استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

موسسه بیان معنوی

درباره وبلاگ

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا / پروردگارا مرا در هرکار صادقانه واردکن وصادقانه خارج نما وازسوی خود سلطان ویاوری برای ماقرار ده.
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی / پروردگارا سینه ی مرا گشاده دار و کار مرا بر من آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.
-------------------------------------------
به امیدآنکه مقدمه سازان ظهورحضرتش باشیم
-------------------------------------------
لطفا در معرفی این وبلاگ به دوستان همت کنید.
شهید علمدار :
برای بهترین دوستانتان آرزوی شهادت کنید.
----------------------------------------------
لطفا با وضو معارف اهل بیت را مرور کنید.
-------------------------------------------

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ره یافتگان وصال» ثبت شده است

علّامه محمدتقی جعفری، یک نمکی داشت، یک صفایی داشت، یک نوری داشت، مزّه‌ای داشت، یک خاطره از ایشان برای من نقل شده این است، که گفته بودند: جایی در حجره نشسته بودیم، بچه‌ها یک کمی بی‌مزّگی کردند، گفتند : که دوست دارید قیافۀ کی را ببینید؟ قیافۀ یک آدم خوشگلی در دنیا یا قیافۀ علی‌بن ابیطالب؟ آخر این چه سؤال بی‌ربطی است؟ چرا کسی را با امیرالمؤمنین مقایسه می‌کنی؟ می‌گوید: یکی بی‌مزّه‌تر هم پیدا شد، که گفت: ما علی‌بن ابیطالب را بعداً می‌بینیم، حالا یک قیافۀ دنیایی ببینیم فعلاً، بهتر است. شوخی شوخی، او شوخی پرسید این هم شوخی برایش گفت. علامه میگوید: من بغض گلویم را گرفت، گریه‌ام گرفت، گفتم ولی من دوست دارم، الان هم علی‌بن ابیطالب را ببینم. از اتاق اینها بلند شدم رفتم در حجرۀ خودم، شروع کردم گریه کردن.

اینقدر برای علی دلم تنگ شدم، سوختم، که چرا با آقایم این‌جوری شوخی کردند. در آن گریه‌ها یک دفعه‌ای چشمم را باز کردم، چهرۀ بی‌مثال علی‌بن ابیطالب را به تمامه مقابل خودم دیدم. خب بله این‌جوری می‌شود، نمک‌گیر می‌شود، شرح نهج‌البلاغه می‌نویسد. باصفا می‌شود، ببین چه نمکی داشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۱ ، ۱۷:۵۰
محمد رئوفی