱ ، ۱۵:۵۴
محمد رئوفی