استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

موسسه بیان معنوی

درباره وبلاگ

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا / پروردگارا مرا در هرکار صادقانه واردکن وصادقانه خارج نما وازسوی خود سلطان ویاوری برای ماقرار ده.
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی / پروردگارا سینه ی مرا گشاده دار و کار مرا بر من آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.
-------------------------------------------
به امیدآنکه مقدمه سازان ظهورحضرتش باشیم
-------------------------------------------
لطفا در معرفی این وبلاگ به دوستان همت کنید.
شهید علمدار :
برای بهترین دوستانتان آرزوی شهادت کنید.
----------------------------------------------
لطفا با وضو معارف اهل بیت را مرور کنید.
-------------------------------------------

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

آخرین مطالب

۲۰ مطلب با موضوع «حدیث ، حکایت ، داستان، روایت :: حضرت زهرا (س)» ثبت شده است

فاطمۀ مرضیّه‌  (سلام‌الله‌علیها)  گله دارند از مردمی که گرایش دارند به سوی  باطل. فرق بین سخن باطل و سخن حق را نمی‌فهمند. چه بیماردلانی بودند. چه فرهنگ خرابی بوده که بیماردلان می‌توانستند در آن فرهنگ خراب حکومت کنند. امیرالمؤمنین علی‌‌(علیه‌السلام)  یک  جملۀ عجیبی  دارند در نهج‌البلاغه که می‌فرمایند «بزرگ‌ترین ظلمی که به من شد، این بود  که من را با دیگران مقایسه کردند.»

علی کجا و دیگران کجا؟ یعنی فرق بین علی و دیگران را تشخیص نمی‌دادند! این خیلی جالب است. یا فاطمه! شما نبودی در جنگ جمل ببینی چه مصیبتی تحمیل کردند به جامعۀ اسلامی! چه تهمت‌هایی به علی‌بن ابیطالب می‌زدند! سرِ چه سخنان باطل و مسخره‌ای.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۱ ، ۱۸:۵۸
محمد رئوفی

 با افکار عمومی پهلوی حضرت فاطمه زهرا(س) را شکستند، با افکار عمومی فرق امیرالمؤمنین را شکستند که تازه خوش صحنه‌ترین و خوش تحمل‌ترین صحنه برای امیرالمؤمنین بود. جگرش را داغون کردند. خرد کردند. جگرش را آتش زدند. با افکار عمومی اباعبدالله الحسین را سر جدا کردند. مگر آدم می‌تواند نسبت به افکار عمومی بی‌خیال باشد؟  مطبوعاتی که در آن زمان که اوضاع سیاسی یک جور خاصی شده بود حس ناامیدی، حس بدبینی، حس بدگویی، سیاه نمایی را  در میان مردم رواج دادند، قرار من و شما روز قیامت؛ ببینیم اینها چگونه عذاب خواهند شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۱ ، ۱۷:۵۵
محمد رئوفی

مقداد تربیت‌شدۀ دست پیغمبر اکرم است، فرمود مقداد این پیغام را ببر برای علی‌ابن‌ابی‌طالب بده! ( الهی  ما را به دست پیغمبر برای ولایت تربیت بگردان! نمی‌دانی چه دعایی برایت کردم؟) فرمود: مقداد این پیغام را ببر برای علی‌ابن‌ابی‌طالب فرماندۀ این گروه رزمنده است، دارد می‌رود، برو پیغام را برسان! آمد برود، صدا زد مقداد بیا اینجا، مقداد رفتی یک وقت از پشت سر آقایت را صدا نزنی، آقا مجبور بشود برگردد به سمتِ تو، مقداد گفت: آقا برسم به علی پیغام را بدهم، چشم، پیغمبر فرمود: مقداد یک وقت نروی از کنار به علی‌ابن‌ابی‌طالب، آقا برگردد به سمتِ تو نگاه کند، مقداد گفت: آقا چه‌جوری پیغام بدهم؟ فرمود: مقداد می‌روی مقابل علی‌ابن‌ابی‌طالب گردان نظامی را دور می‌زنی می‌ایستی تا آقا جلو بیاید، بعد تقدیم می‌کنی می‌گویی این پیغام رسول خداست،(صفا کردی ولایت‌مداری را؟)

