استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

گزیده ی از سخنرانیهای استاد حوزه و دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان (صوتی ، تصویری، نوشتاری) Panahian

موسسه بیان معنوی

درباره وبلاگ

استاد پناهیان / یادداشتهایی از سخنان استاد پناهیان و ...

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا / پروردگارا مرا در هرکار صادقانه واردکن وصادقانه خارج نما وازسوی خود سلطان ویاوری برای ماقرار ده.
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی / پروردگارا سینه ی مرا گشاده دار و کار مرا بر من آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.
-------------------------------------------
به امیدآنکه مقدمه سازان ظهورحضرتش باشیم
-------------------------------------------
لطفا در معرفی این وبلاگ به دوستان همت کنید.
شهید علمدار :
برای بهترین دوستانتان آرزوی شهادت کنید.
----------------------------------------------
لطفا با وضو معارف اهل بیت را مرور کنید.
-------------------------------------------

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

دوشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۴۸ ب.ظ

یادداشت 344: داستان عجیب ابن ملجم مرادی

دوشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۴۸ ب.ظ

آقای حبیب‌بن منتجب والی شهر یمن بود، وقتی امیرالمؤمنین به خلافت رسید به او نامه‌ای نوشت فرمود : حبیب تو آدم خوبی هستی ، تو برای من هم استاندار آن شهر بمان، من هم تو را ابقا می‌کنم. بعد فرمودند: که از  مردم برای من بیعت بگیر ، از مردم که بیعت گرفتی ده نفر را برای من بفرست تا آنها بعنوان نمایندگان مردم نزد من آیند،

بگذارید من ویژگی‌های آن ده نفر را برایتان بگویم.

می‌فرماید که «وأنفذ اِلَیَ منهم عشرة» ده نفر از اینها را بفرست،  آدم‌های صاحب نظر، عاقل، مطمئن، شجاع، خیلی خوب ده نفر را بفرست .

آقای ابن منتجب بعد از اینکه نامه را برای مردم خواند، مردم گریه کردند و با حضرت بیعت کردند و منتجب گفت: حالا ده نفر آدمِ این‌جوری ازتون می‌خوام انتخاب کنید، مردم رفتند صد نفر انتخاب کردند از میان صد نفر هفتاد نفر، از میان هفتاد نفر سی نفر، از میان سی نفر ده نفر که دیگر حسابی بررسی کرده باشند، این ده نفر را فرستادند خدمت حضرت.



وقتی که آمدند پیش امیرالمؤمنین علی‌‌علیه‌السلام شروع کردند به سخنرانی کردن، یک کسی از بین اینها بلند شد آمد جلو کلماتی را به امیرالمؤمنین گفت می‌خواهم این کلمات را برایتان بخوانم جالب است، «السلام علیک ایها الامام العادل والبدر التمام واللیس الهمام والبطل الزرقام والفارس القمقام و مَن فضله الله علی سائر الانام صلّی الله علیک و علی آلک الکرام و أشهد أنک امیرالمؤمنین صدقاً و حقّاً و أنک وصی رسول الله والخلیفة مِن بعده و وارث علمه لعن الله مَن جهد حقک و مقامک» اینقدر گفت و گفت آقا امیرالمؤمنین ازش خوشش آمد.

فرمود که پسر اسمت چیست؟ گفت من اسمم عبدالرحمن هست، فرمود «وابن مَن» پسر کی هستی؟ گفت پسر ملجم مرادی هستم، آقا فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون، لاحول ولاقوّة الا بالله العلی العظیم» «ویحک أمُرادیٌ أنت؟» تو مرادی هستی؟ گفت آره آقا من مرادی هستم، آقا چرا ناراحت شدی؟

آقا هی می‌فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون» تو مرادی هستی؟ گفت آقا بله من مرادی هستم، گفت آقا مثل اینکه ناراحت شدید اسمِ من را شنیدید. من مگر چه مرگم هست؟ آقا فرمود که تو می‌دانی قاتل من خواهی شد؟ گفت من؟ یا علی به خدا قسم در این عالم هیچ کسی را من به اندازۀ تو دوست ندارم، من تو را ترجیح می‌دهم به همۀ ذرات عالم، من چه‌جوری قاتل تو بشوم؟

اصرارهای ابن ملجم مرادی را ببینید «ولکنک والله یا امیرالمؤمنین أحبُّ اِلَیَ مِن کُلِ أحدٍ» تو از هر کسی پیش من عزیزتر هستی، آقا می‌فرمود نه، نه آن کسی که به من گفته دروغ نگفته و من هم دروغ نمی‌گویم، تو خونِ سرِ من را بر محاسنم خواهی ریخت و صورتِ من را به خون سرم، ببین به این خون محاسنم را خضاب خواهی کرد، همین تو، «والله یا امیرالمؤمنین انک أحبُّ اِلَیَ مِن کلِ ما طلعت علیه الشمس» آخه من تو را دوست دارم، درد اینجاست امیرالمؤمنین نفرمود دروغ می‌گویی، معلوم می‌شود راست می‌گفته.

گفت آقا من را بکُش! آقا فرمود که خب معلوم است که من این کار را نمی‌کنم،   مالک اشتر و دیگران آمدند گفتند یا علی کدام سگی است که قاتل توست بگو ما بکُشیمش، فرمود کسی که هنوز گناه نکرده می‌خواهید بکُشیدش؟ تحلیل آقای بهجت را از داستان ابن ملجم مرادی در یک جمله بهتون بگویم.

