یادداشت 251 : سه راه حل پیشنهادی برای تحول در عرصه فیلمسازی
یکی حمایت های اثربخش
است، حمایتهای
حسابشده از فیلم فاخر و خوب انجام
بگیرد. هرکسی طلبه شد، لزوما مشاور خوب و تهیهکننده خوب برای یک فیلم سینمایی نخواهد بود. دوستان من، من به
شما عرض بکنم، و هرکسی دارای اعتقادات
و گرایشات مذهبی شد، حتی پیرو ولایت فقیه شد، و حتی اهل دفاع مقدس شد، حتی خودش زمانی در جبهه بود، لزوما فیلم
دفاع مقدسی خوب نخواهد ساخت. ما
باید آنجا شروع کنیم به چالش کردن. من گاهی اوقات که به انتقاد از فیلمهای خوب میپردازم برای این که میخواهم
استاندارد فیلمهای خوب پایین نیاید، فیلمهایی که خودشان مدعی هستند خوب هستند.
میگن: آقا این فیلم ساخته
شده زیرآب جمهوری اسلامی را میزنه! میگویم
خوب باشه، ساخته شده، من چه کار کنم؟ شما فکر میکنید این فیلم چقدر اثر دارد؟ چقدر ارزش دارد ما وقت خودمان
را صرف کنیم برای نقد آن؟! دغدغهی
ما باید این باشد که اگر از یک فیلم خوب میخواهد حمایت شود، آیا با ملاکها و معیارهای درستی این حمایت صورت
گرفته؟ یا ما احساس میکنیم قحطی
وجود دارد که هر کسی کمی بوی اسلام و انقلابیگری میداد باید تمام امکانات سینما را در اختیارش قرار داد؟! یک
کسی اگر علاقه به حزبالهی گری داشت، آیا این کافی است برای اینکه فیلم انقلابی
بسازد؟ به خدا نه...
روش دیگری که باید در این زمینه اتخاذ بشود این است که آموزش عالی هنر را ما باید به صورت
بنیادین در آن تحول ایجاد کنیم...من
به شما بگویم کسی که بخواهد فیلم دینی بسازد ابتدا باید یک سال، لااقل، دو سال دینشناسی خودش را تقویت بکند،
انسانشناسی دینی خودش را تقویت
بکند، جامعهشناسی دینی خودش را تقویت بکند، تا بفهمد چه میخواهد بگوید، برای که میخواهد حرف بزند؛ بعد برود
با این ابزار آشنا شود. او خود به خود نه تنها خط تولید فیلمهای فاخر دینی را راه
خواهد انداخت، بلکه به خلاقیت
و نوآوری خواهد رسید. در عرصهی فیلمسازی برای پیام انقلاب اسلامی بینظیر خواهد بود...آیا یک فیلمساز حق دارد کمتر از آوینی از مطالعات دینی برخوردار
باشد؟...اگر کسی میخواهد فیلمساز
شود باید بداند که فیلم را برای چه میخواهد بسازد، برای چه کسی میخواهد بسازد و در فیلم چه میخواهد
بگوید...آموزش عالی هنر باید متحول بشود.
2و
بعد کار دیگری که باید انجام شود این است که تعداد هنرمندان باید افزایش پیدا کند، از میان علاقهمندان
و عالمان دینی، عالم
دینی شدن هم نیازی به این ندارد که طرف طلبه شود...هر چند ریزشهایی وجود داشته باشد و همه آنها به نتیجه نرسند،
اما باید امکان رقابت را افزایش
داد...اتفاقی که در بسیج و دفاع مقدس افتاد، این اتفاق باید در بسیج و سینما هم
بیفتد، منتها اینجا دیگر یک
جای تخصصی است، من به شدت مخالف این هستم که هرکسی علاقهمند بود و ذوقی داشت در این عرصه، کار به او سپرده شود...
3 بعد از اینکه این تعمیم صورت گرفت یک اتفاق مبارک دیگر هم باید بیفتد:
نهادهای تولیدکننده
فیلم، باید از نهادهای دولتی، و نفراتی که شخصا اقدام میکنند به فیلمسازی باید تغییر پیدا کنند به موسسات
و گروههای تخصصی در موضوعات مختلف
و با ابزارها و روشهای مختلف و اینها در جامعه هویت پیدا کنند. نه مدیران و بخشهای دولتی توانایی اصلاح وضعیت فیلمسازی در کشور و ارتقا آن را دارند،
نه افراد به تنهایی میتوانند
این کار را بکنند.همانطور که میگویند فیلم هنر هفتم و جامع بسیاری از هنرهاست، جامع تخصصهایی است که
فیلم را شکل میدهند؛ خودخواهی است اگر کسی بخواهد به تنهایی فیلم بسازد. باید جمعهایی
شکل بگیرند، نهادهای
کوچک مردمی برای ساخت و تولید فیلم شکل بگیرند. و مردم بدانند محصول کدام کانون فیلمسازی را دارند نگاه میکنند،
نه محصول کدام شخص را! اگر
به صورت کانون شد، آنوقت آدم انتظار دارد در این کانون عناصر فکری حضور داشته باشند، عناصر اجرایی جایگاه خودشان را
پیدا کرده
باشند، عناصری که در بخشهای مختلف هنری توانمندی دارند جایگاه خودشان را داشته باشند. ما گروههای فیلمساز
داشته باشیم. نه کار دولتی نتیجه
میدهد، نه کار شخصی نتیجه میدهد. شما باید افرادی را با تواناییهای مختلف، همعقیده و همجهت با خودت
پیدا بکنی، دور یک میز بنشینید.
و وقتی که یک گروهی ساخته شدند، یک کانونی شناخته شد، اعضا علمی آن کانون شناخته شدند، اعضا فنی آن شناخته
شدند، بعد با آن کانون قرارداد بسته میشود؛ نه با یک فرد خاص به نام تهیهکننده...شما
از دوران دانشجویی هم
گروهیهای خودتان را پیدا کنید...هیچوقت یک مدیر در رسانه نمیتواند نقش گروه علمی، برنامهریز و طراحی
ایده را بازی کند؛ مدیر
باید مدیریت خودش را انجام دهد، الان همه دارند همه کار میکنند
تشکر