نامه ی امام خمینی (ره) به منتظرى
/موضوع : (عدم صلاحیت براى تصدى رهبرى نظام جمهورى
اسلامى)]
زمان: 6 فروردین 1368/ 18 شعبان 1409 / صحیفه
امام، ج21، ص: 333/مکان: تهران، جماران مخاطب: منتظرى، حسینعلى
بسم اللَّه الرحمن الرحیم / جناب آقاى منتظرى
با دلى پر خون و قلبى شکسته
چند کلمهاى برایتان مینویسم تا مردم روزى در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته اید که نظر
تو را شرعاً بر نظر خود مقدم میدانم؛ خدا را در نظر میگیرم و مسائلى را گوشزد
میکنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و
انقلاب اسلامى عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال
آنها به منافقین میسپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبرى آینده نظام را از دست
دادهاید. شما در اکثر نامه ها و صحبتها و موضعگیریهایتان نشان دادید که معتقدید
لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدرى مطالبى که میگفتید دیکته
شده منافقین بود که من فایدهاى براى جواب به آنها نمىدیدم. مثلًا در همین
دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودى که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم
به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و
مىبینید که چه خدمت ارزندهاى به استکبار کردهاید. در
مسئله مهدى هاشمىِ قاتل، شما او را از همه متدینین متدینتر میدانستید و با
اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام میدادید که او را نکشید.
از قضایاى مثلِ قضیه مهدى هاشمى که بسیار است و من حالِ بازگو کردن تمامى آنها را
ندارم. شما از این پس وکیل من نمىباشید و به طلابى که پول براى شما میآورند
بگویید به قم منزل آقاى پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمد اللَّه
از این پس شما مسئله مالى هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر
خود میدانید- که مسلماً منافقین صلاح نمیدانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایى میشوید
که آخرتتان را خرابتر میکند- با دلى شکسته و سینهاى گداخته از آتش بی مهریها با اتکا
به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت میکنم دیگر خود دانید:
1- سعى کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک
امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدى هاشمى و لیبرالها نریزد.
2- از آنجا که ساده لوح هستید و سریعاً تحریک میشوید
در هیچ کار سیاسى دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.
3- دیگر نه براى من نامه بنویسید و نه اجازه دهید
منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهاى بیگانه دهند.
4- نامه ها و سخنرانیهاى منافقین که به وسیله شما از
رسانه هاى گروهى به مردم میرسید؛ ضربات سنگینى بر اسلام و انقلاب زد و موجب
خیانتى بزرگ به سربازان گمنام امام زمان- روحى له الفداء- و خونهاى پاک شهداى
اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.
و اللَّه قسم، من از ابتدا با انتخاب شما
مخالف بودم، ولى در آن وقت شما را ساده لوح میدانستم که مدیر و مدبر نبودید ولى
شخصى بودید تحصیلکرده که مفید براى حوزههاى علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان
را ادامه دهید، مسلماً تکلیف دیگرى دارم و میدانید که از تکلیف خود سرپیچى
نمیکنم. و اللَّه قسم، من با نخست وزیرى بازرگان مخالف بودم، ولى او را هم آدم
خوبى میدانستم. و اللَّه قسم، من رأى به ریاست جمهورى بنى صدر ندادم و در تمام
موارد نظر دوستان را پذیرفتم. سخنى از سرِ درد و رنج
و با دلى شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خداى خود
عهد کردم که از بدى افرادى که مکلف به اغماض آن نیستم هر گز چشمپوشى نکنم. من با
خداى خود پیمان بستهام که رضاى او را بر رضاى مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام
جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمىدارم من کار به تاریخ و آنچه
اتفاق مىافتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعى خود عمل کنم.
من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب
پیمان بسته ام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام
پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعى کنند تحت تأثیر دروغهاى دیکته شده که این
روزها رادیوهاى بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش میکنند نگردند. از خدا
میخواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و
از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضى هستیم
به رضایت او؛ از خود که چیزى نداریم، هر چه هست اوست/////و السلام.یکشنبه 6/ 1/ 68 روح اللَّه
الموسوی الخمین