استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

موسسه بیان معنوی

درباره وبلاگ

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا / پروردگارا مرا در هرکار صادقانه واردکن وصادقانه خارج نما وازسوی خود سلطان ویاوری برای ماقرار ده.
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی / پروردگارا سینه ی مرا گشاده دار و کار مرا بر من آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.
-------------------------------------------
به امیدآنکه مقدمه سازان ظهورحضرتش باشیم
-------------------------------------------
لطفا در معرفی این وبلاگ به دوستان همت کنید.
شهید علمدار :
برای بهترین دوستانتان آرزوی شهادت کنید.
----------------------------------------------
لطفا با وضو معارف اهل بیت را مرور کنید.
-------------------------------------------

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

آخرین مطالب

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مرگ» ثبت شده است

استاد پناهیان:

فردا همان روزی است که ممکن است هرگز آن را نبینی و دیروز همان روزی است که حتما دوباره آن را در قیامت خواهی دید. امروز همان روزی است که دو فرصت مهم در اختیار داری : یکی جبران خرابیهای دیروز و دیگری زمینه سازی برای خوبیهای فردا .

فردای تو امروز ساخته میشود پس کار امروز را به فردا نینداز.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۳۵
محمد رئوفی
سخنرانی رمضانی پناهیان با موضوع راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی/ 10
پناهیان: برخی از یک زمان به بعد، از رنج کشیدن برای خدا خسته می‌شوند/ اگر کسی تکلیفش را با رنج مشخص نکند، به جای پریدن از روی موانع، عافیت‌طلبانه از کنار آنها رد می‌شود و رشد نمی‌کند

رجانیوز - گروه اندیشه: حجت الاسلام و المسلمین پناهیان، شبهای ماه مبارک رمضان در اولین ساعات بامداد(حدود ساعت24) در مسجد امام صادق(ع)-جنب میدان فلسطین، به مدت 30 شب و با موضوع «تنها مسیر(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی)» سخنرانی می‌کند و پایان‌بخش برنامه شبهای این مسجد، دقایقی مداحی و سپس مناجات حجت الاسلام علیرضا پناهیان از ساعت 1تا 1:30بامداد است.

به گزارش رجانیوز، در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در دهمین جلسه را می‌خوانید:

 

خلاصه‌ای از مباحث گذشته/ از ابتدا باید قربانی کردن را یاد بگیریم

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۲ ، ۱۳:۰۷
محمد رئوفی
مرگ نزدیک‌تر است یا ظهور+پاسخ آیت‌الله جاودان

آیت‌الله محمد‌علی جاودان می‌گوید: ان‌شاء‌الله ظهور امام زمان(ع) نزدیک باشد اما آنچه از آن نزدیک‌تر است مرگ است، هیچ کس زمان مرگ خود را نمی‌داند و ممکن است لحظه مرگ همین الان باشد؛ بنابراین آمادگی برای مرگ بسیار مهم است.

 به گزارش فارس، آیت‌الله محمد‌علی جاودان از اساتید اخلاق شهر تهران در جلسه درس اخلاق خود در رابطه با آنچه که انسان در هنگام مرگ باید آماده کند توضیح داد.
 وی با اشاره به یکی از علائم آمادگی انسان برای مرگ عنوان کرد: از منظر امیرالمؤمنین(ع) کسی برای مرگ آماده است که به واجبات عمل، از محرمات پرهیز کند و از مکارم اخلاق برخوردار باشد.
  آیت‌الله جاودان اظهار داشت: برخورداری از مکارم اخلاق یعنی اگر کسی در حق شما بدی کرد، شما در حق او خوبی کنید یا اگر کسی از شما برید، شما با او ارتباط برقرار کنید. نمونه بارز این رفتار را در زندگی امام حسن مجتبی (ع) و برخوردی که ایشان با آن فرد توهین‌کننده داشت، مشاهده می‌کنیم.
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۲ ، ۱۳:۰۱
محمد رئوفی

امام علی )ع(:


نَفَسهای آدمی گامهای او به سوی مرگ است.