پیغمبر که مقداد را این‌جوری تربیت کرده فاطمه را چه‌جوری تربیت کرده؟ نمی‌دانم کِی درِ گوش دخترش زمزمه کرده، فاطمۀ من، جانِ تو جانِ علی است. پروانه شو پروانه شو اندر دل آتش در آ، فاطمۀ من، مثل یک پروانه دور علی بگرد! از آتشی که برای علی روشن می‌کنند نترس! وندر دل آتش در آ پروانه شو پروانه شو پروانه شو! بارها فضائل علی را برای فاطمه بیان می‌فرمود، نمی‌دانم با چه لحن و با چه قصدی رسول خدا، نوشته یک بار فاطمۀ زهرا همین جور که اشک می‌ریخت، سرش را بالا کرد، صدا زد بابا یا رسول‌الله از من خیالت راحت باشد، من علی را رها نمی‌کنم.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۱ ، ۱۶:۱۲
محمد رئوفی

آدم‌هایی که غرق ارتباط‌ هستند و غش کردند در ارتباط‌های شیرین دنیایی، همیشه غم‌دیده‌ هستند، همیشه سرخورده‌ هستند، همیشه کتک خورده از دنیا هستند. همیشه دچار یأس می‌شوند، خدا قول داده می‌فرماید من حال می‌گیرم. می‌خواهید ارتباط‌های دنیایی‌تان گرم، جاودانه و دلنشین باشد؟ قطع کنید. بگویید من روزی از همسرم جدا خواهم شد. من را در یک قبر می‌گذارند، او را در قبر دیگری.

بگذارید یک خاطره بگویم از زیباترین عروس و دامادی که در عالم بهترین ارتباط را داشتند، دیگر از این بهتر در عالم ما نداریم. هرگز اصلاً و ابدا. حضرت زهرای اطهر وقتی آمدند خانه امیرالمؤمنین، شروع کردند گریه کردن. امیرالمؤمنین(ع) در اولین گفتگوی خودشان با فاطمه زهرا(س) فرمودند یا فاطمه چرا گریه می‌کنی؟ فاطمه زهرا فرمودند از خانه پدری آمدم در خانه شما، آن قطع، قطع ارتباط از خانه پدر و قرار گرفتن در موقعیت جدید، من را یاد لحظه‌ای انداخت که از خانه تو بیرون خواهم رفت و به خانه مرگ و به خانه قبر خواهم رفت.

نه حضرت زهرا یک ذره از محبتش از حضرت علی کاسته شد این حرف را زد، نه حضرت علی یک ذره کم دوست داشت فاطمه را، نه بحث مردنی بود شب عروسی، مرگ جزء زندگی ماست. مرگ را فراموش نکنید! مرگ جزء لاینفکّ زندگی ماست، مرگ عزیز دل ماست، مرگ رفیق ماست، مرگ همراه ماست، مرگ همیشه در خاطر ماست، مرگ یکی از خاطرات همیشه فعال ماست، ما روزی در دستان غسال و روی سنگ سختی غلت خواهیم خورد، بدن‌مان شستشو می‌شود، به خاک سپرده خواهد شد، روح‌مان به آسمان‌ها خواهد رفت. مرگ یک حادثه نیست، یک همراه همیشگی است. مرگ خیلی زیباست.

«مرگ اگر مرد است گو نزد من آی، تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ» مرگ خیلی قشنگ است. یک وقت از مرگ نترسید، آدم خوبی بشوید ها! آن خوب بودن به درد لای جرز می‌خورد، اصلاً خوب نشوید اگر می‌خواهید از ترس مرگ خوب بشوید. آدم از مرگ که نمی‌ترسد ، آدم با مرگ رفیق می‌شود و خوب می‌شود، آدم از مرگ خوشش می‌آید و خوب می‌شود، آدم منتظر مرگ لحظه شماری می‌کند و خوب می‌شود، نه در برود و خوب بشود، کسی از مرگ در برود و خوب بشود، سعی می‌کند مرگ را فراموش بکند.

