جوان باید از چهارده سالگی به بعد مسئولیت زندگی خودش را به عهده بگیرد و بعد تو این دوران، شروع بکند به تلخی کشیدن، رنج کشیدن و لذت بردن. اگر هیچ سختی نداشتی، با سختیِ عبادت با خودت کار بکن. همین سختی بیدار شدنِ برای نماز شب، نمی دانی چه قدر اخلاق آدم را خوب می کند. این سختی را تحمل می کنی؟ می گوید: نه، خوابم می آید. خب، خوابید. انگار خدا نمی فهمد تو نصف شب خوابت می آید، برای همین گفت: نماز شب. تو خوابت بیاید حال خودت را بگیری، اخلاقت خوب می شود. آدم به زور نصف شب بلند شود، این زور را به خودش بگوید. هیچ چیز مثل زور گفتن ها به خود، اخلاق آدم را درست نمی کند، هوای نفس انسان را فرو نمی ریزد، انعطاف پذیری انسان را بالا نمی برد، مبارزه با نفس، خوبیش به این است که اخلاق خوبی به انسان می دهد. در مرحله ی دوم، اخلاق خوب، فوایدش به دیگران می رسد. اول فوایدش به خودت می رسد. برای رابطه ی با خدا، برای شکوفایی استعدادهات و برای آرامشت و لذت بردنت از حیات، حتی از روابط اجتماعی، بیشتر لذت می بری. آدم خوش اخلاق، زود عصبانیتش فرو کش می کند. دیر عصبانی می شود. دیر کینه توز می شود. اصلاً خودش است دیگر. یعنی در روابط اجتماعی خودش پر بهره است و بیشتر لذت می برد.