یک سؤال کنم؛ ما بهتر است تمام مردم جهان را مسلمان کنیم یا از بین مسلمانها سیصد و سیزده نفر آدم حسابی در بیاوریم تا آقا امام زمان بیاید؟ اوّلی یا دوّمی؟ اوّلی یا دوّمی؟ دوّمی، بله دوّمی. نمیخواهد بروی یک میلیارد مسیحی را مسلمان کنی.
میدانید چرا شهید بهشتی در قلب من بزرگ است؟ چون وقتی که از آلمان برگشته بود قم، به او گفتند: شما چند نفر را آنجا مسلمان کردی؟ گفت: من اصلاً دنبال مسلمان کردن مسیحیها نبودم. گفتند: پس چه کار میکردی آنجا؟ فرمود: من دنبال این بودم خودِ مسلمانها را حفظ کنم. البته اگر گفته بود که رفته بودم مسلمانها را رشد بدهم که دیگر خیلی در قلب ما بزرگتر میشد و شاید دیگر جا نمیشد توی قلب ما؛ از بس ما کوچک هستیم و ایشان عظمت پیدا میکرد. ولی حرف خیلی هوشمندانهای است.
ما الان مشکل جدّیمان این است، خاک قدمهای همۀ بر و بچّههای مذهبی و مؤمن توتیای چشم من. ولی مشکل این است، فدایش بشوم. آقا امام زمان آمار خودشان را افزایش ندادند. آقا! جمعیّت زیاد شده، سیصد و سیزده نفر باید بشود سه هزار نفر، نخیر همان سیصد و سیزده نفر. آخر اگر کسانی خیلی خوب بشوند اینها وحشتناک اثر میگذارند روی عالم.