ایشان می‌فرماید که یک کسی یک عمری پروانۀ امامش می‌شود آخر سر امامش را می‌کُشد، تعبیر آقای بهجت این است که ابن ملجم مثل پروانه بود برای امیرالمؤمنین، این کدام عیب پنهان است که یک روزی رو می‌آید، این کدام ضعف ایمان است که یک روزی خودش را نشان می‌دهد، این کدام گناه استغفار نشده است که یک روزی پدر صاحب بچه را در می‌آورد، این کدام خوبی غرور یافته است؟

تا الانی که ما داریم با شما صحبت می‌کنیم با همدیگر داریم گفتگو می‌کنیم بنا بود مؤمنان زیاد بشوند، شیعیان زیاد بشوند، عزّت پیدا کنند، خب دیگر بس است، بس است دیگر، دور بعدی شروع شده، یک وقت اضافی دادند در این وقت اضافی امیرالمؤمنین، پیغمبر اکرم، امام صادق، امام باقر همۀ ائمۀ هدی معمولاً فرمودند آن وقت اضافی آخر قبل از ظهور دوران ریزش است، از شیعیان ریخته می‌شوند. دیگر تعجب نکنی ها کسی خوب بود بد شد، تعجب نکنی ها.

منبع : ______________________________
. بحار الأنوار: ج 42 ص 259.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۵/۰۷
محمد رئوفی

ابن ملجم مرادی

نظرات  (۱۲)

من این مطلبو گذاشتم تو وبلاگم. البته خیلی ویرایشش کردم با رعایت اصل امانتداری. آیا کار درستیه ویرایش کردن؟ از لحاظ ادبیات
پاسخ:
سلام - کاری که کردید درست بود اگر به ویرایش متون محاوره ای و تبدیل آن به متون کتابی مسلط هستید و اگر فرصت این کار را دارید نیاز به همکاری دارم. /موفق باشید
اگه یه بازیگر بودم هیچوقت دلم نمیخواست نقش کسی رو بازی کنم که با ائمه عناد داشته.

وحشتناک بود! خدا بهمون رحم کنه....

آقای رئوفی هم که کلا خیلی اینجا دارن زحمت میکشن.

واقعا ممنونیم اقای رئوفی . 


ممنونم بابت ادرس سایت سینماگران متعهد . یه سایتی هم هست به اسم خانه دار، یه خانومی هستن که سلسله مباحث استاد رو  به زبون خودشون و با عکس مینویسن. خیلی جالبه 

http://khonedar.blogfa.com/

بنظرم کار ایشونم خیلی عالیه برای اینکه  کلی درباره یه جمله استاد فکر میکنن و بعد مطلب مینویسن.

سلام

راست میگین اصلا بهش توجه نکرده بودم.

چقدر آدم از خودش میترسه.

۰۹ مرداد ۹۲ ، ۱۰:۲۴ من چه دانم من چه دانم
دوباره سلام.
بصیرا به این آدرس هم یه سری بزن. در مورد سوالت جواب کاملتری از استاد میگیری. به محض ورود به این وبلاگ با قطعه ای از سخنرانی استاد و آقا مواجه میشی که همراه با یک موسیقی ملایم و ملکوتی بعنوان موسیقی متن به گوش میرسه.
www.didbaan.mihanblod.com
یکی از کاربران بزرگوار همین سایته. خدا خیرش دهد.
۰۹ مرداد ۹۲ ، ۰۹:۱۱ من چه دانم من چه دانم
سلام،سلام،سلام...
خوش آمدی بصیرای عزیز.
پاسخ استاد در سوالات مسلسلی که مطرح کرده اند ، آشکار است.
" این کدام ضعف ایمان است که یک روزی خودش را نشان می‌دهد؟ این کدام گناه استغفار نشده است که یک روزی پدر صاحب بچه را در می‌آورد؟ این کدام خوبی غرور یافته است؟ "


سلام برادر. این که تو بعضی وبلاگا سخنرانیهای استاد قبل انتشار موسسه بیان معنوی،منتشر میشه،اینم خلاف رضایت این موسسه است؟ اگه اینجوره دانلود نکنیم. مثلا همین چهارمین اجتماع مدافعان حرم. هنوز ایمیلش از بیان معنوی نیومده. البته تا این لحظه. ولی دیدمش فایلو برا دانلود گذاشتن تو بقیه سایتا.  
پاسخ:
برخی از این موارد چون جنبه خیلی عمومی داره مشکلی نداره.
۰۹ مرداد ۹۲ ، ۰۰:۲۵ خاک پای امام رضا ع

به روزیم

تشریف بیاورید

یازهرا س

۰۸ مرداد ۹۲ ، ۱۹:۳۵ یه بنده خدا

سلام
با آرزوی قبولی طاعات
و التماس دعا
با مطلبی تحت عنوان .......خیانت به عشق............ به روزم

1mygod1.blogfa.com

تلاوت سوره های روم و دخان و عنکبوت در شب 23 ام فراموش نشه
 دعا برای فرج رو به همه یاد اوری کنیم و فراموش نکنیم

برای فرج صلوات

سلام

خب آخرش این عیب پنهان چی بود؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی