یادداشت 300 : به امیرالمؤمنین(ع) هم اعتراض میکردند که چرا از تاریخ استفاده میکنی؟
به امیرالمومنین (ع) هم اعتراض میکردند که چرا از تاریخ استفاده میکند؟
هرچه جامعۀ نورانیِ ما بهسمت ظهور و فرج مولایمان حرکت میکند، شایستگیهای خودش را بیشتر نشان میدهد، که انشاءالله همان قوم مقدمهساز فرجِ قریبِ مهدی فاطمه، حضرت ولیعصر(عج) باشد، و به شایستگیهای بیشتری هم نائل میشود. در هر نعمت و هر گرفتاری، در هر غم و شادی، همیشه یک نتیجه بیشتر حاصل نمیشود و آن «تثبیت نظام مقدس جمهوری اسلامی» و «اعتلای روح انقلاب» که «احیاء امر اهلبیت و تحکیم ولایت ائمۀ هدی(ع)» است.
ما با مرور حوادث مهم تاریخی که خداوند متعال سفارش کرده: وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّه(ابراهیم/5) ایامالله را باید یاد بکنیم. این حوادث تاریخی و این حماسههای بزرگ که اهلبیت(ع) آفریدند را مرور کنیم، و از آنها درس بگیریم.
بعضی از اوقات از میان مذهبیها متأسفانه حرفهایی شنیده میشود، خوب است در این رابطه انسان به این کلام امیرالمؤمنین علی(ع) توجّه داشته باشد. وقتی حضرت بعد از واقعۀ نهروان، مجددا مردم را برای جنگ با معاویه دعوت کردند، مردم اجابت نکردند و عدۀ بسیار اندکی در اردوگاه حضرت جمع شدند. حضرت متأثر شدند و کلماتی را بیان فرمودند، گفتهاند حزن و اندوه بهصورت خیلی شدیدی در چهرۀ حضرت مشاهده میشد.
حضرت شروع کردند به بیان مطالبی از تاریخ اسلام. حالا فاصلۀ امیرالمؤمنین علی(ع) تا تاریخ اسلام، فاصلۀ کوتاهی است، اما شروع کردند به بیان نکاتی از آن زمان. فرمودند: آن زمان ما ضعیفتر بودیم، تعدادمان کمتر بود، اما قیام کردیم؛ به مرور خداوند متعال نصرتش را فرستاد و کار به نفع حق تمام شد. داشتند چنین مطالبی را بیان میکردند، که آدم ضعیفالنّفسی ـآدمهای اینجوری زیاد هستندـ بلند شد گفت: یا علی! نه تو پیغمبر هستی، نه ما اصحاب رسول خدا هستیم. چرا تاریخ برای ما برای میگویی؟
آقا امیرالمؤمنین علی(ع) غضب در چهره و کلماتشان شدیداً مشاهده شد؛ فرمودند: «مادرت به عزایت بنشیند! من کِی گفتم من پیامبر هستم یا شما انصار رسول خدا هستید؟» بعد این جمله را فرمودند: «إنَّما ضَرَبتُ لَکُم مَثلاً» من یک مثالی برای شما زدم، «و إنَّما اَرجوا اَن تَتَأسّوا بِهم» من امید دارم شما به آنها تأسّی بکنید. همیشه در مقابل بهرهگیری از تاریخ ناب صدر اسلام، از حیات مبارک ائمۀ هدی و اولیاء خدا، موانعی با بهانههای مختلف پیش میآورند. (فقام علی خطیبا فقال: أما بعد أیها الناس فو الله لأهل مصرکم فی الأمصار، أکثر من الأنصار فی العرب...فأنتم فی الناس أکثر من أولئک فی أهل ذلک الزمان من العرب. فقام إلیه رجل فقال: ما أنت بمحمد و لا نحن بأولئک الذین ذکرت... فقال له علی ع: ثکلتکم الثواکل ما تَزیدُونَنِی إلا غماً. هل أخبَرتُکُم أنی محمد ص و أنَّکُمُ الأنصار؟ إنما ضربت لکم مثل، و إنما أرجو أن تتأسوا بهم.)(الغارات/331 و شرحنهجالبلاغۀابنابیالحدید/2/88 و موسوعۀالتاریخالاسلامی/5/368)
اخیراً بعضیها میگویند آقا! چرا شما اینقدر به تاریخ حیات امیرالمؤمنین اشاره و تصریح میکنید و میخواهید درس و عبرت بگیرید؟ آن زمان شرایط خاص خودش را داشته، رفتار ائمۀ هدی هم حکمت خاص خودش را داشته، ما هم که توان درک حکمت پنهان در قلوبِ امامانمان را نداریم. هیچی! به این بهانههای خیلی قشنگ میخواهند رابطۀ ما را با تاریخ قطع کنند.
امیرالمؤمنین علی(ع) با برخورد تندشان نشان میدهند که این سخنها که ما نباید از تاریخ صدر اسلام استفاده کنیم، سخن باطلی است.