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۱ ، ۲۳:۳۴
محمد رئوفی

استاد پناهیان پیشنهاد داد: اهدای جوائز بین المللی به نام حضرت زهرا(س) جهانی کردن نام حضرت زهرا(س) بهترین راه تبلیغ اسلام/

 امروز باید اسلام را با حضرت زهرا(س) به جهانیان معرفی کنیم

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۱ ، ۱۵:۲۶
محمد رئوفی

وقتی رزمندگان اسلام رمز عملیاتشان یازهراء بود بیشترین پیروزیها نصیبشان می شد.

میتوان گفت  بخاطر این رمز ، رسول خدا و مولا امیرالمومنین هم به کمک رزمندگان می آمدند

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۱ ، ۱۶:۰۵
محمد رئوفی

رسول خدا در جریان هجرت فرمود: علی جان بعد من خانواده‌ام را به تو می‌سپارم، خانواده و اهلبیت من را بیاور مدینه، علی (ع) آمد در خانه فاطمه(س)، محملی را آماده کرد، خانم یا بنت رسول الله محیا بشوید شما امانت هستید باید برسانمتان به رسول خدا، لابد خودشان مؤدب کنار رفتند، خانم سوار محمل نشستند. همچین که این غافله کوچک حرکت کرد، علی بر مرکبی جلوی فاطمه در حرکت بود، فاطمه بر ناقه‌ای سوار بود، در حجاب و محملی نشسته بود، از مکه خارج شدند، دشمنان فهمیدند، گفتند ما که دستمان به رسول خدا نرسید می‌رویم دخترش را اسیر می‌کنیم، تا دستمان به رسول خدا برسد، هنوز ناز شصت علی را نچشیده بودند، یورش آوردند گروهی، علی شمشیر از نیام کشید با سرعت برق آسا دشمن را تار و مار کرد، نگذاشت به ناقه فاطمه، محمل فاطمه تکانی بخورد.

آمد جلوی ناقه فاطمه، آرام صدا زد، خانم شما که نترسیدید، خانم برگشت فرمود: یا علی کسی که تو را داشته باشد ترس ندارد، می‌گویند دیگر علی سوار مرکب نشد، تا مدینه عنان ناقه فاطمه را گرفت با پای پیاده بسوی رسول خدا حرکت کرد.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۱ ، ۱۰:۳۴
محمد رئوفی

استاد فرمودند  : ائمه به ما پیغام داده‌اند برای عاقبت به خیری برویم در خانه ی حضرت زهرا (س) و با توسل به ایشان بخواهیم برایمان دعا کنند.

کسی می‌خواهد عاقبت‌به‌خیر بشود باید کار خوبِ خودش را کم بشمارد، کار بدِ خودش را بزرگ بشمارد، دیگر چه کار کنیم؟ استغفار، استغفار به تمامه، آقا من گزارش می‌دهم بعضی‌ها تا صبح مناجات می‌کنند ضجّه می‌زنند از نود و نُه درصد گناهانشان ضجّه می‌زنند یک دانه از گناهانشان را در مُشت‌شان می‌گیرند پشت‌شان قایم می‌کنند می‌گویند این نه، بقیه را خدایا ببخش! التماست می‌کنم گریه می‌کنم خون گریه می‌کنم، خدا می‌گوید خب حالا آن چیست آن پشت دستت گرفتی؟ این نه، حالا این چیزی نیست این بگذار باشد، بقیه‌اش را ببخش! خب آن را هم بیاور آن را هم ببخشم بیچاره، نه حالا، حالا شما بقیه‌اش را ببخش! همان یک دانه یک روز بدبختت می‌کند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۱ ، ۱۴:۱۷
محمد رئوفی