یادداشت 303 : چند سوال از استاد
لطفاً حضرت عالی خودتان را برای خوانندگان معرفی کنید؟
بنده علیرضا پناهیان هستم، از اول راهنمایی در کنار مدرسه، درس طلبگی را شروع کردم، سال 1361 در کنار درسهای دبیرستانی به صورت رسمی به درسهای حوزه هم پرداختم. اما همیشه ارتباط تبلیغی و فرهنگی ام با جوانها و جامعه در طول دوران تحصیلم حفظ شد. حدود 15 سال درس خارج شرکت کردم و رشته روانشناسی را هم تا حدودی در دفتر همکاری حوزه و دانشگاه که الان تبدیل شده به پژوهشگاه حوزه و دانشگاه مطالعه کردم.
- حافظه تان چطور است؟ چند نمره میدهید به حافظه تان؟
- برای جزئیات نمره خوبی به آن نمیدهم، نمره 10 میدهم برای کلیات نمره 20 میدهم.
- از 20 یا از 100؟
- از 20.
- با قرآن چقدر مأنوسید؟ نمره بدهید.
- نمره دادن سخت است ولی شاید تعجب بکنید که اولین کتاب مطالعة من بوده قبل از اینکه بخواهم قرائت بکنم سالها من یک قرآنی داشتم که میخواندم برای اینکه یک دور ببینم که قرآن چه میگوید و خواندن من، بسیار طول کشید قرآن را به عنوان دوست داشتنیترین کتاب مطالعه برای خودم تلقی میکنم.
- تحصیلات دانشگاهی دارید؟
- رشته روانشناسی تا حدودی.
- بفرمایید رمز موفقیت شما چیست؟
بنده هر موقع از من میپرسند که رمز موفقیت شما چیست به صورت روشن به آنها پاسخ میدهم که من فرد موفقی نبودم که رمزی بخواهد داشته باشد. برای من رسیدن به آستانههای موفقیت شاخصهایی دارد که در خودم محقق نمیبینم البته توفیقاتی داشتم این توفیقات در عرصة تبلیغ خودشان را نشان دادند و در برخی از زمینهها ممکن است خدا توفیقاتی به بنده داده باشد که شکر آنها را نباید فراموش بکنیم ولی آن چیزی که مردم بیشتر از بنده دیدند منبرهای بنده بوده و فعالیت تبلیغی من به صورت سخنرانی، بعضاً دانشجوهایم کلاسهای من را از منبرهای من بیشتر میپسندیدند.
- برخی معتقدند در خیلی از مثالهای شما تحلیلها و تبیینات نو و جدید هست و به خاطر همین استعاره و کنایههایی که شما به کار میبرید برای مخاطب مخصوصاً برای جوان جالب و جذابید. برای اینها روشی دارید یا فقط عنایت است؟ یعنی یک روش مکتوبی دارید که طبق آن روش میروید جلو؟
تبلیغ به حق، توفیقی را آدم پیدا میکند که جز عنایت حضرت حق نیست منتهی معنای عنایتی بودن این توفیقها این نیست که ما نتوانیم دستگاه تولید این تحلیلهای نو را کشف کنیم و یا راه به دست آوردن این نگاه نو را نتوانیم تئوریزه کنیم.
مهم این است که شما به یک روایت از کدام زاویه برخورد کنید، بین معارف و روایات چگونه ارتباط برقرار میکنید موضوعتان را چگونه تعبیر میکنید، و چگونه به بهترین نتیجه میرسید.
- اساسیترین دغدغههایی که در واقع منتظران ظهور باید داشته باشند به نظر شما چیست؟
اساسیترین دغدغه منتظر این است که ظهور را باید نزدیک بدانیم. خب بعد از اینکه ما ظهور را نزدیک دیدیم «نراه قریباً» بعد از اینکه این اتفاق افتاد دغدغه چه میشود؟ مهمترین دغدغه به قول شهید بهشتی ساختن جامعهای نمونه که مقدمهساز ظهور باشد و بتواند خودش را برای عالم نشان بدهد لذا مهمترین دغدغه تثبیت و رشد و تقویت نظام جمهوری اسلامی در یک کلمه است.
