استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

موسسه بیان معنوی

درباره وبلاگ

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا / پروردگارا مرا در هرکار صادقانه واردکن وصادقانه خارج نما وازسوی خود سلطان ویاوری برای ماقرار ده.
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی / پروردگارا سینه ی مرا گشاده دار و کار مرا بر من آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.
-------------------------------------------
به امیدآنکه مقدمه سازان ظهورحضرتش باشیم
-------------------------------------------
لطفا در معرفی این وبلاگ به دوستان همت کنید.
شهید علمدار :
برای بهترین دوستانتان آرزوی شهادت کنید.
----------------------------------------------
لطفا با وضو معارف اهل بیت را مرور کنید.
-------------------------------------------

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

آخرین مطالب

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدا» ثبت شده است


دریافت
مدت زمان: 5 دقیقه 58 ثانیه
۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۲ ، ۱۱:۰۱
محمد رئوفی

۹ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۲ ، ۲۰:۰۹
محمد رئوفی

حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان  روحانی گردان‌های تخریب و حبیب با اشاره به خاطره‌ای از دوران دفاع مقدس گفت: پیش از جنگ در حوزه و دانشگاه تدریس می‌کردم و به همین دلیل، روضه‌خوانی و منبر رفتن بلد نبودم. شب اربعین، هیأتی از تهران به جبهه آمده بود تا به رزمندگان شام نذری بدهد، به همین دلیل جمعیت زیادی از تمام گردان‌ها داخل و بیرون حسینیه جمع شده بودند. فرمانده گردان به من گفت که امشب شما باید منبر بروی، اما من قبول نکردم. با اجبار فرمانده گردان مجبور شدم قبول کنم و همین که قصد صحبت داشتم، توفان و گرد و خاک شدیدی بر پا شد، پیش خود گفتم: خدایا من که منبر بلد نبودم، باد و خاک هم فرستادی؟! بعد از پایان توفان، رزمندگان مشغول تکاندن لباس‌های خود شدند. من برای اینکه آن‌ها را به آرامش دعوت کنم، گفتم: این گرد و غبار مسافران کربلاست. این گفته من تأثیر عمیقی روی آن‌ها گذاشت و تمامشان به شدت اشک ریختند. با کمال تعجب دیدم فردای آن روز رزمندگان از فرمانده گردان گلایه کردند که چرا اجازه نداده بوده پیش از این من منبر بروم

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۱ ، ۲۱:۲۴
محمد رئوفی

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۱ ، ۱۲:۳۲
محمد رئوفی

یا صاحب الزمان ادرکنی

یابن‌الحسن بگذار ما در مقدمه‌سازی ظهور تو یک غلطی بکنیم، یک کاری بکنیم، به درد که نمی‌خوریم، وقتی که تو و خدای تو اراده بکنید عالم را عوض می‌کنید، دل‌ها را منقلب می‌کنید، یک کاری هم بدهید ما بکنیم، یک ذرّه بدهید ما انجام دهیم. آقا  ؟ هِی خبر می‌آید می‌گویند شما داری یارهایت را جمع می‌کنی، آدم‌هایی که به دردت می‌خورند داری ثبت‌نام می‌کنی.فرمود وقتی ارادة خدا تعلّق بگیرد، امر فرج را یک شبِ اصلاح می‌کند. شما که به ما احتیاج نداری. ولی آقا اجازه بدهید ما هم کاری بکنیم.

انشاالله هر روز منتظر مطلب جدیدی در این وبلاگ باشید

دوستان گرامی/سلام علیکم

 تصمیم دارم که انشاالله به یمن الهی گزیده ی از مباحث استاد پناهیان را در این وبلاگ در دسترس عموم جوانان انقلابی کشورمان قرار دهم. امید آنکه این بنده ی حقیر بتوانم خدمتی هر چند ناچیز در پاسداری خون شهدا و مقدمه سازی ظهور حضرتش بنمایم.  

نظرات شما موجب  امتنان است.  التماس دعا      -      والسلام  

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۸:۱۲
محمد رئوفی

  اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا

پروردگارا مرا در هر کار صادقانه واردکن و صادقانه خارجنما

و سوی خود سلطان و یاوری برای ما قرارده


رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی

پروردگارا سینه ی مرا گشاده دار و کار مرا  بر من اسان گردان

و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۷:۵۴
محمد رئوفی