استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

موسسه بیان معنوی

درباره وبلاگ

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا / پروردگارا مرا در هرکار صادقانه واردکن وصادقانه خارج نما وازسوی خود سلطان ویاوری برای ماقرار ده.
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی / پروردگارا سینه ی مرا گشاده دار و کار مرا بر من آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.
-------------------------------------------
به امیدآنکه مقدمه سازان ظهورحضرتش باشیم
-------------------------------------------
لطفا در معرفی این وبلاگ به دوستان همت کنید.
شهید علمدار :
برای بهترین دوستانتان آرزوی شهادت کنید.
----------------------------------------------
لطفا با وضو معارف اهل بیت را مرور کنید.
-------------------------------------------

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

آخرین مطالب

وقتی رزمندگان اسلام رمز عملیاتشان یازهراء بود بیشترین پیروزیها نصیبشان می شد.

میتوان گفت  بخاطر این رمز ، رسول خدا و مولا امیرالمومنین هم به کمک رزمندگان می آمدند

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۱ ، ۱۶:۰۵
محمد رئوفی

بلاها را می‌خواهید آسان کنید؟ خوب سجده بکنید

خدا با بلا تکبّر را از دل انسان بر می‌دارد، یکی با عبادت یکی با بلا،جفتش باید باشد، ببین این نرخ شاه عباسیش است، چانه هم راه ندارد بزنی، باید باشد دیگر. چه آیه‌ای است این آیه، «یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ» تو در بستر سختی‌ها و رنج‌ها به سوی خدا حرکت می‌کنی، چه سختی‌هایی تا بتوانی خدا را ملاقات بکنی.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۱ ، ۱۲:۴۱
محمد رئوفی

ما جزئیاتی که رعایت می‌کنیم جزئیات متناسب با نیازِ خاص خودمان نیست، مثلاً یک وقتی هست یک استاد عارفی می‌آید به شما می‌گوید ببین شما فلان کار را درست کن همۀ اوضاعت درست می‌شود، گیرت آنجاست  ،  یا به یک کسی دیگر می‌گوید که ببین شما این چهار تا را باید مواظب باشی، شما مواظب چهار تای دیگر هستی که برایت آسان است، مواظب این چهار تا باش که برایت سخت است، از زیر اینها در نرو!

آدم استاد خصوصی داشته باشد که به آدم سفارش ویژه بدهد و به جزئیات خاصی انسان را متوجه بکند، بله آنجاست که جزئیات دیگر این آسیب را ندارند، ولی چون معمولاً ما آن جزئیاتی را رعایت می‌کنیم که مطابق هوای نفس‌مان هست یا حداقل مخالفش نیست یا فوقش مخالفت جدّی با هوای نفسِ ما ندارد می‌بینید در کنارِ آن جزئیات هوای نفس‌مان هم فعال است.خطرِ مال خود کردن آن جزئیات رفتاری صحیح توسط نفس هم که باقی است، نفس انسان می‌آید همان رفتارهای جزئی صحیح را هم مال خود می‌کند.

آدم شدن یعنی از سطح به عمق رفتن، آدم شدن یعنی یک مسیر بی‌نهایت را در مقابل رو دیدن، آدم شدن یعنی ببینید اینها را یکی یکی آدم هی بهش توجه کند، آدم شدن یعنی ظرفیت پیدا کردن برای ملاقات خداوند متعال، تناسب روحی پیدا کردن با خداوند متعال تا این اشتیاق حتّی به ملاقات پدید بیاید.

امّا حُسن جزئیات چیست؟ حُسنش هم بگویم خیلی از اوقات هست آدم در کلّیات می‌ماند نمی‌فهمد که این کلّیات را چقدر دارد رعایت می‌کند، وقتی فهرستی از جزئیات بهش بدهند و ببیند که اِ این هیچ وقت نمی‌تواند این یک دانه کار جزئی را درست بکند می‌فهمد که چه گیر کلان و کلّی در وجودش هست، این هم حُسنش، اول آسیبش را عرض کردیم این هم حُسنش.

آقا تو این را چرا نمی‌توانی درست بکنی؟ چرا وقتی تنها هستی عبادتت با وقتی که در جمع هستی فرق می‌کند؟ همین یک دانه را درستش کن، تازه در تنهایی بهتر باشد، ضمن اینکه آن حرف قبلی‌مان را پس نگرفتیم ها، این را درست کردی فکر نکن کارَت درست است، ممکن است اتفاقاً این را تو راحت می‌توانستی درست بکنی.

معمولاً ما بعضی از جزئیات را رعایت می‌کنیم و معمولاً جزئیاتی را رعایت می‌کنیم که متناسب روح‌مان هست، باهاش آدم نمی‌شویم، یک جوری مدیریت می‌کنیم، جزئیاتی از دین را رعایت کنیم که قطعاً آدم نشویم، این را کاملاً هوشمندانه تعقیب می‌کنیم ، ما بلد هستیم چه کار کنیم خودمان می‌فهمیم.