(میزان الحکمه ص 50)

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۱ ، ۲۱:۳۳
محمد رئوفی

من یک دانشجو در همین تهران می‌شناختم، داستانش را گاهی گفتم به شما، که رفت به من گفت: من میروم حرم امام رضا، از امام رضا بخواهم، می‌روم آن‌طرف (پیش خدا)، گفتم: ببین! تو را به خدا شلوغش نکن، اینقدر جدی نگیر این حرف‌ها را، گفت: نه دیگر! آخر من برای چی اینجا بمانم؟ جدی می‌گفت، عمیق می‌گفت.

من خیلی می‌ترسیدم ازش. می‌گفتم این یک کاری دست خودش می‌دهد ها! بچۀ عاقلی بود، بچۀ فهمیده‌ای بود. سربازی‌اش را آمده بود در نهاد پیش ما، من به بچه‌ها می‌گفتم : بهش بگویید آقای دکتر. دکتر بود، پزشکی خوانده بود. حالا آمده بود برای سربازی، به زور جور کرده بود که این‌جوری دوران خدمتش را پشت سر بگذارد.

بعد آمد به من می‌گفت: شما به اینها گفتی به من بگویند دکتر؟ اصلاً کسی نمی‌دانست این دکتر است. خب این یعنی چی؟ بعد یک روز گفت: من بروم یعنی جدّی از امام رضا بخواهم، امام رضا حرفم را گوش نمی‌دهد؟ بگویم خب تمام شد دیگر، برویم دیگر، من می‌خواهم بیایم آن‌طرف. گفتم که خب من نمی‌دانم، من نمی‌دانم آدم چقدر می‌تواند دخالت کند در مرگ خودش، یک چیزی شنیدیم موت اختیاری، ولی ببین! تو را به خدا شلوغ نکن، کار بکنیم ها! تو هم آدم...، عنصر فرهنگی بود، فعال فرهنگی بود.

ایشان اولین کسی بود که بنده را انداخت در وادی موضوع آقا امام زمان(ع)، بعداً ما آمدیم خیلی جاها را انداختیم در این وادی. بعد از من می‌پرسند که از کِی شما توجّه به حضرت این‌جوری...، می‌گویم بابا! یک دانشجوی دیوانه‌ای بود، آتش را به جان ما انداخت. دانشجو از تهران می‌آورد قم می‌گفت که: یک بحث امام زمان برای اینها بکن. بعد گفت : خب من اینها را هفتۀ بعد هم بیاورم تو این بحث را ادامه می‌دهی؟ ما از آنجا شروع کردیم.

بعد حالا بگذریم؛ رفت مشهد و موقع رفتن هم با ما خداحافظی کرد. گفت آقا! اگر ما را ندیدی حلال کن و حالا من بروم ببینم بالاخره چی می‌شود. چند روز بعد از مشهد زنگ زدند، گفتند که ما از پزشکی قانونی مشهد هستیم، شما فلانی؟ بله! کیِ ایشان هستید؟ گفتم چطور مگر؟ بگویید آقا! من رفیقش هستم، همکارش هستم. گفتند ایشان از دنیا رفته متأسفانه. چه‌جوری از دنیا رفت؟ گفتند هیچی! شرح فوتش این است که در حرم کنار ضریح نشسته بوده، خدّام فکر می‌کنند که ایشان خواب است، می‌آیند بیدارش کنند می‌بینند از دنیا رفته.

امام رضا! من می‌خواهم بیایم پیشت. من از یکی از علما شنیدم که یک عالم بزرگواری، اسم‌شان را هم می‌گفتند از مشاهیر هم هست، صاحبدل، صاحب‌نفس، گفته بوده : موت اختیاری که چیزی نیست، ببین! همین‌جوری است، آه! لیوان چایی که دستش بوده گذاشته زمین، رفته بوده؛ از دنیا رفت! از دنیا رفت. حالا ما نمی‌خواهیم به این‌جور کشف و کرامات برسیم.

