انسان با علم باید زندگی کند، دوست داشته باشد علم را، دوست داشتن علم را هم، نه روی این حساب که عرزه ی دیگری ندارد، نه روی این حساب که حال کار دیگر ندارد، نه روی این حساب که نان در علم است، نه روی این حساب که پُز در این علم است، اصلاً علمگرایی و تعبیر امیرالمؤمنین علیـعلیهالسلامـ حرص در علم داشتن نشانه این است که این هواپیمایی که داشت روی جاده حرکت میکرد کَند، اوج گرفت، هواپیمای وجود انسان، دیگر حالا، وقتی کَند دیگر تمام است ، این دیگر نمیخواهد سطحی باشد، این دیگر متوقف هم در علم نمیشود، امیرالمؤمنین به شخصیت عالِم کار دارد نه به علمش، آقا شما چقدر سواد داری؟ من چهار تا دکترا دارم، حالا «حِرْصاً فِی عِلْمٍ» هم داری؟ یا چهار تا دکترای خودت را از بس آدم باهوشی هستی به دست آوردی؟ خیلی فرق میکند یا مال شخصیت برجسته انسانیات است که «حِرْصاً فِی عِلْمٍ» پیدا کردی.
معمولاً کسی که این شخصیت را داشته باشد خداپرست خیلی خوبی خواهد شد و معمولاً خداپرستهای خیلی خوب هم این شخصیت را پیدا میکنند، خدا انشاءالله «حِرْصاً فِی عِلْمٍ» در ما ایجاد بکند، آرزو کنیم تمنّا کنیم برایش تمرین کنیم و یک مدّتی به خودمان تلقین کنیم «حِرْصاً فِی عِلْمٍ» در ما ایجاد خواهد شد.