چرا باید به جزئیات پرداخت؟ چون گاهی از اوقات نمی‌دانیم واقعاً آن کلّیاتی که ذکر شده در ما تحقق پیدا کرده یا نه؟ ما سر جزئیات باید مچ خودمان را بگیریم. مثل آقای بهجت، حاج آقا فخر، خوبان، می‌گفتند رعایت کردن در، اخلاق، عرفان در رعایت جزئیات است، مثلاً از خوبان یک چیزهایی نقل می‌کنند آدم واقعاً تعجب می‌کند.

می‌گویند مثلاً آن آقا از کوه خضر که مدّتی آنجا اقامت کرده بوده آمده بوده به سمت منزل، ساکش را بر می‌دارد حوله‌اش را در می‌آورد می‌خواهد صورتش را خشک کند می‌گویند همان‌جوری ماند، می‌گویند چه شده؟ می‌گویند یک مورچه مثلاً آنجا در این رفته در ساک ما، وسایل ما، هیچی بر می‌دارد این همه راه می‌برد این مورچه را برساند سر جایش برگردد، حالا کوه خضر کجا، وسط شهر قم کجا، به خاطر همان یک دانه مورچه.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۱ ، ۱۲:۰۰
محمد رئوفی

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۱ ، ۱۸:۵۹
محمد رئوفی

 آقایان باید رحم و شفقت داشته باشند، خوی تجاوزگرانه نداشته باشند، خوی فریبکارانه نداشته باشند، خب همین احساس را هم خانم‌ها باید داشته باشند، پس من می‌توانم بگویم :

حجاب یعنی مهربانی، منتها مهربانی به دو گروه: یک: به آقایان  دو:  به خانم‌های دیگر، وقتی که شما حجاب داشته باشید ، بروید در یونیفرمی که متّحدالشکل بشوید ، به خانم‌های دیگر رحم کرده‌اید. من خواهش می‌کنم بیانیه‌هایی از سمت خانم‌های سی ساله به نفع عرض بنده صادر بشود علیه خانم‌های بیست ساله، که آقا اینها زندگی ما را به هم پاشیدند، اینها وقتی که می‌آیند جلوی شوهرهای ما رژه می‌روند شوهرهای ما دیگر (نگاهشان مقابل ما) نیست، این رحم و شفقت در کلاس، یک خانمی که حجاب دارد رفتارش متین است، من این را از شما می‌پرسم شما بگویید، این حرفِ من درست است یا نه؟ یک خانمی که رفتارش و حجابش متین است موجب می‌شود اعصاب دخترهای همکلاسیش خورد نشود، حرفِ من درست است یا نه؟ این را چرا نمی‌گویید؟ چرا اجازه می‌دهید در عرصۀ دلبری کردن، رقابت اتفاق بیافتد و آن کسی که اول بار زیر پاها له می‌شود خودِ خانم‌ها هستند، فرق نمی‌کند که خانمی که از زیبایی برخوردار باشد یا نباشد، بالاخره رقابت استرس می‌آورد، این بازار رقابت را چرا تشدیدش می‌کنید؟ لذا آن خانمی که برایش مهم نیست، آقا دیگران دچار استرس می‌شوند، چی دارد می‌گوید پیش خودش؟ حتماً پیش خودش دارد می‌گوید به جهنم که دچار استرس می‌شوند، بروند بمیرند، من باید در این رقابت الان می‌توانم، توجّه جلب کنم، توجّه جلب کنم، یا کینه‌ای است می‌خواهد انتقام بگیرد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۱ ، ۱۵:۵۸
محمد رئوفی

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۱ ، ۱۴:۵۵
محمد رئوفی

تا حالا شنیدید شما را نصیحت کنند که غیبت نکن! نصیحت‌هایی هست حتماً شنیدید، آیا این نصیحت‌ها مؤثر بودند؟ شاید حالا شما می‌گویید نه، من می‌گویم اکثراً مؤثر نیستند، حالا من یک نصیحت می‌کنم در مورد غیبت ببینید این نصیحتی که من الان می‌گویم مؤثرتر از آن نصیحت‌هایی که شنیدید هست یا نه، شما خودتان هستید دیگر الان می‌توانید امتحان کنید.

