· هدف اصلی انسان رسیدن به «لقاءالله» و قرب پروردگار برای لذت بردن از خود خداوند است که الذّ لذّات عالم میباشد و این ملاقات و لذت ناشی از آن، مفهومی بی پایان بوده و الی الابد ادامه خواهد داشت. «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیهِ» (انشقاق/6) البته واضح است که بهشت و جهنّم حقیقت دارند، ولی سخن این است که اینها غایت حیات انسان نیستند. بهشت در واقع حیات خلوت ماست برای اینکه در فواصل بین ملاقاتهای پروردگار در آنجا مستقر شویم، تا نوبت ملاقات بعدی برسد. مانند شخصی که به زیارت ائمۀ اطهار(ع) میرود ولی ابتدا در یک هتل اقامت میکند تا در وقت مناسب به زیارت حرم مطهر برود.
· اساساً خداوند انسان را آفریده است تا بتواند «بیشترین بهره را از خود خداوند ببرد و بیشترین لذّت را از خالق تمام لذّات ببرد.» چه هدفی گرمکنندهتر از ملاقات خدا قابل تصور خواهد بود؟ وقتی انسان در ملاقات پروردگار به آن عالیترین لذّت، میرسد آرام میشود و آنجا پایان خلقت است، اما پایانی است که هیچگاه تمامی ندارد. پایانی که فزاینده است و دائماً رشد میکند، پایانی که به اندازۀ بینهایت بودن خدا ادامه دارد و پایان ناپذیر است.
· البته مشکل ما این است که ابتداءً این هدف ما را گرم نمیکند. بلکه برای درک آن باید کمی معطّل شویم، باید کمی پشت در منتظر باشیم و از خدا بخواهیم به ما یک چشمه از طعم ملاقاتش را بچشاند. اما وقتی طعم آن را چشاند، دیگر هیچ چیزی را با آن عوض نخواهیم کرد. شهدا که قبل از شهادتشان رزمندگانی شهادتطلب میشدند، این لذت را چشیده بودند، خداوند یک چشمه از شیرینی ملاقات خود را به آنها میچشاند و این آتش را به جان آنان میانداخت. جاییکه ما میتوانیم یک چشمه از شیرینی ملاقات خدا را بچشیم، بر سرِ نمازهایمان است.