استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

موسسه بیان معنوی

درباره وبلاگ

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا / پروردگارا مرا در هرکار صادقانه واردکن وصادقانه خارج نما وازسوی خود سلطان ویاوری برای ماقرار ده.
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی / پروردگارا سینه ی مرا گشاده دار و کار مرا بر من آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.
-------------------------------------------
به امیدآنکه مقدمه سازان ظهورحضرتش باشیم
-------------------------------------------
لطفا در معرفی این وبلاگ به دوستان همت کنید.
شهید علمدار :
برای بهترین دوستانتان آرزوی شهادت کنید.
----------------------------------------------
لطفا با وضو معارف اهل بیت را مرور کنید.
-------------------------------------------

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

آخرین مطالب

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام حسین» ثبت شده است

وقتی عمود* 253 را رد کرده بودیم، دیگر واقعاً توانی برای حرکت نداشتم، آرزو می‌کردم بچه‌هایی که همراه بیرق، تقریبا صد متر جلوتر از ما حرکت می‌کردند، لحظه‌ای برای استراحت درنگ کنند تا با نوشیدن یک استکان چای عربی -که هزاران زائر از آن استکان نوشیده بودند و آن مرد عراقی هر بار تنها آنرا در ظرف آبی فرو می‌کرد تا مثلاً آن را بشوید- توان دوباره‌ای برای راه رفتن بیابم. در همین حال ناگهان مرد میانسال عربی را دیدم که از شدت عرق ریختن در آن سرمای زمستانی، تمام یقه لباس مندرسش خیس شده بود. باور نمی‌کنی اگر بگویم با دیدن او تمام خستگی وجودم از بین رفت و جایش را به‌نوعی خجالت همراه با سرافکندگی داد

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۱ ، ۱۷:۳۹
محمد رئوفی

امام علی (ع) در سفارش به فرزندش حسن (ع) فرمود : دلت را با موعظه ، زنده بدار .........  واخبار گذشتگان را بر آن عرضه کن وبه آنچه بر سرِ پیشینیان تو آمده است ، اندرزش ده! در سرزمین ها وآثار بر جای مانده از آنان بِگرد وبنگر که چه کردند واز چه جدا شدند وبه کجا منتقل شدند ودر چه سرایی فرود آمدند . خواهی دید که از دوستان [خود] ، جدا شده اند ودر سرای غربت ، فرود آمده اند وگویا تو نیز به زودی ، چونان یکی از آنان خواهی شد . پس جایگاه [ ابدی ]خویش را آباد کن وآخرتت را به دنیایت مفروش ......... 

فرزندم! من اگر چه به اندازه عمرِ [ مجموعِ ]پیشینیان ، عمر نکرده ام ، اما در کردارهای آنان نگریسته ام ، ودر اخبار وسرگذشتشان اندیشیده ام ، ودر آثارشان سیر کرده ام تا آن جا که چونان یکی از آنان شده ام وبلکه با مطالعه تاریخ آنان ، گویا پا به پای اوّلین تا آخرین آنها عمر کرده ام . پس حوادث زلال را از تیره ، وسود آنها را از زیانشان بازشناختم . پس ، از هر چیزی ، ناب آن را برایت برگزیدم وزیبایش را برایت جستم ، ونا شناخته هایش را از تو دور ساختم ، وچونان پدری مهربان ، به کار تو همّت گماشتم وعزم تربیت تو کردم؛ زیرا که تو در آغاز زندگی قرار داری وتازه به روزگارْ روی آورده ای واز نیّتی پاک واندرونی بی پیرایه ، برخورداری .(میزان الحکمه 1) صفحه131
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۱ ، ۲۲:۵۹
محمد رئوفی

 باور کنید امام زمان دلش برای شما تنگ می‌شود. امام رضا دلش برای شما تنگ می‌شود. در و دیوار حرمش برای صدای شما که می‌گویید «السّلام علیک یا علی‌بن موسی الرضا» گریه می‌کنند. اگر کسی باور کرد؟!

می‌دانید اگر من و شما باور کنیم امام زمان به ما علاقه دارد سیراب می‌شویم؟ لبریز می‌شویم؟ سرشار می‌شویم؟ سرمست می‌شویم؟ خلاءهای وجودی‌مان پر می‌شود؟ می‌دانید بهترین آدم‌هایی که  در راه امام زمان تکّه‌تکّه می‌شوند، روز قیامت شرمندۀ محبّت آقا امام زمان هستند و می‌گویند آقا! یک ذرّه از محبّت تو را، یک ذرّه از جگرهایی  را  که در تو سوخت به‌خاطر من، نتوانستم جبران کنم می‌دانید همۀ عزاداران اباعبدالله الحسین روز قیامت شرمندۀ امام حسین هستند؟ نگاه می‌کنند می‌بینند امام حسین بیشتر از اینها که برای امام حسین سوختند برایشان سوخته.