 هر کسی غیبت می‌کند مهمترین عامل غیبت می‌دانید چیست؟ حسادت است، این تا یک کسی دیگر زمین نخورد جگرش حال نمی‌آید. ببین چرا غیبت داری می‌کنی؟ تو حسود هستی؟ این مطلب انگیزه را تقویت می‌کند برای غیبت نکردن، پیش کسانی که می‌دانند انگیزه غیبت کردن چیست.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۱ ، ۰۹:۳۵
محمد رئوفی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۱ ، ۱۸:۴۹
محمد رئوفی

حسین‌علیه‌السّلام، انسان شریف پیدا بکند که یک شرافتی تهِ دلش یک ذرّه موج بزند، به خدا ولش نمی‌کند! وقتی آمد در کربلا، نزدیکی‌های کربلا حُر محاصره کرد ، اباعبدالله الحسین و لشگریانش را. با لشگریانش آمد جلو، گفت آقا من با تو نمی‌جنگم، ولی حق نداری بروی کوفه. امام حسین نامه‌ها را آورد، صدا زد عباسم آن خورجین نامه‌ها را بردار بیاور. آوردند، ریخت جلوی حُر، حُر من را دعوت کردند، من به خودم نیامدم، من طاغی و یاغی که نیستم که، من مهمانی هستم که از طرف... گفت آقا من نمی‌دانم، من چه کاره هستم؟ به من گفتند جلوی شما را بگیرم، من هم مأمور هستم و معذور. مأمور معذور کلمة غلطی است ها، ولی...

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۱ ، ۱۸:۴۸
محمد رئوفی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۱ ، ۱۸:۳۰
محمد رئوفی

همانطور که اسلام دین سیاست است، دین قدرت هم است ، کسب قدرت از طریق صحیح را می آموزد و شیوه اعمال قدرت برای تحقق عدالت را یاد می دهد. مومنی که دنبال بدست آوردن قدرت برای نجات مظلومان عالم نباشد ، دچار مکر ابلیس شده است.

در ادامه سلسله سخنرانیها در مورد ارتباط قدرت و معنویت استاد فرمودند:   اگر به دلیل دیانت قدرت را رها کنید ، دشمنان دین قدرت را تصاحب میکنند و دین و دنیا ی شما را نابود خواهند کرد.

دقیقا برعکس جوامع غربی که بنفع دولتهایشان است که مردم و بویژه جوانانشان سیاسی نباشند و از معادلات کلان قدرت سردرنیاورند، به نفع نظام ماست که مردم سیاسی باشند و از تمام معادلات قدرت خبردار باشند، تا هم استقلال کشور حفظ شود و هم سلامت سیاسی تامین گردد، آنگاه قدر نعمت ولایت فقیه را هم بیشتر خواهند دانست که چگونه جلوی دیکتاتوری و نیز نفوذ سلطه استکبار را می گیرد.

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۱ ، ۱۷:۰۲
محمد رئوفی

سر راه امام حسین یک غلام ، گریه می‌کرد ناراحت بود دلش گرفته بود . دلش گرفته است ، غلام هم هست، ضعیف است، یک جایی نشسته، سر راه امام حسین هم هست، تمام شد دیگر! همۀ شرایط نجات فراهم است. آدم کافی است مظلوم باشد، ضعیف باشد، دلش گرفته باشد، سر راه امام حسین هم بنشیند. همین چند تا شرط کافی است برای نجات.آقا امام حسین علیه‌السلام رد نشد از پیشش، دید دارد آه می‌کِشد، یک تکه نان می‌‌خورد، یک تکه نان می‌اندازد جلوی سگ. آقا فرمود چه شده است؟ گفت آقا ولم کن! گفت نه چه شده تو به من بگو! گفت غلام یک ارباب یهودی هستم، هیچ‌کسی هم نمی‌خرد ما را ببرد از اینجا بیاورد بیرون خودمان هم دیگر خسته شدم دیگر کسی ما را در نمی‌آورد.آقا فرمود بلند شو برویم! آوردش درِ خانۀ یهودی . در زد تا یهودی آمد، شناخت السلام علیک یا ابا عبدالله! این‌قدر احترام به امام حسین کرد! آقا درِ خانۀ ما آمدی؟! آقا فرمود که این غلامت را خواستم بخرم می‌فروشیش به ما؟ گفت آقا بخریش؟ مال شما! اصلاً این هدیه به شما! خانم این آقای یهودی، آقا بلافاصله به غلام فرمود من هم تو را در راه خدا آزاد کردم. آقا این را می‌گویی؟ تو که هستی حسین؟خانم یهودی از تَه خانه آمد گفت السلام علیک یا ابا عبدالله! ناز قدم‌های تو آن باغی که آن غلام تویش خدمت می‌کرد باغ مال من بود، من هم باغ را به او می‌بخشم. آقا لبخند زد به صورت غلامِ دیدی؟ دیگر دلت گرفته که نیست؟ ما از بندگی غیر به بندگی خدا پناه ببریم. آقا خواست خداحافظی بکند یک غلام آن‌جوری آزاد کرد دو تا غلام دیگر این‌جوری. خانمِ گفت آقا تا اینجا هستی من می‌خواستم به خاطر یمن قدم‌های تو مسلمان بشوم اشهد أن لا اله الّا الله! مردِ هم مسلمان شد. او را از غلامی آنها نجات داد اینها را از غلامی شیطان نجات داد و هوای نفس.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۱ ، ۱۵:۱۷
محمد رئوفی