خداوند متعال به بنده اش میفرماید :
(تو باید بتونی، من نگذارم و تو بگی چشم)
پس منو تو کی میخوایم به هم برسیم !
خداوند متعال به بنده اش میفرماید :
(تو باید بتونی، من نگذارم و تو بگی چشم)
پس منو تو کی میخوایم به هم برسیم !
میفرماید اگر تو بدانی وقتی میروی به سجده ، خدا چهجوری خوشش میآید!
خوابت میآید برای نماز شب؟ عیبی ندارد ، نماز شب بخوان بلکه در نماز شب یک چرتی هم بزنی! همچین که چرت میزنی خداوند متعال مباهات میکند ، میفرماید نگاه کنید بندۀ مرا ! نگاه کنید او خسته است ولی آمده درِ خانۀ من، من هم به او واجب نکرده بودم ولی دارد با من صحبت میکند.
ملائک هم میرسند، خداوند میفرماید: نگاه کنید ملائک! شما شاهد باشید من همۀ گناهانش را بخشیدم، شما شاهد باشید ، فرشته ها میگویند: بابا این بندهات خواب است! خدا از خوابیدن وچرت زدن در نماز شبت هم اینقدر خوشحال میشود، پس به خاطر خوشحالی او این کار را بکن!
تا حالا به خاطر خوشحالی کس دیگری کاری کردی؟ حالا بخاطر....
میفرماید اگر یک کسی گناهی کرده، حالا بدبختی گرفته او را، تو برگردی بگویی چی؟ بگویی خدا اینها را نمیبخشد. دیدید ماها بعضی وقتها میگوییم این را؟ خدا نمیبخشدش! تا در مورد یک مؤمن بیچارهای که گنهکار است، برگردی بگویی خدا نمیبخشدش، روایت! خدا آناً میفرماید که ملائکة من! من این بندهام را بخشیدم و گناههایش را بنویسید در پروندة آنی که گفت خدا نمیبخشدش. تو چه کاره هستی جای من حرف میزنی؟ من کریم هستم، شاید بخشیدمش. به تو چه ربطی دارد؟ نشسته محکم میگوید خدا نمیبخشدش. تو از کجا میدانی نمیبخشم؟ من شاید بخشیدم. من کریم هستم! من مهربان هستم! زورت میآید من ببخشم بندهام را؟