- در واقع به همان معنای دولت و جامعه زمینهساز؟
بله این مهمترین دغدغه باید باشد و دغدغههای فردی هم باید در همین دغدغه تعریف بشود.
- خیلیها سئوالشان این است ک ما چطور بفهمیم آقا امام زمان از ما راضی هستند یا نه؟ نظر شما چیست؟
ببینید این سؤال به نوع دیگری در مورد خود خداوند متعال هم پرسیده میشود البته در مورد حضرت هم زیاد پرسیده میشود. در حالی که کسانی که این سؤال را میکنند باید بدانند در این ابهام یک فلسفهای وجود دارد و این فلسفه بسیار تربیت کننده است؛ پذیرفتن این ابهام انسان را رشد میدهد... رابطه عبد و مولی رابطهای است بسیار متواضعتر از این، من باید برای مولای خودم جانم را فدا کنم. گفت:
گر از درت برانی وز نزد خود بخوانی رو کن به هر که خواهی، گُل پشت و رو ندارد
من نوکر توام معنا ندارد بگوییم نه صبر کن ببینم بر درت میخوانی یا از درت میرانی. البته این سؤال سؤال صحیحی نیست در مکتب عشق و عرفان، در مکتب معرفت ولایی که ما داریم خود این سؤال صحیح نیست. ما در ارتباط با خداوند متعال میگوییم همیشه در خوف و رجا باید بود در کل، با حضرت هم همین طور، تو تلاشت را بکن چه کار داری، یعنی میخواهد برود حسابش را چک کند؛ ببیند چقدر در حسابش پول ریخته تا خیالش راحت بشود این خیال راحتی را، این عُجب را هم گاهی به دنبال میآورد نوعی یأس را هم به دنبال میآورد، یا یأس را به دنبال میآورد یا عُجب، درحالی که آدم باید بین خوف و رجا باشد و لذا اساساً این سؤال سؤال صحیحی نیست، توجه به فلسفة این ابهام انسان را از پرسشگری در این سؤال باز میدارد و مؤدبانه تَرش هم این است که انسان دست از این سؤالها بردارد. باید بندگی کرد و طاعت او را انجام داد.
- چقدر خودتان را در ویژگی مهربانی و خشم معرفی میکنید؟ درجة مهربانی درجة غضب. بیشتر شما را چهرة مهربان میبینند با چهرة غضب نمیبینند. در خانواده چهرة مهربانی دارید؟
در خانواده هم همین طور است. یک بار دخترم به من میگفت که بابا، این بچههای مدرسه از باباهایشان میترسند. گفتم مگر تو نمیترسی؟ گفت: نه. اصلاً چیز عجیبی بود برایش که همکلاسیهایش از باباهایشان میترسند، این یک چیز خیلی غیر قابل باوری بود. ولی من نسبت به آدم بدها هم مهربانی در قلب خودم انصافاً حس میکنم. یعنی بیشتر دلم برایشان میسوزد و قبل از اینکه بدیشان را بخواهم ببینم؛ واقعاً خوبیهایشان را میبینم و محبتی که خدا به آنها داده، خدا آنها را هم دوست دارد ببرد بهشت، لذا آنها هم میتوانند مهربان باشند.
- آقای پناهیان چطور بود بهتر بود؟ و اگر چطور نبود بهتر بود؟
اگر پناهیان هم این حرفهایش را قبلاً زده بود و هم شهید شده بود در دفاع مقدس؛ خیلی بهتر بود، موقعش بهتر بود.
- متشکریم و امیدواریم موفق باشید.
من هم تشکر میکنم.