آن عارف گفته بود که اگر گناهکارها بدانند امام زمان چقدر دوست‌شان دارد از دنیا می‌روند، از شدّت اهمیّت این موضوع. ولی خب الحمدلله گناهکارها که متوجّه نمی‌شوند که. بهش می‌گویی امام زمان تو را دوست دارد. می‌گوید آقا! برای چی؟ امام زمان را با خودش مقایسه می‌کند. می‌گوید من به چه درد امام زمان می‌خورم؟ فکر کرده امام زمان مثل خودش که فقط به کسانی که به دردش می‌خورند، علاقه دارد.  خب امام نیست که بداند دل امام چگونه است.

به این آیه از  سورۀ توبه نگاه کنید. این وصف حال پیامبر و همۀ امامان ماست. «لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ»، یک پیامبری برای‌تان فرستادم که حریص شماست، هر چه برای شما سخت باشد، برای او هم دشوار خواهد بود.

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۱ ، ۱۸:۵۷
محمد رئوفی

از مرحوم قاضی(رض) پرسیدند که...، آقای قاضی استاد عرفان حضرت آقای بهجت رضوان خدا بر او باد و بسیاری از خوبانی که این‌جور که می‌گویند در تاریخ اهل معرفت کسی مانند او به این تعداد و به این کیفیّت و کمیّت شاگرد نپروریده، خیلی عجیب بود. حضرت امام(ره) در مورد آقای قاضی می‌فرمودند کوه عرفان بود ایشان، حضرت امامی که بعضی از کسانی که در این راه مشهور بودند اصلاً قبول نداشت، حضرت امامی که خودش آقای شاه‌آبادی را دیده بود.

از مرحوم قاضی پرسیدند که شما که...، حالا بقیّه‌اش را من از خودم می‌گویم که همۀ راه را رفتید و اینقدر مسلّط هستید، از ایشان پرسیدند که نزدیک‌ترین راه چیست به خداوند متعال؟ کلّ کائنات در تکلیف و تقدیر، نزدیک‌ترین راه را بگویید.

ایشان فرموده است من هر چه نگاه کردم نزدیک‌ترین مسیر برای رسیدن به حضرت حق، برای وصال ناب و لقاء وجه‌الله الاعظم چیست؟ «کبد حارّه»، جگر سوخته. آدم در مجلس روضه یک‌دفعه‌ای جگرش آتش می‌گیرد، می‌فرماید از این راه نزدیک‌تر نیست. آن‌وقت جگرش آتش می‌گیرد برای کی؟ برای فاطمۀ زهرا صدّیقۀ کبری(س)، جگرش آتش می‌گیرد برای علی‌بن ابیطالب. فقط ما قیامت می‌فهمیم این حرف‌هایی که به ما گفتند چیست، فقط قیامت درک می‌کنیم.

اینکه بعضی‌ها اینجاها که می‌رسند خواب و رؤیا نقل می‌کنند از علماء بزرگ برای اینکه چاره‌ای دیگر نیست، دیگر اصلاً به بیان نمی‌آید. آن مرجع تقلید شروع کرد یک‌دفعه‌ای اوّل درس فقهش روضه خواندن بعد درسش را شروع کرد، گفتند آقا! اینجا بحث علمی بود شما بحث چی کردی روضه گفتی.

بعد ایشان فرمود من دیشب خواب دیدم صحرای محشر ایستادم یک صف طولانی، آرام این صف جلو می‌رود، همه اشتیاق داشتند، التهاب داشتند که زودتر بروند بعد از آن طرف دیدم که بعضی از کسانی که اهل روضه هستند دارند به سرعت می‌روند جلو، من آمدم بروم توی آن صف، گفتند شما که اهل روضه نیستید، شما اهل علم هستید محاسبات‌تان انجام می‌شود می‌روید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۱ ، ۲۱:۱۷
محمد رئوفی
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۱ ، ۲۳:۱۱
محمد رئوفی

یکی از فرماندهان خلبان ارتش به شهادت رسیدند، فرمانده خلبان شهید بابایی، تو محرم می‌آید پیش حضرت امام(ره) عرضه می‌دارد: امام من از شما مرخصی می‌خواهم، امام می‌فرماید: جنگ است مرخصی برای چه؟ عرضه می‌دارد: امام من حواسم هست کجا، یک جایی از فرصت استفاده کنم، آن جایی که می‌شود، به عهده خودم بگذارید، فقط شما اجازه بدهید که شرعاً اشکال نداشته باشد، امام می‌فرماید: اشکال ندارد ولی بگو برای چه می‌خواهی تو محرم مرخصی را؟