بحث یک کمی توجّه است دیگر، توجّه پیدا کنیم به حقارت دنیا. با توجّه به عظمت آن سرا، که منتظر ماست؛ آن نیاز محجوب قلب خودمان را بیابیم. هیچ‌کس از این حرف‌ها بدش نمی‌آید، چون در فطرت ماست. هیچ‌کس هم لازم نیست تبلیغات بکند تا کسی از این حرف‌ها خوشش بیاید، ما فقط باید یک مدتی یک عملیاتی انجام بدهیم که غبارروبی بشود از روی دل. تعلّق خاطر پیدا کنیم.(سال 1389)

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۱ ، ۲۲:۴۹
محمد رئوفی

آدم‌هایی که غرق ارتباط‌ هستند و غش کردند در ارتباط‌های شیرین دنیایی، همیشه غم‌دیده‌ هستند، همیشه سرخورده‌ هستند، همیشه کتک خورده از دنیا هستند. همیشه دچار یأس می‌شوند، خدا قول داده می‌فرماید من حال می‌گیرم. می‌خواهید ارتباط‌های دنیایی‌تان گرم، جاودانه و دلنشین باشد؟ قطع کنید. بگویید من روزی از همسرم جدا خواهم شد. من را در یک قبر می‌گذارند، او را در قبر دیگری.

بگذارید یک خاطره بگویم از زیباترین عروس و دامادی که در عالم بهترین ارتباط را داشتند، دیگر از این بهتر در عالم ما نداریم. هرگز اصلاً و ابدا. حضرت زهرای اطهر وقتی آمدند خانه امیرالمؤمنین، شروع کردند گریه کردن. امیرالمؤمنین(ع) در اولین گفتگوی خودشان با فاطمه زهرا(س) فرمودند یا فاطمه چرا گریه می‌کنی؟ فاطمه زهرا فرمودند از خانه پدری آمدم در خانه شما، آن قطع، قطع ارتباط از خانه پدر و قرار گرفتن در موقعیت جدید، من را یاد لحظه‌ای انداخت که از خانه تو بیرون خواهم رفت و به خانه مرگ و به خانه قبر خواهم رفت.

نه حضرت زهرا یک ذره از محبتش از حضرت علی کاسته شد این حرف را زد، نه حضرت علی یک ذره کم دوست داشت فاطمه را، نه بحث مردنی بود شب عروسی، مرگ جزء زندگی ماست. مرگ را فراموش نکنید! مرگ جزء لاینفکّ زندگی ماست، مرگ عزیز دل ماست، مرگ رفیق ماست، مرگ همراه ماست، مرگ همیشه در خاطر ماست، مرگ یکی از خاطرات همیشه فعال ماست، ما روزی در دستان غسال و روی سنگ سختی غلت خواهیم خورد، بدن‌مان شستشو می‌شود، به خاک سپرده خواهد شد، روح‌مان به آسمان‌ها خواهد رفت. مرگ یک حادثه نیست، یک همراه همیشگی است. مرگ خیلی زیباست.

«مرگ اگر مرد است گو نزد من آی، تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ» مرگ خیلی قشنگ است. یک وقت از مرگ نترسید، آدم خوبی بشوید ها! آن خوب بودن به درد لای جرز می‌خورد، اصلاً خوب نشوید اگر می‌خواهید از ترس مرگ خوب بشوید. آدم از مرگ که نمی‌ترسد ، آدم با مرگ رفیق می‌شود و خوب می‌شود، آدم از مرگ خوشش می‌آید و خوب می‌شود، آدم منتظر مرگ لحظه شماری می‌کند و خوب می‌شود، نه در برود و خوب بشود، کسی از مرگ در برود و خوب بشود، سعی می‌کند مرگ را فراموش بکند.

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۱ ، ۲۳:۳۴
محمد رئوفی

یادمه استاد شاید حدود 10 سال پیش میفرمودند:

دنیا 3 تا چشم برهم زدن است ،

با یک چشم برهم زدن 20 سالته ،

چشم برهم زدن دوم 40 سالته ،

و یک چشم برهم زدن دیگه تا ملاقات خدا باقیست.

اگر باور نمیکنید بروید از مسن ترها بپرسید.

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۱ ، ۲۰:۲۵
محمد رئوفی