استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

موسسه بیان معنوی

درباره وبلاگ

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا / پروردگارا مرا در هرکار صادقانه واردکن وصادقانه خارج نما وازسوی خود سلطان ویاوری برای ماقرار ده.
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی / پروردگارا سینه ی مرا گشاده دار و کار مرا بر من آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.
-------------------------------------------
به امیدآنکه مقدمه سازان ظهورحضرتش باشیم
-------------------------------------------
لطفا در معرفی این وبلاگ به دوستان همت کنید.
شهید علمدار :
برای بهترین دوستانتان آرزوی شهادت کنید.
----------------------------------------------
لطفا با وضو معارف اهل بیت را مرور کنید.
-------------------------------------------

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

آخرین مطالب

۳۴۰ مطلب با موضوع «حدیث ، حکایت ، داستان، روایت» ثبت شده است

ایمان وقتی که سلسله‌مراتب می‌رسد به اولیاء خدا، تازه خودش را نشان می‌دهد. امام صادق(ع)، یکی از یارانش را نشان داد فرمود: هیچ‌کسی مثل او نمی‌شود برای من. گفتند: مگر او چگونه است؟ فرمود: من اگر به او بگویم این سیب، نیمی از این سیب حلال است، نیمی از این سیب حرام، تهِ دلش هم سؤال ایجاد نمی‌شود. چرا؟ آخر چرا؟ یابن رسول‌الله چرا؟! سؤال ایجاد نمی‌شود. نه چون نادان است سؤال نمی‌کند، نه چون انسان ساده‌لوحی است پرسش نمی‌کند، نه چون انسانی است که عقل ندارد و پرسش نمی‌کند، از بس می‌فهمد و از بس مؤمن است.

من علّت حلال و حرام بودن این سیب را بفهمم، دیگر نمی‌پرسم. آقایان! یک جواب به من بدهید من بحث را جمع کنم، اگر امام صادق(ع)، بگوید نیمی از این سیب حلال است، نیمی از این سیب حرام است، ما اگر علّت این حرام و حلال بودن نیمی از این سیب را بفهمیم، دیگر پرسش نمی‌کنیم، می‌گوییم خب حالا می‌دانیم. درست است آقایان؟! بله؟ این علم من به حرام و حلال بودن نیمی از سیب اهمیّتش بالاتر است یا علم من به صداقت امام صادق(ع)، ایمان من به صداقت امام صادق(ع)؟ آقا! من تو را خیلی قبول دارم، چشمم چیز دیگری ببیند می‌گویم اشتباه کرده، با عقلم به ایمان تو رسیدم ولی دیگر پای ایمان تو ایستاده‌ام.

آدم اوّل محاسبه می‌کند بعد ایمان می‌آورد. ایمان که آورد تمام است دیگر. آمد گفت: آقا! قیام کنید. آقا فرمود: می‌روی توی تنور؟ گفت: آقا! تنور چرا؟ من زن و بچّه‌ام منتظر هستند، من چه خطایی ازم سر زده؟ تنور روشن بود آخر آقا! می‌فرمایید بروم. آقا فرمود: خب بله من می‌دانم روشن است، برو توی تنور دیگر، مگر نمی‌خواهی من بیایم قیام کنم؟ گفت: آقا! مگر بخواهید قیام کنید من را می‌فرستید تنور آتش؟ گفتیم قیام کنید با دشمن‌ها مبارزه کنیم، جنگ راه بیندازیم. آقا فرمود: خب حالا شما بنشینید فعلاً.

