دانلود
5.3 مگابایت
در هفت سال اول، به بچه خوب محبت کنید، تمایلات بچه تعادل پیدا میکند، هفت سال دوم، خوب بهش دستور دادند، بچه تکلیفپذیر میشود، هفت سال سوم، خوب بهش مشاوره دادند، تشخیص بچه بالا میرود. بچه تو هفت سال سوم، میگوید مامان چه کار کنم؟ من نمیدانم، خودت فکر کن. بله بله، پانزده سالش است، بچه نیست، بهش بگو خودت فکر کن! پیامبر فرمود، نظر بدهد، بگذار زمین بخورد. پدر و مادرها یقه بچهها را چسبیدند، هجده سالش است، نخوری زمین! بابا ولش کن این را ! برای آبرو و عزت خودش تو فامیل و در و همسایه بچه را دارد خفه میکند.
خب، تو این سه دوران با بچه خوب برخورد
کنید، بچه بیست و یک سالش میشود. میگوید خب من تکلیفم چیست؟ میگوییم تو تکلیفت این
است که این کارها را انجام بدهی. میگوید باشد. تکلیفگریزی عادت همه ابناء بشر نیست.
ما دوست داریم خدا به ما یک دستوری بدهد که ازش سر در نیاوریم ، بگردید این را در خودتان
میتوانید پیدا کنید.
امام خمینی (ره) :
اگر بند بند استخوانهای مان را جدا سازنند، اگر سرمان را بالای دار ببرند، اگر زنده زنده در شعلههای آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستیمان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند، هرگز اماننامهی کفر و شرک را امضا نمیکنیم. ما مظلومین همیشه تاریخ، محرومان و پابرهنگانیم. ما غیر از خدا کسی را نداریم و اگر هزار بار قطعه قطعه شویم دست از مبارزه با ظالم بر نمیداریم.
· هدف ما ظرفیت سازی برای رسیدن به لقاءالله و بهره بردن از پروردگار است. چون خداوند بینهایت است این بهره بردن نیز نقطۀ پایانی ندارد. به بیان دیگر انسان هیچگاه از خداوند سیر نمیشود. همۀ تلاشها و مجاهدتها برای ایجاد این ظرفیت است که برخی نام آنرا «کمال» گذاشتهاند و برخی دیگر نام آن را «خوب بودن» یا «عبودیت» گذاشتهاند. اگر بهدنبال کمال هستیم و میخواهیم روحیۀ معنوی یا اخلاقی پیدا کنیم، باید به موضوع ملاقات با پروردگار و ظرفیتسازی برای آن بیشتر بپردازیم.
· اگر از «عبودیت» نیز سخن به میان میآید، به این دلیل است که عبودیت در واقع جادۀ رسیدن به لقاءالله است و هر فضیلتی مثل ایمان و معرفت و عمل صالح نیز برای ظرفیتسازی و بالارفتن ظرفیت وجودی انسان است تا از خداوند بیشترین بهره را ببرد. در واقع این ظرفیت سازی یک نام حقیقی دارد و آن «عبودیت» است. خداوند یکی است و غیر او هرکه در عالم هست عبد اوست. و بهترین نام برای موجودی که به خداوند منتسب میشود «عبد» است. پس آنچه که برای ما مهم است این است که «هر چه بیشتر عبد شویم» و به «بیچیزی مطلق» در مقابل پروردگار عالم برسیم.
· این ظرفیت هر چه بیشتر شکل گیرد بیشتر شبیه «عبد» میشویم. برخی بهجای عبد از واژۀ عاشق استفاده میکنند ولی باید گفت رابطۀ «عبد» و «مولا» رابطهای است فراتر از رابطۀ عاشق و معشوق و در واقع بالاترین عشق، همان عشق عبد نسبت به مولای خویش است. در واقع عشق از عوارض عبد شدن است.
رفیق من وسط این حرفهایی که
با دیگران میزنی
با خدا هم حرف بزن،
با خدا رفیق شو.