شهید بابایی فرمانده خلبان، می‌فرماید که: من محرم‌ها نذر دارم یا عادت دارم، می‌روم این روضه‌های کوچولویی که پایین شهرمان هستند، آنجا می‌روم شرکت می‌کنم، غریب هم هستم، نمی‌شناسند من را، می‌گویم اجازه می‌دهید چند تا استکان من بِشویم، استکان‌های امشب را من می‌شویم، این برنامه‌ام هست، اگر مرخصی به من می‌دهید می‌روم استکان روضه عزاداری امام حسین را بِشویم، امام می‌دانید چه می‌فرماید؟ امام بهش می‌فرماید: من به یک شرط به تو اجازه می‌دهم، هر شب دو تا استکان هم جای من پیرمرد بشویی.

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۱ ، ۲۲:۲۶
محمد رئوفی

سیاست‌مداری که عبد نباشد، یا دچار خطا می‌شود یا خیانت /ابلیس دوست دارد ما به خواسته‌های خود فکر کنیم نه به هویت خود / انسان یا عبد خداست یا عبد طاغوت /اگر عبد خدا نباشیم، عبد طاغوت خواهیم شد/ عبد طاغوت قاتل امام حسین(ع) هم می‌شود/ عبد طاغوت اختیارش دست خودش نیست .

در ادامه فرازهایی از سخنان ایشان را می‌خوانید:
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۱ ، ۱۷:۰۷
محمد رئوفی

سر راه امام حسین یک غلام ، گریه می‌کرد ناراحت بود دلش گرفته بود . دلش گرفته است ، غلام هم هست، ضعیف است، یک جایی نشسته، سر راه امام حسین هم هست، تمام شد دیگر! همۀ شرایط نجات فراهم است. آدم کافی است مظلوم باشد، ضعیف باشد، دلش گرفته باشد، سر راه امام حسین هم بنشیند. همین چند تا شرط کافی است برای نجات.آقا امام حسین علیه‌السلام رد نشد از پیشش، دید دارد آه می‌کِشد، یک تکه نان می‌‌خورد، یک تکه نان می‌اندازد جلوی سگ. آقا فرمود چه شده است؟ گفت آقا ولم کن! گفت نه چه شده تو به من بگو! گفت غلام یک ارباب یهودی هستم، هیچ‌کسی هم نمی‌خرد ما را ببرد از اینجا بیاورد بیرون خودمان هم دیگر خسته شدم دیگر کسی ما را در نمی‌آورد.آقا فرمود بلند شو برویم! آوردش درِ خانۀ یهودی . در زد تا یهودی آمد، شناخت السلام علیک یا ابا عبدالله! این‌قدر احترام به امام حسین کرد! آقا درِ خانۀ ما آمدی؟! آقا فرمود که این غلامت را خواستم بخرم می‌فروشیش به ما؟ گفت آقا بخریش؟ مال شما! اصلاً این هدیه به شما! خانم این آقای یهودی، آقا بلافاصله به غلام فرمود من هم تو را در راه خدا آزاد کردم. آقا این را می‌گویی؟ تو که هستی حسین؟خانم یهودی از تَه خانه آمد گفت السلام علیک یا ابا عبدالله! ناز قدم‌های تو آن باغی که آن غلام تویش خدمت می‌کرد باغ مال من بود، من هم باغ را به او می‌بخشم. آقا لبخند زد به صورت غلامِ دیدی؟ دیگر دلت گرفته که نیست؟ ما از بندگی غیر به بندگی خدا پناه ببریم. آقا خواست خداحافظی بکند یک غلام آن‌جوری آزاد کرد دو تا غلام دیگر این‌جوری. خانمِ گفت آقا تا اینجا هستی من می‌خواستم به خاطر یمن قدم‌های تو مسلمان بشوم اشهد أن لا اله الّا الله! مردِ هم مسلمان شد. او را از غلامی آنها نجات داد اینها را از غلامی شیطان نجات داد و هوای نفس.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۱ ، ۱۵:۱۷
محمد رئوفی

به آقای کوثری گفتند: آقا روضه نخوان قلب امام ناراحت است، می‌خواست بلند شود برود ، حضرت امام فرمودند: آقای کوثری روضه نخواندی، گفت حالا بعداً انشاءالله. چرا؟ مگر شما نیامدی روضه بخوانی؟ گفت چرا آمدم ولی گفتند حالا قلب شما ناراحت است، فرمود آقای کوثری روضه بخوان روضه زنگ دلِ من است حرکت قلبِ من است، می‌خواهی قلبم از کار بیافتد. روضه ی حسین حیات امام است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۱ ، ۱۴:۱۲
محمد رئوفی