مقداد تربیتشدۀ دست پیغمبر اکرم است، فرمود مقداد این پیغام را ببر برای علیابنابیطالب بده! ( الهی ما را به دست پیغمبر برای ولایت تربیت بگردان! نمیدانی چه دعایی برایت کردم؟) فرمود: مقداد این پیغام را ببر برای علیابنابیطالب فرماندۀ این گروه رزمنده است، دارد میرود، برو پیغام را برسان! آمد برود، صدا زد مقداد بیا اینجا، مقداد رفتی یک وقت از پشت سر آقایت را صدا نزنی، آقا مجبور بشود برگردد به سمتِ تو، مقداد گفت: آقا برسم به علی پیغام را بدهم، چشم، پیغمبر فرمود: مقداد یک وقت نروی از کنار به علیابنابیطالب، آقا برگردد به سمتِ تو نگاه کند، مقداد گفت: آقا چهجوری پیغام بدهم؟ فرمود: مقداد میروی مقابل علیابنابیطالب گردان نظامی را دور میزنی میایستی تا آقا جلو بیاید، بعد تقدیم میکنی میگویی این پیغام رسول خداست،(صفا کردی ولایتمداری را؟)
پیغمبر که مقداد را اینجوری تربیت کرده فاطمه را چهجوری تربیت کرده؟ نمیدانم کِی درِ گوش دخترش زمزمه کرده، فاطمۀ من، جانِ تو جانِ علی است. پروانه شو پروانه شو اندر دل آتش در آ، فاطمۀ من، مثل یک پروانه دور علی بگرد! از آتشی که برای علی روشن میکنند نترس! وندر دل آتش در آ پروانه شو پروانه شو پروانه شو! بارها فضائل علی را برای فاطمه بیان میفرمود، نمیدانم با چه لحن و با چه قصدی رسول خدا، نوشته یک بار فاطمۀ زهرا همین جور که اشک میریخت، سرش را بالا کرد، صدا زد بابا یا رسولالله از من خیالت راحت باشد، من علی را رها نمیکنم.