جلسه
4
دریافت جلسه چهارم
حجم: 5.98 مگابایت
(تهران ـ هیئت نور ـ محرم 89 ـ10 جلسه)
یکی از عواملی که تأثیر بسیار زیادی برای افزایش معنویت دارد، تفکر است. اگر چه تغییر گرایش انسان، کار سادهای نیست ولی تفکر میتواند گرایشهای بسیار عالی را تقویت کند، ولی در چه چیزی باید تفکر کرد؟ چگونه با تفکر میتوان معنویت را افزایش داد؟
دین چه توصیههایی در مورد تفکر دارد؟ اصولاً چه نوع فکری، فکر خوب است و چه نوع فکری، فکر بد است؟ فکر خوب و فکر بد چه آثار و نتایجی دارند؟
امروزه در مدلهای زندگی رایج (خصوصاً مدل غربی)، یک زندگی بدون تفکر، ترویج میشود که بیشتر باعث انحطاط است؛ در حالی که تفکر، باعث نجات جامعه میشود؛ همان چیزی که در تعالیم انبیاء هم مورد تأکید بوده است.
برای بهره بردن از آثار تفکر، باید شیوه تفکر صحیح را بدانیم و مهارتهای لازم برای تفکر صحیح را کمک کنیم. لحظات تفکر، کدام لحظات هستند؟ مکان تفکر، چه مکانی است؟ به چه چیزهایی فکر نکنیم؟
اصلاح زاویه دید، یکی از الزمات داشتن تفکر صحیح است ولی دین چگونه به ما کمک میکند تا زاویه دید خود را اصلاح کنیم؟
جلسه 1:تفکر، راهی برای رسیدن به قله ایمان و عمل
· هدف اصلی انسان رسیدن به «لقاءالله» و قرب پروردگار برای لذت بردن از خود خداوند است که الذّ لذّات عالم میباشد و این ملاقات و لذت ناشی از آن، مفهومی بی پایان بوده و الی الابد ادامه خواهد داشت. «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیهِ» (انشقاق/6) البته واضح است که بهشت و جهنّم حقیقت دارند، ولی سخن این است که اینها غایت حیات انسان نیستند. بهشت در واقع حیات خلوت ماست برای اینکه در فواصل بین ملاقاتهای پروردگار در آنجا مستقر شویم، تا نوبت ملاقات بعدی برسد. مانند شخصی که به زیارت ائمۀ اطهار(ع) میرود ولی ابتدا در یک هتل اقامت میکند تا در وقت مناسب به زیارت حرم مطهر برود.
· اساساً خداوند انسان را آفریده است تا بتواند «بیشترین بهره را از خود خداوند ببرد و بیشترین لذّت را از خالق تمام لذّات ببرد.» چه هدفی گرمکنندهتر از ملاقات خدا قابل تصور خواهد بود؟ وقتی انسان در ملاقات پروردگار به آن عالیترین لذّت، میرسد آرام میشود و آنجا پایان خلقت است، اما پایانی است که هیچگاه تمامی ندارد. پایانی که فزاینده است و دائماً رشد میکند، پایانی که به اندازۀ بینهایت بودن خدا ادامه دارد و پایان ناپذیر است.
· البته مشکل ما این است که ابتداءً این هدف ما را گرم نمیکند. بلکه برای درک آن باید کمی معطّل شویم، باید کمی پشت در منتظر باشیم و از خدا بخواهیم به ما یک چشمه از طعم ملاقاتش را بچشاند. اما وقتی طعم آن را چشاند، دیگر هیچ چیزی را با آن عوض نخواهیم کرد. شهدا که قبل از شهادتشان رزمندگانی شهادتطلب میشدند، این لذت را چشیده بودند، خداوند یک چشمه از شیرینی ملاقات خود را به آنها میچشاند و این آتش را به جان آنان میانداخت. جاییکه ما میتوانیم یک چشمه از شیرینی ملاقات خدا را بچشیم، بر سرِ نمازهایمان است.