استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

موسسه بیان معنوی

درباره وبلاگ

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا / پروردگارا مرا در هرکار صادقانه واردکن وصادقانه خارج نما وازسوی خود سلطان ویاوری برای ماقرار ده.
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی / پروردگارا سینه ی مرا گشاده دار و کار مرا بر من آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.
-------------------------------------------
به امیدآنکه مقدمه سازان ظهورحضرتش باشیم
-------------------------------------------
لطفا در معرفی این وبلاگ به دوستان همت کنید.
شهید علمدار :
برای بهترین دوستانتان آرزوی شهادت کنید.
----------------------------------------------
لطفا با وضو معارف اهل بیت را مرور کنید.
-------------------------------------------

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

آخرین مطالب

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قم» ثبت شده است

امام جواد )ع(:

هر که قبر عمّه ام را در قم زیارت کند، پاداشش بهشت باشد.


·    از شیخ عبّاس قمی (در خواب) پرسیده بودند که این درست است حضرت معصومه‌سلام‌الله‌علیها روز قیامت...، شیعیان را شفاعت می‌کند؟ یعنی حضرت معصومه اینقدر مقام دارد؟ شیخ عبّاس قمی فرموده بود که شیعیان را که ما شفاعت می‌کنیم. او اهل عالم را شفاعت می‌کند.

·    یک دختر دانشجویی حرف قشنگی زده بود شاید 15 سال پیش و من این حرف را  یادم مانده  نوشته بود: من زیاد به اسلام و اینها ارادت خاصی نداشتم نسبت به برخی از شایعات هم متأثر شده بودم که بالاخره اسلام خانم‌ها را بهشون احترام نمی‌گذارد و اینها خب برایم یک شایعات مؤثر واقع شده بود، ولی وقتی که آمدم کنار حرم حضرت معصومه‌ـ‌سلام‌الله‌علیها‌ـ علمای بزرگ مراجع تقلید را دیدم چه جوری می‌آیند پابوس ضریح این خانم بزرگوار به خودم گفتم، خب ایشان یک خانم است دیگر، می‌توانستند به امامزادگانی که مرد هستند اینقدر احترام کنند، خب حتماً ایشان یک ارزشی داشته، می‌گفت کسی هم به من این را نگفت، خودم فکر کردم، عجب دینی است به یک دختر اینقدر احترام می‌گذارد،  می‌گفت من از آنجا از این سفر به اسلام علاقه‌مند شدم، حجابم را تصمیم گرفتم تغییر بدهم از پوشش مثلاً ملّی استفاده کنم عباراتی نوشته بود، یادم است چندین بار من این متن را خوانده بودم که اگر بخواهد در انسان تحوّلی صورت بگیرد مبتنی بر آن صفای باطنی که انسان دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۱ ، ۲۱:۰۸
محمد رئوفی

یک سؤال کنم؛ ما بهتر است تمام مردم جهان را مسلمان کنیم یا از بین مسلمان‌ها سیصد و سیزده نفر آدم حسابی در بیاوریم تا آقا امام زمان بیاید؟ اوّلی یا دوّمی؟ اوّلی یا دوّمی؟ دوّمی، بله دوّمی. نمی‌خواهد بروی یک میلیارد مسیحی را مسلمان کنی.

می‌دانید چرا  شهید بهشتی در قلب من بزرگ است؟ چون وقتی که از آلمان برگشته بود قم، به او گفتند: شما چند نفر را آنجا مسلمان کردی؟ گفت: من اصلاً دنبال مسلمان کردن مسیحی‌ها نبودم. گفتند: پس چه کار می‌کردی آنجا؟ فرمود: من دنبال این بودم خودِ مسلمان‌ها را حفظ کنم. البته اگر گفته بود که رفته بودم مسلمان‌ها را رشد بدهم که دیگر خیلی در قلب ما بزرگتر می‌شد و  شاید دیگر جا نمی‌شد توی قلب ما؛ از بس ما کوچک هستیم و ایشان عظمت پیدا می‌کرد. ولی حرف خیلی هوشمندانه‌ای است.

ما الان مشکل جدّی‌مان این است، خاک قدم‌های همۀ بر و بچّه‌های مذهبی و مؤمن توتیای چشم من. ولی مشکل این است، فدایش بشوم. آقا امام زمان آمار خودشان را افزایش ندادند. آقا! جمعیّت زیاد شده، سیصد و سیزده نفر باید بشود سه هزار نفر، نخیر همان سیصد و سیزده نفر. آخر اگر کسانی خیلی خوب بشوند اینها وحشتناک اثر می‌گذارند روی عالم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۱ ، ۲۱:۳۸
محمد رئوفی

من یک آقای طلبه‌ای را دیدم در قم، آن‌ور قم خانه‌اش بود، این‌ور قم دیدمش. بهش گفتم شما آن‌ور بودید، این‌ور چی کار می‌کنید؟ گفت بابا آن‌جا ما پدرمان در آمد، رفتیم به زور یک خانه‌ای گرفته بودیم در بیابانی، بعد هیچی همه تشویقمان می‌کردند، آقا بالاخره وام جور کردی، بالاخره تو خانه‌دار شدی، این عیبی ندارد نگاه دار، یکربع راه می‌آمدیم تا می‌رسیدیم لب جاده که بعد سوار شویم ماشین که بیاییم حرم، رفتیم کلّ خانه را فروختیم و بدهی‌ها را همه را دادیم، یک دویست هزار تومان پول آن زمان، دستم ماند، آمدیم یک جایی را پیش حرم اجاره کردیم، گفتیم خدایا ما خانه نخواستیم.

می‌گوید من به خدا برگشتم این‌جوری گفتم، گفتم خدایا من خانه لازم داشته باشم، یعنی تو خانه لازم داری که به من بدهی، اگر من خانه لازم دارم که بهتر باهاش درس بخوانم، مشکل من نیست، چون من می‌خواهم برای تو کار کنم، مشکل تو است، آن‌وقت من بنشینم غصّة تو را بخورم؟ گفتم واقعاً خانه نداشتن خودت را مشکل خدا می‌دانی، گفت به خدا قسم مشکل خدا می‌دانم، الان هم عین خیالم نیست، تمام فامیلمان جیلیز و ویلیز دارند می‌کنند، که تو خانه را فروختی رفتی مستأجر شدی، دیگر صاحبخانه نمی‌شوی، گفتم ولمان کن بابا من راحت می‌خواهم زندگی کنم.

«حاجاتُهُم خَفِیفَه» سر این مبنایی که دارد نگاهش این‌جوری است، بهش گفتم فلانی واقعاً اگر این‌جوری باشد، خدا در حکمتش باشد که به تو خانه بدهد، به تو خانه خواهد داد، هفتة بعد من را دید، گفت که فلانی راست گفتی‌ها، خدا بهم خانه داد، ببین کلاس آدم می‌گذارد چیست، می‌فرماید «أَرَادَتْهُمُ الدُّنْیَا فَلَمْ یُرِیدُوهَا. وَ أَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا أَنْفُسَهُمْ مِنْهَا» این‌ها برای دنیا کلاس می‌گذارند، بعد دنیا می‌آید خودش را می‌چسباند به این‌ها، چنگ می‌زند، این‌ها خودشان را می‌کشند تا از شرّ دنیا خلاص بشوند . (سال 1386)

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۱ ، ۲۰:۳۳
محمد رئوفی