یکی از یاران‌شان آمدند از نزدیکان. فرمود: فلانی! برو توی تنور. این دلش ریخت. آن آقا رفت توی تنور، این رنگش پرید، آن آقا توی تنور بود این داشت جلزّ و ولز می‌کرد. بعد از مدّتی آقا امام صادق(ع)، فرمود: خب، بی‌قرار هستی، برو برو برو ببین رفیقت چیکار کرد توی تنور. دوان‌دوان آمد دید وسط آتش نشسته دارد تسبیح می‌گوید، ذکر می‌گوید. تو نسوختی؟ نه. تو اینقدر به امام صادق ایمان داری؟ بله.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۱ ، ۱۵:۱۶
محمد رئوفی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۱ ، ۱۱:۴۲
محمد رئوفی

تا پیامبر دست امیرالمؤمنین را بالا برد. مسلمان بود طرف، پای رکاب داشت جنگ می‌کرد، حج کرده بود. آمد گفت: یا رسول‌الله! خدا فرموده علی‌بن ابیطالب جانشین توست؟ رسول خدا فرمودند: بله خدا فرموده. گفت: آقا! یا رسول‌الله! بگو خدا همین الان من را به قتل برساند، نابودم بکند، بلا سر من بیاورد، دیگر من نه این خدا را می‌خواهم، نه قیامت را می‌خواهم، نه دین را. همه را گذاشت کنار، کافر شد، نتوانست برگردد.

خدا همان‌جا بلا را بر سرش نازل کرد و جلوی چشم جمعیّت این قربانی عید غدیر بود، قربانی نه به معنای خوشگل کلمه، بلکه نفله شد، همه آمدند صف. آقا! «بَخٍّ بَخٍّ لَکَ یَا عَلی»، ها! ایمان آوردند. حالا بعضی‌هایشان هم ظاهری، رو کم‌کنی.

یک کلامی دارد آنجا فاطمۀ زهرا(س)، می‌فرماید: اباالحسن!...، الهی فدایش بشوم، همیشه حضرت زهرای اطهر امیرالمؤمنین را به اباالحسن صدا می‌زدند. یا اباالحسن! فکر نکن دشمن تو در میان این جمعیّت همین یک آدمی بود که آمد جلو اعتراض کرد، فراوان هستند در میان جمعیت کسانی که به تو ایمان نمی‌آورند و دشمن تو هستند، جرأت نمی‌کنند بیایند جلو.

چه‌جوری اوج تزکیه، حقیقت تزکیه رخ می‌دهد؟ آن‌وقتی که ایمان به پیامبر که آوردی، ایمان به اولیائش هم بیاورید. تو را به‌خدا اگر خدا اشاره کرد، کم نگذارید. مسئلۀ ولایت فقیه، ایمان آوردن به حقیقت ولایت فقیه. حضرت امام فرمود: ولایت فقیه یک مسئلۀ احکام نیست، بالاتر از این حرف‌هاست. حضرت امام ولایت فقیه را یک مسئلۀ اعتقادی می‌دانستند، حضرت امام بروید کلماتش را دربارۀ ولایت فقیه بخوانید، ولایت فقیه را با ایمان آدم‌ها گره زدند.

الان بعضی از جوان‌ها در جریان ازدواج می‌آیند می‌گویند که خب این آدم خوبی است ولی ولایت فقیه را قبول ندارد، من چیکار کنم؟ من می‌گویم: من نمی‌دانم، ببین اگر اشتباهی قبول ندارد، خب حالی کنید قبول داشته باشد، اگر نه اشتباهش هم برطرف می‌کنی باز هم قبول ندارد، دیگر جای تأمّل است.

قرار ما برای ظهور حضرت، این خطّ و این نشان. کسانی که خیلی مؤمن هستند و ولایت فقیه را قبول ندارند، آقا بیاید جزء مخالفان حضرت قرار خواهند گرفت. کسانی که به دستور حضرت از مؤمنین، از شیعیان گردن زده خواهند شد.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۱ ، ۰۶:۳۷
محمد رئوفی

امام حسینعلیه‌السلام در دعای عرفه عرضه می‌دارد: خدایا! نعمت‌هایی که نخواسته ابتدا کردی به آن، من چه جوری آخر اینها را شکرش را به جا بیاوریم؟ اگر من خواسته بودم، تو داده بودی، مانده بودم زیر شکرش، من نخواسته تو دادی، شد دو تا، دو برابر شد محبت خدا. این را برای چه می‌گویم؟ برای اینکه نگاهت را به نماز درست کنی. خدا منت گذاشته سر ما گفته بیا نماز بخوان. برای اینکه احساست را نسبت به نماز درست کنی. جرأت نکنی نماز را ترکش بکنی. برای چه؟ می‌گویی بابا محبت کرده، زشت است آخر! اِه، نمی‌شود اصلاً اِه!

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۱ ، ۰۶:۳۴
محمد رئوفی

اگر شما یک بیت شعر در رثای اباعبدالله الحسین بخوانید وجبت له الجنة، یک کمی به باطن قصه نگاه بکنید ، ظاهر را نباید نگاه بکنید، یک کمی قصه تفسیر دارد، پیچ دارد، روز عرفه همه را خدا در عرفات جمع کرده، بعد می‌فرماید: من اول نگاه می‌کنم به زائر قبر اباعبدالله الحسین، حج را گذاشته قبله‌گاه مسلمین، بعد می‌فرماید: یک دانه زیارت کربلا هفتاد حج قبول شده است، یک کمی آدم گیج می‌شود، خب عیبی ندارد، یک کمی گیج شدن که اشکال ندارد، یک کمی گیجی اصلاً این جاها انگار لازم است .

حسنش به همین است که حج را محور تعظیم شعائر الهی قرار بدهد , بعد یک امام بیاید صدا بزند یک دانه کربلا هفتاد حج قبول شده است، یک دفعه‌ای آدم حدس می‌زند که نکند حج، خیلی اهمیت دارد، ولی مهم‌ترین فائده و اهمیتش این است که بشود یک تعریفی از کربلا ارائه داد.

این‌ها یک کمی قصه‌اش پیچ دارد دیگر، نماز یومیه واجب شده بعد امیرالمؤمنین علی ع می‌فرماید: انا صلاة المؤمنین، من نماز مؤمنین هستم، اصلاً من نمازم، شما این‌ها را یک کمی باید با باور عمیق و با تفکر و با صفای دل، درش غور بکنید، ببینید چه ان‌شاءالله گیرمان می‌آید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۱ ، ۰۶:۱۸
محمد رئوفی

هیئت شهدای گمنام - هر هفته پنج شنبه ها ساعت 20

میدان منیریه خیابان فرهنگ حسینیه قهرودیها

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۱ ، ۰۷:۲۶
محمد رئوفی

امیرالمومنین می‌فرماید:


شما به عمل به آنچه که می‌دانید محتاج‌تر هستید،


تا به دانستن آنچه که نمی‌دانید.


خیلی معانی دارد. این یعنی یکی از معانی‌اش این است که: بابا یک مقدار علم کار آدم را می‌سازد. اگر تو هی می‌خواهی یک علم اضافه کنی، یعنی یک نفس چموشی داری، که هی قانع نمی‌شود، می‌گوید ببین یک استدلال دیگر بیاور شاید راضی شدم. بعد دوباره دو روز راضی می‌شود، دوباره می‌گوید نفس چموش. می‌گوید ببین ! یک استدلال دیگر، یک آگاهی دیگر بده. ببین! تو حالِت خوب نیست! هی علم اضافه می‌کنی که چی؟ گر در خانه کس است چند حرف بس است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۱ ، ۰۶:۲۰
محمد رئوفی

شهادت امام جواد الائمه را پیشگاه امام عصر (عج الله) تسلیت عرض میکنیم.

امام رضا ع می‌فرمود: هیچ مولودی به اندازه جواد الائمه پر برکت برای شیعیان ما نیست! این برکت به صورت‌های دیگر هم هست، متوسل به جواد الائمه ع بشویم. خدایا به حق جواد الائمه جوانان ما، دیندارانی بهتر از دینداران نسل‌های قبل قرار بده! بوسیله جوانان ما دین را در جامعه ما توسعه و تعمیق ببخش! بوسیله جوانان ما مقدمات ظهور مهدی فاطمه فراهم بگردان! جوانی ما در راه خودت مصرف بگردان! جوانی ما را به شهادت ختم به خیر بگردان!

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۱ ، ۲۲:۰۴
محمد رئوفی